2 اسکلت انسان در خانه من چه می کرد! / مردی شوک زده چه می گوید؟!
رکنا: باغچه ای که 40 سال در خانه من بود 2 اسکلت داشت که 2م سال پیش کشته و دفن شده اندپس من چرا نمی دانم!
![2 اسکلت انسان در خانه من چه می کرد! / مردی شوک زده چه می گوید؟!](https://cdn.rokna.net/thumbnail/7kXrl38nBaTf/yYGYIWiRH1jE7SFsFf8OS8GtVdPr30fs0wJj5HjN1IuvcJmljcN6H8bAsgVZzpzYCc2Paf9tWNy3TqJ7J2yYx6_iJ_9nS3dv9VaDD9pzMsmGiYQZhOmIlhgOn3kc4a2cRVXnCGmKq_CvtfuJ1_NwVg,,/%D8%B9%DA%A9%D8%B3+%DA%A9%D8%B4%D9%81+%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D9%84%D8%AA+%282%29.jpg)
مردی وقتی خودش 2 اسکلت را پیدا کرد شوک زده به پلیس جزییات را گفت.
این مرد گفت: دو سال پیش قبل از عید نوروز مشغول رسیدن به باغچه توی حیاط بودم که یکدفعه چشمم افتاد به سنگ عجیب و غریبی که بیشباهت به استخوون نبود. وقتی برش داشتم احساس کردم که شبیه قسمتی از یک کاسه شکسته است.
البته مطمئن بودم که مربوط میشد به بدن یک حیوون. چون بافتی که به مرور زمان روی اون ایجاد شده بود دقیقا شبیه به استخوون بود. به خاطر همین هم پیش خودم فکر کردم که حتما قسمتی از یک فسیل قدیمیه. اون روز بعد از شخم زدن خاک باغچه، دو تکه دیگه هم درست مثل تکه قبلی پیدا کردم. وقتی کارم تموم شد اونها رو بردم توی خونه و گذاشتم توی یکی از کشوهای میز تحریرم تا بعدا به پسرخالهام نشونشون بدم. چون رشته تحصیلیش زیستشناسی بود و همون موقع هم خارج از کشور مشغول تحصیل بود.
سال بعد باز هم یکی دو تا تکه از اون فسیل پیدا کردم و اونها رو هم گذاشتم کنار تکههای قبلی. وقتی با تلفن با پسرخالهام حرف میزدم در مورد اون فسیلها هم صحبت کردیم. بهم گفت که میتونم ازشون عکس بگیرم و براش بفرستم تا بهم بگه که دقیقا چی هستن. اما این قضیه رو مدام پشت گوش میانداختم و شاید هم به خاطر این بود که میدونستم کمتر از یک سال دیگه پسرخالهام درسش تموم میشه و برمیگرده. اونوقت میتونست از نزدیک اون فسیلها رو ببینه و نظرش رو بگه.
این اواخر دیگه اونها رو فراموش کرده بودم، تا اینکه بالاخره پسرخالهام برگشت و وقتی که اومد به خونه من خودش یادم انداخت و ازم خواست تا اونها رو بهش نشون بدم. من هم که به کل فراموششون کرده بودم رفتم و جعبهای که اونها رو گذاشته بودم توش رو آوردم و دادم بهش.
برای خودم هم خیلی جالب بود که میفهمیدم مال چه زمانی هستن و مربوط میشن به چه جونوری. پسرخالهام به محض باز کردن در جعبه خیره شد به اونها و بعد از چند دقیقه که بهشون دقت کرد با حالت بهتزدهای نگاهم کرد و گفت که اینها فقط یک چیز میتونن باشن و اون هم قسمتهایی از یک جمجمه انسانه. بعد ادامه داد و گفت که البته میتونه جمجمه میمون یا گوریل هم باشه. اول فکر کردم که سر به سرم گذاشته اما وقتی بهم گفت که فردا اول وقت با دو تا از همکارهاش میآد تا باغچه حیاط خونهام رو زیر و رو کنن به جدی بودن قضیه پی بردم.
صبح روز بعد پسرخالهام به همراه دو نفری که گفته بود اومدن و شروع کردن به کندن خاک باغچه. تقریبا تا شب کارشون طول کشید و حاصل زحمتی که کشیدن پیدا کردن اسکلت دو تا آدم بود. وقتی اون اسکلتها رو با خودشون بردن تا روشون تحقیق کنن، با خودم فکر میکردم که عید به عید یک تکه استخوون آدم با خودم میآوردم توی خونه و تازه از پیدا کردن اونها خوشحال هم میشدم. اما عجیبترین قسمت ماجرا اینجاست که بعد از سه روز باهام تماس گرفتن و گفتن که اون اسکلتها حدودا بیست ساله که خاک شدن و قدمت زیادی ندارن و این در حالیه که اون خونه حدودا چهل ساله که مال منه و از بچگی توی اون خونه بزرگ شدم.
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
-
فیلم آواز شاد و شاهکار هوتن شکیبا ! / این بازیگر دست نیافتنیست !
ارسال نظر