ناگفته های خانواده دانشجویان کشته شده در اتوبوس مرگ علوم تحقیقات / در پزشکی قانونی چه گذشت؟ + عکس
رکنا: چه کسی فکرش را میکرد که مسافران اتوبوس دانشگاه علوم و تحقیقات بهجای آنکه چند کیلومتر پایینتر پیاده شوند و به خانه بروند، فردا صبح با تنی سرد و بیروح در جنوبیترین نقطه تهران تحویل خانواده هایشان شوند؟ آنها که خوش شانستر بودند حالا زخمی و رنجور در اتاقهای بیمارستان به واحدهایی که قرار است پاس کنند فکر میکنند و به شیلنگهای سرم چشم دوختهاند.
ساختمان پزشکی قانونی دیروز از صبح تا ظهر شاهد حضور خانوادههای 11 کشته شده حادثه Incident سقوط اتوبوس دانشجویان بود. هر کدام شناسنامه و کارت ملی به دست، پشت گیشه پذیرش منتظر بودند تا پیکر عزیز خود را تحویل بگیرند و به خاک بسپارند. انگار دانشجویان در این ساختمان آخرین واحد زندگی خود را پاس میکردند.
در سالن انتظار پزشکی قانونی پدر «محمدرضا فضیلتی» آرام و قرار نداشت، گاهی عکس فرزندش را از کیف بیرون میآورد و در سکوت به آن زل میزد. او به همراه چند نفر از اعضای خانواده ظهر چهارشنبه به تهران رسیده بودند.
اهل کرمان بودند و این را از لهجه آنها هم میشد فهمید. پدر محمدرضا میگفت: «دو بچه دارم. محمدرضا اولی است. درسخوان بود و آرام. دانشگاههای دیگر هم قبول شده بود.اما اینجا را انتخاب کرد. سال سومی بود.»
نگاهش را به آسمان آلوده تهران دوخت و بعد از چند لحظه سکوت ادامه داد:«هر چه زنگ میزدیم جواب نمیداد. دوستانش خبر دادند و آمدیم تهران. میخواهیم پسرم را به مشهد ببریم و آنجا به خاک بسپاریم.»سپس از مقصر بودن مسئولان دانشگاه گفت. از کنترل نکردن کیفیت اتوبوسها، نداشتن گاردریل در مسیر و استفاده از اتوبوسهای فرسوده گلایه کرد و گفت:«ما بچه هایمان را به آنها سپرده بودیم. حالا حتی یک نفر از مسئولان دانشگاه اینجا نیست به ما دلداری بدهد.»
در محوطه بیرون از ساختمان سه مرد با غم و اندوهی که در چهره هایشان پیدا بود، صحبت میکردند. یکی از آنها برادر دوقلوی «محمدعلی ابوالفتحی راد» و عموی «سارا ابوالفتحی راد» بود و دیگری خواهرزاده کشته شدگان. برادر مرحوم ابوالفتحی عکس و مدارک عزیزانش را از کیف بیرون آورد و گفت:«من با پدر سارا دوقلو بودیم. حالا یکیمان اینجا ایستاده و آن یکی چشم از دنیا بسته است.
دیروز (سهشنبه) با دخترش برای انجام کارهای پایان نامه به دانشگاه رفته بودند که این اتفاق برای آنها افتاد. بعد از تصادف Crash محمدعلی را به بیمارستان شریعتی برده بودند و سارا را به بیمارستان رسول اکرم. اما متأسفانه تقدیر چنین شد که بعد از آن تصادف دیگر چشم باز نکنند. برای ما ضربه سختی است بخصوص آنکه سارا دختر بااستعدادی بود و در رشته کارشناسی ارشد معماری درس میخواند.»
پسرعمه سارا ادامه داد:«داییام کارمند معاونت عمران دانشگاه آزاد بود که چند سال پیش بازنشسته شد. متأسفانه اطلاعرسانی دانشگاه خیلی ضعیف است و ما از طریق دوستان سارا خبردار شدیم. بعد هم به چند بیمارستان سر زدیم و سرانجام به پزشکی قانونی رسیدیم.»
برادر مرحوم ابوالفتحی در پایان تأکید کرد:«از آنجا که این اتفاق در محوطه دانشگاه رخ داده، ما از مسئولان دانشگاه شکایت خواهیم کرد تا مسببان این حادثه ناگوار مجازات شوند.»اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
بهمن عبداللهی
اتوبوس های شهری قرار بود ۸ سال بعد از فعالیت نوسازی شوند ولی الان عمر انها از ۱۵ هم گذشته اتوبوسهای شهرستان های تهران مثل نسیم شهر و رباط کریم ...وضعیت به مراتب اسفناک تری دارند که حتی کف انها پوسیده شده بطوریکه زمین از داخل خودرو دیده میشه
اگر بودجه به این خودرو ها برای نوسازی و بازسازی داده نشه از این به بعد شاهد فاجعه های بیشتری خواهیم بود
البته بودجه باید توسط معتمد وزارت کشور پرداخت بشود وگرنه شهرداری هزینه رو پس از دریافت هر جا صلاح دید هزینه خواهد کرد