زن میان سال که گویی توفان سهمگین یک حادثه تلخ، زندگی اش را تا مرز نابودی کشانده بود، در حالی که ادعا می کرد «همسرم باید حق طلاق را به من بدهد تا هر زمان صلاح دانستم از زندگی اش بیرون بروم»، به کارشناس اجتماعی کلانتری مصلای مشهد گفت: با آن که همسرم مسئولیت پذیر نبود و بارها در کسب و کارش شکست خورد، اما ذره ای از علاقه من نسبت به او کاسته نشد. 18سال با همه سختی ها و بدبختی ها در کنارش زندگی کردم و اکنون نیز حاضرم هر کاری را انجام بدهم تا او در کنارم باقی بماند. پدرم فردی نظامی بود و در طول زندگی مشترک من و جمال خیلی از نظر مالی به ما کمک می کرد اما با فوت او، من مجبور شدم همه مسئولیت های خانه و زندگی را به دوش بکشم، با آن که تربیت دو فرزندم را عهده دار بودم، وارد بازار کار شدم تا در کنار همسرم به اقتصاد خانواده کمک کنم. این بود که کمر همت را بستم تا شکست های مالی و کاری همسرم را جبران کنم. ابتدا در یک شرکت فروش کتاب به عنوان بازاریاب مشغول کار شدم و خیلی زود به خاطر روابط عمومی بالا و فن بیان خوبی که داشتم، در کارم پیشرفت کردم و از موقعیت شغلی خوبی برخوردار شدم. تا این که روزی مدیر بخش توزیع کتاب ها پیشنهاد ازدواج را مطرح کرد اما وقتی متوجه شد که من متأهل هستم، ورق برگشت و من مجبور شدم آن جا را ترک کنم. این در حالی بود که هر روز از محبت های همسرم نسبت به من کاسته می شد و زندگی سرد و بی روحی را تجربه می کردم. بارها با پیشنهادهای بی شرمانه ای مواجه می شدم اما هیچ گاه شرافت و حیثیت خودم را لکه دار نکردم و هر بار این گونه موضوعات را برای جمال بازگو می کردم تا شاید رگ غیرتش بجنبد و بیشتر به من محبت کند، اما او خیلی خونسرد و بی اعتنا از کنار این گونه مسائل می گذشت.

حدود 9سال قبل و بعد از تولد پسرم بود که دوباره دچار مشکلات مالی شدیم این بار نیز من در کنار او قرار گرفتم و با فروش طلاهایم مغازه ای اجاره کردیم و به فروش پوشاک مشغول شدیم. کالاهای ارزان قیمت را از قشم و شهرهای مرزی کشور می خریدیم و با سود خوبی در مشهد می فروختیم، به همین خاطر وضعیت مالی ما بهتر شد و جمال با خرید یک پراید به مسافرکشی در یک تاکسی تلفنی پرداخت اما دیگر کاملا به من بی توجه شده بود و من از این زندگی بی روح رنج می کشیدم، تا این که روزی به طور اتفاقی متوجه ارتباط جمال با یک زن غریبه شدم اما دیگر کاری از دستم ساخته نبود. چیزی به او نگفتم و همه تلاشم را به کار بردم تا با محبت بیشتر او را جذب خانواده اش کنم ولی در همین هنگام بود که فهمیدم جمال از شش سال قبل با آن زن ارتباط دارد و حالا ... .