بلایی وحشتناکی که سر دختر خوانده ای به نام منصوره آمد+عکس
رکنا: زنی که متهم است با همدستی برادرش دخترخوانده ۱۶سالهاش را به قتل رسانده در دادگاه اتهامش را انکار کرد و گفت که بیگناه است.
نکارهای این زن در حالی است که پسر او در دادگاه علیهاش شهادت داد و گفت دیده که او همراه داییاش مرتکب قتل Murder شدهاند.
این جنایت روز 15اردیبهشتماه سال 86در شهر ری اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که به پلیس خبر رسید دختری 16ساله به نام سوگل در خانه پدرش به طرز مشکوکی جان باخته است.
پزشکی قانونی علت فوت دختر نوجوان را انسداد مجاری تنفسی تشخیص و اعلام کرد وی به قتل رسیده است. در این شرایط تحقیقات کارآگاهان برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد. بررسیها نشان میداد که پدر و مادر مقتول مدتها قبل با وجود داشتن سوگل و پسری به نام احمد از یکدیگر جدا شدهاند و پدر سوگل در ازدواج چهارمش زنی 36ساله به نام نسرین را برای زندگی انتخاب کرده است. این زن نیز مطلقه بود و از ازدواج اولش یک پسر 8ساله داشت و مدتها بود که این خانواده 5نفره در کنار یکدیگر زندگی میکردند تا اینکه دختر نوجوان جان خود را از دست داد.
چهکسی قاتل The Murderer است ؟
قتل سوگل در خانه اتفاق افتاده بود و ممکن بود یکی از اعضای خانواده قاتل باشد. اما به درستی معلوم نبود چهکسی نقشه قتل او را کشیده است. تحقیقات میدانی کارآگاهان نشان میداد که سوگل با نامادریاش رابطه خوبی نداشت و همسایهها بارها صدای داد و فریاد آنها را شنیده بودند. نسرین علاوه بر سوگل بارها احمد را نیز به باد کتک گرفته بود. در این شرایط نام وی بهعنوان مظنون اصلی این جنایت مطرح شد. اما هنوز هیچ مدرکی علیه وی وجود نداشت تا اینکه مأموران به تحقیق از پسر 8ساله او پرداختند. او در این تحقیقات با زبان کودکانهاش گفت که مادر و داییاش سوگل را خفه کردهاند.
او گفت: وقتی وارد اتاق شدم دیدم که مادر و داییام بالای سر خواهر ناتنیام هستند و گلوی او را فشار میدهند. همین اظهارات کافی بود تا نامادری سوگل به اتهام قتل و برادرش به اتهام معاونت در قتل بازداشت شوند. نسرین از همان ابتدا دست داشتن در قتل دختر ناتنیاش را انکار کرد و گفت بیگناه است.
او گفت: آن روز اصلا برادرم به خانه ما نیامد. سوگل در اتاق خوابیده بود که وقتی پدرش آمد فهمیدیم خفه شده است. من نمیدانم او چطور فوت شده اما من و برادرم بیگناه هستیم و در مرگ او نقشی نداریم. با وجود انکارهای این زن تحقیقات از وی ادامه یافت تا اینکه وی صبح دیروز در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
در دادگاه
در این جلسه که به ریاست دکتر محمدباقر قربانزاده و با حضور قاضی ملکی و قاضی غفاری برگزار شد پدر سوگل گفت هنوز نمیداند چه خواستهای دارد و از قضات 10روز فرصت خواست اما مادر سوگل گفت خواستهاش قصاص است.در این شرایط رئیس دادگاه از احمد بهعنوان یکی از شهود درخواست کرد در جایگاه بایستد. او که زمان وقوع حادثه Incident 17سال داشت درباره وضعیت خانوادگیشان گفت:
نامادری ما از همان روزی که بهعنوان چهارمین همسر با پدرمان ازدواج کرد ما را کتک میزد و رفتار بدی با من و خواهرم داشت. وی ادامه داد: روز حادثه خواب بودم که با کتکهای او بیدار شدم. او با یک آجر به سرم کوبید. میخواستم با او درگیر شوم اما سوگل اجازه نداد و گفت برو بیرون تا آرام شوی. اما وقتی به خانه برگشتم دیدم که ماشین پلیس جلوی در خانهمان است و خواهرم خفه شده است.
من قاتل نیستم
در ادامه این جلسه نسرین به جایگاه فراخوانده شد تا در برابر اتهام مباشرت در قتل عمدی از خودش دفاع کند. او گفت: من چهارمین همسر شوهرم بودم. او مرد بداخلاقی بود و به من خرجی نمیداد. او مدام من را کتک میزد و بدنم همیشه کبود بود. با این حال من دخالتی در مرگ دخترش نداشتم و در این سالها بیگناه زندانی شدهام. من هیچ وقت قتل را گردن نگرفتهام چرا که من قاتل نیستم.
معاونت در قتل اتهام برادر نسرین است که دیروز به وی تفهیم شد و او در دفاع از خودش گفت: آن زمان من نانوا بودم و زمانی که حادثه اتفاق افتاد من در نانواییام بودم و همکارانم میتوانند در اینباره شهادت دهند. من هیچ دخالتی در این ماجرا نداشتم.
شهادت پسر علیه مادر
نفر بعدی که درباره این جنایت مرموز صحبت کرد پسر نسرین است. او که آن زمان 8ساله بود بهعنوان شاهد به دادگاه آمده بود تا آنچه 9سال قبل دیده بود بازگو کند. او گفت: آن روز مادرم و خواهر ناتنیام با یکدیگر درگیر شده بودند و در این بین داییام به خانهمان آمد. آنها همراه سوگل به یکی از اتاقها رفتند و سر و صدایشان میآمد.
من رفتم در اتاق را باز کردم. دیدم که سوگل دراز کشیده و مادرم چیزی را داخل دهانش میریزد و داییام پاهای سوگل را گرفته است. بعد هم یک بالش روی صورتش گذاشتند. آنها ناگهان من را دیدند و مادرم دعوایم کرد و گفت که در را ببند و برو و الا تو را هم خفه میکنم. من هم از ترس رفتم توی کمد دیواری و همانجا خوابم برد تا اینکه مأموران آمدند و من را از کمد بیرون آوردند.
در پایان این جلسه قضات دادگاه برای تصمیمگیری درخصوص این جنایت مرموز وارد شور شدند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
حتما نباید قهرمانان افسانه باشند پسر تو با این شهادت نشون دادی خیلی مردی آفرین به مردونگیت