قاتل خونسردی از تکه تکه کردن مرد با ایمان گفت+فیلم و عکس
رکنا: قاتل مرد طلافروش با چهره ای خونسرد و آرام از صحنه قتل و ماجرای تکه تکه کردن جسد قربانی جنایت حرف زد.
به گزارش رکنا، این پرونده زمانیکه کلید زده شد که روز 25 دی ماه خانواده مرد طلافروشی با حضور در کلانتری 121 سلیمانیه از ماجرای ناپدید شدن پدرشان خبر دادند و جالب اینکه وقتی ماموران عصر روز ناپدید شدن مرد طلافروش به مغازه وی در بلوار ابوذر مراجعه کردند با درهای باز مغازه روبرو شدند و همه طلاها به سرقت Stealing رفته بود.
همین کافی بود تا تیمی از ماموران پلیس Police آگاهی برای تحقیقات ویژه وارد عمل شوند تا اینکه ساعت 5 سحرگاه دوشنبه 27 دی ماه کارگر شهرداری زمانیکه قصد خالی کردن سطل زباله فلکه اول مقداد را داشت با جسد تکه تکه شده مردی روبرو شد.
خیلی زود تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران همراه بازپرس مرشدلو از شعبه هفتم دادسرای ناحیه 27تهران در محل حاضر شدند و تجسس های ابتدایی نشان از آن داشت که قربانی همان مرد طلافروش است.
کارآگاهان در ادامه ردیابی ها با حضور یک کارگر شهرداری در محل پی بردند که ساعت 4 بامداد مردی از وی کمک خواسته تا بسته ای که با چادر خودرو پیچیده شده بود به داخل سطل زباله بیندازد.
در این مرحله ماموران به سراغ مغازه ای املاکی که در نزدیکی محل کشف جسد بود رفته و زمانیکه وارد مغازه شدند با صحنه خونینی روبرو شدند که نشان از وقوع جنایت Crime در این محل داشت.
دوربین مداربسته داخل مغازه املاک مسکن مورد بررسی قرار گرفته شد و مشخص شد مردی به نام حامد عامل این جنایت است.
همین سرنخ کافی بود تا ردیابی برای دستگیری عامل این جنایت هولناک آغاز شود و کارآگاهان با اقدام فنی موفق شدند ساعت 10 شامگاه 16 بهمن ماه قاتل The Murderer فراری را در نزدیکی میدان انقلاب دستگیر کنند.
گفتگو با قاتل خونسرد
حامد 42 با چهره ای خونسرد ادعا می کند برای پرداخت بدهی میلیونی اش تصمیم به سرقت گرفت و در توهم شیشه این جنایت را تلخ تر کرده است.
سابقه داری؟
نه
ازدواج کردی؟
بله، 2 بچه هم دارم ولی همسرم به خاطر اعتیادم از من طلاق گرفت.
چه موادی مصرف می کنی؟
8 سال است که شیشه می کشم.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
قتل و سرقت از مغازه طلافروشی دستگیر شدم.
چرا مرد طلافروش را کشتی؟
می خواستم طلاها را بدزدم و بدهی ام را بپردازم که این اتفاقات رخ داد.
بدهکاری؟
700 میلیون تومان به بانک بدهکار هستم.
وام گرفتی؟
بله، 200 میلیون وام گرفتم که به خاطر نپرداختن قسط هایش بدهی ام 700 میلیون تومان شده بود.
مرد طلافروش را می شناختی؟
مغازه اش نزدیکی خانه مان بود و می دانستم همیشه در مغازه اش تنها است.
از روز حادثه Incident بگو؟
چند روز قبل از اجرای نقشه ام حرکات مرد طلافروش را تحت نظر قرار دادم و دیدم که وی برای ناهار به خانه می رود و همین کافی بود تا در خیابان پیروزی در یک سناریوی ساختگی با خودروی مرد طلافروش تصادف Crash کنم و چون مقصر این حادثه من بودم از او خواستم تا به مغازه املاک مسکن خودم در خیابان مقداد برویم و آنجا ماجرا را حل کنیم و خسارتش را پرداخت کنم.
مغازه املاک برای تو بود؟
نه برای برادرم بود که مدتی با هم کار می کردیم اما به خاطر اختلافی که با برادرم پیدا کرده بودم از مغازه اش بیرون آمدم و بیکار شده بودم.
وقتی مرد طلافروش را به مغازه آوردی کسی داخل مغازه نبود؟
نه، برادرم به مسافرت رفته بود و زمانیکه وارد مغازه شدیم کرکره مغازه را پایین کشیدم و دست و پا و دهان مرد طلافروش را بستم.
چطور از مغازه طلافروشی سرقت کردی؟
کلید مغازه را از داخل جیب مرد طلافروش برداشتم و سر ظهر که خیابان خلوت بود وارد مغازه شدم و همه طلاها را سرقت کردم.
چند کیلو طلا سرقت کردی؟
نزدیک به 2 کیلو طلا بود.
پس از سرقت، چطور مرد طلافروش را به قتل Murder رساندی؟
وقتی وارد مغازه شدم دیدم مرد طلافروش خفه شده و مرده است.
یعنی قصد کشتن Killing نداشتی؟
نه می خواستم سرقت کنم ولی مرد طلافروش را به خاطر اینکه با چسب پهن نوار پیچ کرده بودم خفه شد.
اگر زنده بود و رهایش می کردی که خیلی راحت دستگیر می شدی؟
نمی دانم شاید هم او را به قتل می رساندم.
با جسد قربانی جنایت چه کردی؟
2 روز به اینکه با جسد چه کنم فکر کردم و تصمیم گرفتم با تکه تکه کردن جسد، او را داخل چند کیسه به پشت خودرویم بگذارم و جسد را در بیابان ها اطراف تهران رها کنم اما وقتی شروع به بریدن پای مقتول کردم حالم بد شد و دیگر نتوانستم کارم را ادامه بدهم و پشیمان شدم.
یعنی اگر حالت بد نمی شد جسد را تکه تکه می کردی؟
بله، قصد داشتم او را مثله کنم.
با چه وسیله ای اقدام به تکه تکه کردن قربانی جنایت کردی؟
اره
جسد را چطور داخل سطل زباله انداختی؟
او را داخل چادر خودرویی بسته بندی کردم و جلوی مغازه ام کشاندم و از یک کارگر شهرداری کمک خواستم که توانستم او راداخل سطل زباله بندازم.
پس از قتل کجا رفتی؟
نمی دانستم چه باید بکنم و کجا بروم و در این مدت در یک هتل زندگی می کردم.
خانواده ات خبر داشتند؟
نه، هیچ کس اطلاع نداشت و با کسی تماس تلفنی هم نگرفتم.
چه برنامه ای داشتی؟
می خواستم مدتی ناپدید باشم و سپس با فروش طلاها خانه ای بگیرم و زندگی مخفیانه ای را شروع کنم که دستگیر شدم.
فکر می کردی دستگیر شود؟
نه
با طلاها چه کردی؟
همه را پس از دستگیری تحویل خانواده مرد طلافروش دادم.
خانواده مقتول را دیدی؟
بله، خانواده خیلی خوبی هستند و اگر می دانستم این خانواده انقدر محترم و خوب هستند شاید هیچ وقت به فکر سرقت و صدمه زدن به مرد طلافروش نمی افتادم.
فکر می کنی چه آینده ای داری؟
خودم که نمی دانم ولی با این کار آینده خانواده و فرزندانم را خراب کردم.
از خانواده مرد طلافروش چه خواسته ای داری؟
می خواهم که مرا ببخشند چون ندانسته این کار را کردم و راهی جز دزدی theft نمی توانستم بکنم.
اگر کسی با خانواده خودت این کار را می کردی چه عکس العملی نشان می دادی؟
نمی دانم، واقعا نمی دانم چه کار می کردم چون بدتر از قتل ماجرا تکه کردن پای مقتول است که خانواده را بیشتر آزار داده است و من در همه مدت کاری که کردم تحت تاثیر شیشه بودم.
بنا به این گزارش، متهم به ستور بازپرس مرشدلو برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار دارد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
این قانون چرت است که کسی بگوید به خاطر توهم شیشه ویا عدم حالت طبیعی اینکار را کرده وجرمش کم شود مقتول بیچاره چه تقصیری دارد که او حال طبیعی نداشته