بررسی فلسفه زندگی/ از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟!
رکنا: فلسفهٔ زندگی به مقولهٔ هدف یا اهداف زندگی و حیات انسان در این جهان میپردازد.
زندگی، آفرینش، جهان هستی، این همه دغدغه و مشکلات، این همه لذت و شادی و ... اینها مواردی است که بشر در کلیه زمانها با آن روبرو شده است، اما واقعا چرا؟
شاید شما هم تا بحال به این موضوع فکر کرده باشید، که مولانا میگوید:
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
فلسفهٔ زندگی
فلسفهٔ زندگی به مقولهٔ هدف یا اهداف زندگی و حیات انسان در این جهان میپردازد. یک هدف، موقعیت مکان-زمانی است که یک نمود (جاندار یا غیر جاندار) را بر آن است که به آن برسد. به عبارتی و در یک جمله، نتایج مورد انتظار یک رفتار را هدف میگویند. از نظر روان شناسان، هدف محرک بیرونی است.
محرک میتواند مادی و ملموس باشد مانند افزایشدستمزد، یا غیر ملموس مانند قدردانی از تلاش کارکنان یا به دست آوردن قدرت که در برانگیختن و شدت بخشیدن به انگیزهها و نیازها و در نتیجه فعال کردن رفتارهای آدمی به همان اندازهٔ محرکهای ملموس مهم است.
(البته، هدف زندگی را میشود هدف آفریننده انسان از آفرینش او فرض کرد یا هدف خود انسان از ادامه زندگی و این، دو دسته نگاه بسیار متفاوت را ایجاد میکند.)
دیدگاه اسلام پیرامون هدف زندگی
باور به وجود جهانی جز جهان مادی و زندگی و بودن پس از مرگ.
در دینهای ابراهیمی (اسلام٫ مسیحیت و یهودیت) و مزدیسنا (زرتشتی) باور بر این است که دنیا کشتزار آخرت است و بر پایه کارهای ما در دنیا در آخرت ما یا به بهشت میرویم یا به دوزخ.
بطور کلی قرآن کریم دو هدف عمده را پیگیری میکند که عبارت از نجات انسان از جهل و ظلم و هدایت او به صراط مستقیم در دینهای بودایی و هندویسم و برخی دینهای آفریقایی باور بر تناسخ است. یک گونه از تناسخ را میتوان اینگونه گفت که زندگی مراحل مختلفی دارد. پایینترین آنها نیستی و سپس به ترتیب جمادات، گیاهان٫ جانوران٫ انسان و بالاتر از آن خداست که در دین بودا آن را نیروانا میخوانند.
برای نمونه اگر انسان فرد بدی بوده باشد به مرحلهٔ پایینتر یعنی حیوانات نزول میکند. اگر هم که خوب بوده باشد به بینهایت (خدا یا نیروانا) میپیوندد و پس از آن دیگر نه نزول خواهد کرد و نه صعود و همیشه در آن سطح باقی خواهد ماند. باید توجه داشت که پایینترین سطح یعنی نیستی نیز همینگونهاست که پس از رسیدن به آن همیشه در آن سطح باقی خواهد ماند. تناسخ گونههای دیگری با تفاوت جزیی با گونهٔ گفته شده دارد.
دیدگاه عقلی
این روش تعیین هدف زندگی یا سعادت انسان، ریشه در نگرش یونانی دارد و عدهای از اندیشمندان با بکارگیری قواعد منطق و با مفروضات و براهین، سعادت را تعریف کردهاند. برای نمونه ارسطو سعادت را چنین تعریف میکند: «فعالیت عقلانی توأم با عالیترین و کاملترین فضایل در تمام عمر» و استدلال میکند که «فضیلت ملکهای است که منحصراً موقوف به ارادهٔ ماست و متضمّن حدّ وسطی از لحاظ ماست که از راه تعقل مشخص میشود» و به دو نوع اخلاقی و عقلانی تقسیم میگردد.
چنین روشی بعدها مورد استفادهٔ حکمای ایرانی، چون ابوعلی سینا و ملاصدرای شیرازی قرار گرفت. از دیدگاه این فلاسفه (که یکی از دیگر نامداران آنها نیز اسپینوزا بودهاست) با شروع از بدیهیات و تعریف امور کلی مثل سعادت، میتوان تکلیف تمامی امور زندگی انسان را مشخص کرد.
دیدگاه عرفانی
واژهٔ عرفان به معنی شناخت شهودی است که به ارتباط مستقیم و بدون میانجی انسان با وجود کل (خدا) میانجامد. از نظر عرفا، انسان میتواند با کشتن Killing نفس (رها شدن از نفس امّاره) و طی مراحل سیر و سلوک عرفانی، از حالت خودی به بیخودی و خلسه رسیده و به خدا بپیوندد و با او یکی شود (حصول به نفس ناطقه).
ابوعلی سینا گفتهاست:
چو بوعلی میناب ار خوری حکیمانه … بحق حق که وجودت شود به حق ملحق
مرگ برای عارف آغاز یک زندگی جدید روحانی و «نیستی عین الیقین هستی است.» مولانا جلال الدین بلخی (و نه رومی) اینگونه میگوید:
پس عدم گردم عدم، چون ارغنون … گویمت انا الیه راجعون
و یا عطار نیشاپوری که میگوید:
هرکه در دریای کل گم بوده شد … عاقبت گـُـم بود و او آسوده شد
هرکه او رفت از میان اینک فنا …، چون فنا گشت از میان اینک بقا
شادخواری
شادخواری (لذت گرایی) میگوید هدف زندگی فقط لذت بردن و خوشی است و تنها در این جهان است و بس و هیچ و پوچ است و سخن گفتن از معنی و مقصود زندگی تلاشی است بیهوده.
خیام میگوید:
خیام اگر ز باده مستی خوش باش … گر با صنمی دمی نشستی خوش باش
پایان همه عمر جهان نیستی است… پندار که نیستی چو هستی خوش باش
۱۶ متفکر بزرگ جهان درباره هدف از زندگی چه میگویند؟
۱. دالایی لاما (The Dalai Lama)
«شادبودن، هدف واقعی زندگی است.»
قدیسی به نام دالایی لاما، با نام تنزین جیاتسو، در حال حاضر رهبر بوداییان تبت است. دالایی لاما در واقع لقبی است که به رهبران بوداییان داده میشود، تنزین جیاتسو یک طبیب روح است و پیام همیشگیاش صلح و شفقت برای تمام مردم دنیاست.
«من معتقدم هدف واقعی زندگی، شاد بودن است. هستهی وجودی ما قناعت است و من با توجه به تجربهی ناچیزم دریافتهام، هر چه بیشتر به خوشحالی دیگران توجه کنیم، احساس خوبتری درونمان ایجاد میشود. حس محبت به دیگران خودبهخود ذهن را آرام میکند و ترس و ناامنی از شما دور میشود و این احساس به شما قدرت میدهد با هر گونه مانعی که با آن روبهرو میشوید، مقابله کنید و این منشأ اصلی موفقیت در زندگی است، چون ما تنها موجودات روی زمین نیستیم. این اشتباه است که همهی آرزوهایمان در شادمانی خودمان خلاصه شود. البته نباید بیرون از خودمان به دنبال خوشحالی باشیم، این رمز گسترش آرامش درونی است.»
۲. استیو پاولینا (Steve Pavlina)
«هدف از زندگی، کشف و تجربه است.»
استیو پاولینا در ۱۹ سالگی در یک سلول انفرادی زندانی Prisoner شد، ولی تصمیم گرفت به دنبال رشد شخصیتی خود برود. در نهایت، تبدیل به یکی از بزرگترین وبلاگنویسان موفق دنیا در زمینهی توسعهی فردی شد. اگر میخواهید سری به وبلاگ او بزنید توصیه میکنم حتما وقتتان را تنظیم کنید، چون محتوای وبلاگ او به شدت اعتیادآور است.
۳. بایرون کیتی (Byron Katie)
«برای درک بهتر اینکه هدف از زندگی چیست، باید بدانیم واقعا هدف از زندگی چه چیزی نیست.»
بایرون کیتی فردی به شدت افسرده بود که دست به خودکشی Suicide هم زده بود، اما زمانی که به درستی درک کرد چگونه میتواند زندگیاش را تغییر دهد، توانست به تمام رنجهایش غلبه کند. چیزی که او درک کرده بود این است: «زمانی که افکار بد را باور کنید، باعث ناراحتیتان میشوند، اما اگر به آنها اهمیت ندهید دیگر رنج نمیبرید. این یک فرآیند بسیار ساده و در عینحال بسیار قدرتمند است، اما مطمئن باشید، جواب میدهد! من به شدت توصیه میکنم که فقط «خوب» فکر کنید».
۴. کریس گیلبیو (Chris Guillebeau)
«هدف از زندگی، شاید یک جفت چکمه و گربهها باشند.»
جواب کریس شاید کمی عجیب باشد، اما تعجب نکنید، چون خودش هم آدم خاصی است. او نمونهی زنده و واقعی کسی است که میتواند به شما ثابت کند دلیلی ندارد، در زندگی از همان رویهای پیروی کنید که دیگران پیروی میکنند. لزومی ندارد مثل دیگران باشید. این مرد یاغی معتقد است اگر بخواهی، میتوانی اجازه ندهی هیچ عامل بیرونی تو را محدود کند و بال و پرت را ببندد. این مرد تمام کشورهای دنیا را دیده است، هر ۱۹۳ کشور جهان را، پس طبیعی است که حداقل یکی دو راز دربارهی زندگی بداند. میتوانید ویدیو او به نام چکمهها و گربهها (boots and cats) را در اینترنت ببینید.
۵. کریستی ماری شلدون (Christi Marie Sheldon)
«تنها هدف زندگی که میتواند ارضاکنندهی روح آدمی باشد، عشق است. اجازه بدهید آنچه روحتان را لبریز از شادمانی میکند راه را به شما نشان بدهد. این تمام کاری است که باید انجام بدهید؛ فرصتها را رهبری کنید!»
کریستی مهارت جالبی دارد. فقط کافی است به یک نفر نگاه کند تا بفهمد او هدفی در زندگیاش دارد یا نه. او یک انرژی درمانگر پیشرو و همینطور یک متخصص کشف و شهود است. رسالت او در این جهان فرستادن عشق و انرژی مثبت برای همهی انسانهاست!
۶. متیو سیلور (Matthew Silver)
«خداوند به ما قدرت تصمیمگیری و اراده داده است، اما باید از قلبمان برای یافتن آن استفاده کنیم.»
اگر روزی در شهر نیویورک مردی را دیدید که زیرپوشش را دور یک حیوان پیچیده و پرسه میزند، آهنگهای سرگرمکننده میسازد و به شما میگوید دم را غنیمت بشمارید، بدانید متیو را دیدهاید! او یک آرتیست خیابانی شناختهشده است، اما معمولا با یک دیوانه اشتباه گرفته میشود. به جرأت میتوان گفت، متیو که پیامآور عشق و زندگی کردن در لحظه و اکنون است در شهر شلوغ و بیدروپیکری مثل نیویورک از همه عاقلتر به حساب میآید.
۷. رالف اسمارت (Ralph Smart)
«باور دارم هدف از زندگی این است که به بهترین نسخهی خودمان تبدیل شویم.»
رالف کسی است که عمیقا در مفهوم زندگی غرق شده است و ما را تشویق میکند از تمامی تصورات و ادراکات فراتر برویم. او از طریق کانل یوتیوبش به نام اینفینیت واترز (Infinit Waters) به افراد کمک میکند تا بتوانند آگاهی خود را گسترش دهند و پتانسیل واقعی خود را به کار بیاندازند.
۸. پارکر هسر (Parker Heuser)
«هدف از زندگی کشف محیط اطرافتان است، کشف خودتان و آنچه آموختهاید. پیرو قلبتان و تکامل معنوی خود باشید.»
پارکر و دوستانش، الکسی، گمبل و مکس گاتفیلد، افراد پرانرژی در زندگی هستند! افراد زیادی در شبکههای اجتماعی از ویدیوهای ماجراجویانهی و پراشتیاق آنها برای سرگرمی Hobby الهام میگیرند. میتوانید ویدیوی «۳سال مسافرت در ۳ دقیقه» آنها را ببینید و لذت ببرید. این ویدیو حال شما را خوب میکند و سر شوقتان میآورد.میخواهم کمی دربارهی پاسخ پارکر با شما صحبت کنم؛ دوستان عزیزم محیط اطرافتان را کشف کنید، دربارهی جهان بیاموزید، هر کشور دیگری را که میتوانید ببینید، دانش خود را با درک سازوکار ذهن و اینکه چگونه میتوانید توانایی ذهن و استعدادتان را بالاتر ببرید، گسترش دهید. خودتان را کشف کنید، ببینید به چه چیزهایی علاقه دارید؟ چه چیزی برایتان خوب است؟ بزرگترین تفریحتان چیست؟ آیا به معنای واقعی زنده هستید و زندگی میکنید؟ پیرو قلب Heart خود باشید، کارهایی را انجام دهید که خوشحالتان میکند، روحتان را مثل یک پروانه پرواز دهید و مثل یک جسم شناور، احساس سبکی کنید و در نهایت با آگاهی حقیقی در پی تکامل معنوی خود باشید.
واقعیت انسان روح اوست، نه جسم مادیاش و زندگی که ما میشناسیم فقط یک گام به سوی تکامل معنوی بشری است؛ بنابراین هدف از زندگی این است که برای بهتر شدن هر کاری که میتوانیم انجام دهیم و در نهایت با آگاهی حقیقی خود را برای زندگی بعدی آماده کنیم.
۹. بری دونپورت (Barrie Davenport)
«هدف از زندگی، آگاهانه و عاشقانه زیستن در لحظه است، بیپروا عشق ورزیدن، همیشه آموختن و به دنبال ماجراجویی و رشد بودن و گسترش صلح و مهربانی در تمام طول مسیر زندگی.»
بری مشتاق کمک به افرادی است که میخواهند خودشان را پیدا کنند. او به آنها کمک میکند شور و اشتیاق بیشتری در زندگی داشته باشند. توصیههای عملی و کاربردی او به افراد کمک میکند، الهامبخش روح خود باشند و آنها را برای حرکت در مسیر مورد نظرشان هدایت میکند.
۱۰. گری واینرچوک (Gary Vaynerchuk)
«هدف از زندگی میراثی است که مثل ستارهی شمالی همهی خانوادهی مرا در آینده هدایت خواهد کرد.»
گری مؤسس یک کمپانی سریالهای بلند و کارفرمای یک رسانهی اجتماعی است. او عاشق به واقعیت تبدیل کردن احساسات است. تمام سعی او این است که به انسانها نشان بدهد در این عصر اینترنت هیچ بهانهای برای انجام ندادن کارهایی که خوشحالمان میکند وجود ندارد.
۱۱. جاستین ماسک (Justine Musk)
«هدف از زندگی ترویج استعدادها و موهبتهای خود و تلاش برای کسب دانش درونی و ارتقا روح تان در تمام مدت عمر است: این هدف، چیزی است که شما زمانی و در جایی انجامش میدهید و ماهیت شما را نمایان میکند. این خدمتی است که دیگران به شما میکنند. مراقبت از خودتان در واقع مراقبت از جهان است.»
کسی که زندگی را اینگونه میبیند، شخصی است که تصادف Crash اتومبیل او را بیدار کرد. وقتی ۸ سال از زندگی مشترکش با کارآفرین برجسته، ایلان ماسک گذشت، او حس کرد که نقش او فقط یک همسر خوشگل و جذاب در حاشیه است. پس تصمیم گرفت در سایهی همسر موفقش نماند و خودش رهبر داستان زندگی خود باشد و امروز او یک نویسندهی با استعداد، قدرتمند و پرشور است.
۱۲. الکس بلک ول (Alex Blackwell)
«هدف از زندگی عشق ورزیدن بدون توقع و رسیدن به این باور است که شما همیشه شایستهی دریافت عشق هستید.»
الکس در آستانهی طلاق دریافت که باید تغییرات اساسی در زندگی خود ایجاد کند. هر چند او نتوانسته بود ازدواجش را نجات دهد (و آن را تبدیل به یک چیز خوشحالکننده کند)، اما تصمیم گرفت تجربیاتش را در اختیار دیگران قرار بدهد. او در وبلاگ خودش، آشکارا و صادقانه تجربیات سفرهایش برای ایجاد تغییرات مثبت در را زندگی با دیگران به اشتراک میگذارد.
۱۳. ویل مایکل (Will Mitchel)
«هدف از زندگی، خودشکوفایی است؛ شکل دادن جهان در نگاهمان از طریق دستیابی به آنچه پتانسیل واقعی ماست.»
ویل از ۱۲ سالگی و از زمانی که مدرسه میرفت کسب وکار خود را ساخت، او یک کارآفرین اینترنتی است و هم اکنون با بهترین دوستش، کایل اشنرودر، «بروس استارتآپ» را با هدف کمک به کاریابی و ساختن کسب و کار موفق برای افراد راهاندازی کرد. پیام اصلی این استارت آپ این است: شما نیازی به کار ندارید.
۱۴. جاشوا بیکر (Joshua Becker)
«هدف از زندگی، خدمت به دیگران است.»
چند سال پیش، جاشوا و خانوادهاش از شر بیش از ۷۰درصد از اموال و داراییهای خود خلاص شدند. آنها دریافته بودند چیزهای کمتر به معنای زندگی بیشتر است. حالا این معلم (گوروی) مینیمالیست به افراد در سادهتر کردن زندگیشان کمک میکند تا اجازه بدهند فضای بیشتری برای چیزهای واقعا مهمتر باز شود.
۱۵. لومینیتا ساویز (Luminita Saviuc)
«هدف از زندگی دوست داشتن حقیقی است.»
او کیست؟ لومینیتا در هدف خلاصه میشود. کلمات او که حاصل معرفت و حکمت هستند، مانند یک عصای جادویی قلب مردم سراسر جهان را لمس میکند. اگر هنوز او را نمیشناسید توصیه میکنم مقالهی محبوب او را با عنوان «۱۵ چیزی که برای شاد بودن باید ترکشان کنید» بخوانید که بیش از ۱/۲ میلیون بار در فیس بوک به اشتراک گذاشته شده است.
هدف از زندگی چیست؟ عشق… عشق حقیقی. به یک عاشق واقعی تبدیل شوید و آنگاه از خود پرتوهای عشق را به اطراف بتابانید. به کسانی که دوستتان دارند، عشق بورزید و همینطور به کسانیکه دوستتان ندارند! لازم نیست حتما سزاوار عشق ورزیدن باشند، باید عشق بورزید، چون این تنها چیزی است که میتوانید به دیگران ببخشید. به دنبال فرصت برای عشق ورزیدن باشید، بدون توجه به اینکه در کجا یا مشغول چه کاری هستید. شاید نتوانید به کسی کمک کنید، اما میتوانید یک عشق پرقدرت را بعد از چیزهایی که میبینید و انجام میدهید، حس کنید.
زندگی عشق است و عشق زندگی است، وقتی عشق بیشتری در رگهای ما جاری شد، تبدیل به نشاط بیشتر میشود، دید ما را روشنتر میکند و این وقتی سادهتر میشود که نه تنها به قلب و روحخودمان، بلکه به قلب و روح هر موجود زندهای که روی این سیاره زندگی میکند، متصل شویم.
در وهلهی اول ممکن است آدمها بسیار متفاوت از یکدیگر به نظر برسند، اما هستهی وجودی همهی ما یکسان است. هستهی وجودی همهما یکی است، همهی ما از یک مسیر عمیق و قدرتمند با یکدیگر در ارتباطیم. اساس هستهی وجودی ما یکسان است، همهی ما از یک نوع نژاد بشر هستیم.
هیچ جدایی به جز جدایی که در ذهن ما و از روی ترس از وابستگی شکل میگیرد، وجود ندارد. اگر اجازه بدهیم عشق به قلبمان بازگردد، همه با عشق یکی میشویم و زندگیمان از همان نقطه دوباره آغاز میشود، پس این خود ما هستیم که دنیای اطرافمان را میشناسیم و در نهایت درک میکنیم که ما در این جهان زندگی میکنیم و این جهان هم در ما خلاصه میشود… همهی ما یکی هستیم.
۱۶. برندان بیکر (Brendan Baker)
«هدف از زندگی ساختن چیزی متفاوت است، متفاوت و مثبت!»
برندان در جوانی در شغلش به موفقیت رسید. او خیلی زود دریافت، رسیدن به موفقیت لزوما رسیدن به شادمانی برابر با دیگران نیست. مفهومی که او به آن دست یافت باعث شد به دیگران در جهت منافعشان کمک کند.
این میتواند به معنای چیزی متفاوت در یک فرد، جامعه، محیط زیست یا کل جهان باشد. زندگی واقعی زمانی آغاز میشود که به هدف والاتری، فراتر از خودتان متصل میشوید.
سؤال بزرگی که در پاسخی ساده نهفته است
ممکن است هدف از زندگی، سؤال دشواری به نظر برسد (پدرم تنها کسی نیست که جواب این سؤال را نمیدانست). بسیاری از ما احتمالا زمان بیشتری را صرف فکر کردن به این پرسش خواهیم کرد.
اما با نگاهی به پاسخهای داده شده، میبینیم چندان هم پیچیده به نظر نمیرسد. خدمت به دیگران، عشق بیقید و شرط، تصور کردن و درک همهی پتانسیل وجودیمان. همهی اینها در یک چیز خلاصه میشود: احساس خوب!
وقتی خوب دربارهاش فکر کنیم، میبینیم چه چیزی بهتر از حس شور و شوق و داشتن هیجان در کل زندگی است؟ اینکه کسی را دوست داشته باشیم و بدانیم که او هم ما را دوست دارد؟ چه چیزی بهتر از حس زنده بودن، آزادی Freedom و پرانرژی بودن در تمام زندگی است؟
برای من، وجود هزاران هزار احساس خوب که در تمام مدت عمرم در این سیاره وجود دارد، دلیل خیلی خوبی برای زندگی است.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
ارسال نظر