کشف جسد سوخته مادر خواننده معروف پاپ در اتوبان باقری تهران / حکم قصاص برای داماد خانواده + جزییات

به گزارش رکنا؛ ۲۹ خرداد ماه سال 99 جسد سوخته یک زن در حاشیه اتوبان باقری پیدا شد. شواهد نشان می‌داد نزدیک به دو شبانه روز از مرگ این زن گذشته است. چهار فشنگ جنگی و قسمت هایی از یک کلت شکسته در کنار جسد پیدا شد و ماجرای قتل زن ناشناس را مرموزتر کرد.

انگشتر طلایی که  در دست قربانی بود و گردنبند وی  نشان می‌داد این زن قربانی سرقت نشده است .جسد زن میانسال با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شده و پلیس برای افشای هویت وی به تکاپو افتاد .

در بررسی ها  روشن شد ۲ روز قبل خانواده خواننده معروف پاپ ناپدید شدن مادرشان را به پلیس اطلاع داده بودند .نشانه هایی که آنها از مادرشان به پلیس ارائه داده بودند با جسد زن ناشناس مطابقت داشت. به این ترتیب آنها به پزشکی قانونی رفتند و جسد سوخته مادرشان را شناسایی کردند. جسد متعلق به یک زن ۶۱ ساله به نام مریم بود .

پسر مریم به ماموران پلیس گفت : خواهرم چند سال قبل با مرد خلافکاری ازدواج کرد کرد اما خیلی زود ازاو  جدا شد .ولی مادرم و مرد خلافکار به نام پرویز با هم اختلاف مالی داشتند .پرویز از چندسال قبل به خاطر حمل مواد به زندان افتاد اما آخرین بار در مرخصی از زندان با مادرم  تماس گرفته و از او خواسته بود تا  به ملاقاتش برود و اختلاف حسابشان را حل کنند. به همین خاطر مادرم با او قرار گذاشت. حتی من چند بار از مادرم خواستم تا همراه او بروم بروم اما مادرم قبول نکرد .مادرم آن روز از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت .تا اینکه دو روز بعد جسد او پیدا شد.

فرار داماد خلافکار از زندان

 با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داده بود ماموران به ردیابی پرویز پرداختند اما دریافتند وی به مرخصی زندان رفته و دیگر بازنگشته است.

سه ماه  از این ماجرا گذشته بود که  پرویز با پای خودش به پلیس اگاهی رفت و تسلیم پلیس شد اما ادعا کرد در قتل زن میانسال دستی نداشته است .

وی گفت: سال ۹۰ به خاطر حمل یک کیلو شیشه بازداشت و به اعدام محکوم شدم. شیشه مخدر متعلق به دوستم بود و من فقط آن را حمل می کردم اما درخواست عفو دادم که  با آن موافقت وحکم اعدامم تبدیل  به ۲۵ سال زندان شد.  با شیوع بیماری کرونا توانستم با سپردن وثیقه از زندان آزاد شوم.من با مادر زن سابقم اختلاف حساب داشتم .به همین خاطر آن روز با ماشین  دنبالش رفتم و با هم درباره اختلاف حسابمان  صحبت کردیم اما او را در خیابان شریعتی از ماشین پیاده کردم ودیگر از او  هیچ خبری نداشتم. تا اینکه  چند روز بعد متوجه شدم مادر همسر سابقم کشته شده است.  چون گمان میکردم پلیس به من مظنون می شود از ترسم  سه ماه فراری بودم .من از ترسم شبها در پارک میخوابیدم اما بالاخره تصمیم گرفتم به پلیس ماجرا را بگویم .

در حالی که این مرد اصرار داشت از نحوه کشته شدن زن میانسال اطلاعی ندارد پلیس آثار خون قربانی را در خودرو وی پیدا کرد و مشخص شد گوشی موبایل پرویز در منطقه پیدا شدن جسد آنتن‌دهی داشته اند.

با به دست آمدن این مدارک مرد خلافکار به اتهام قتل بازداشت شد اما  جرمش را گردن نگرفت .

در حالی که برای وی  کیفرخواست صادر و پرونده اش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شده  و  اولیای دم برای وی حکم قصاص خواسته بودند  خاله پرویز نامه ای به  اولیای دم نوشت و در آن توضیح داد زن میانسال را در خواب دیده که  به او گفته اگر از پرویز گذشت نکنند آنها را نمی بخشد.

 در این میان یکی از دختران قربانی که به بیماری سرطان مبتلاست نامه‌ای به دادگاه نوشت ودر آن اعلام کرد با یک شرط از قصاص گذشت می کند.

 زن جوان گفت:  اگر  متهم توضیح دهد چرا و با چه انگیزه‌ای مادرم را کشته و ماجرای قتل را تشریح کند از قصاص می گذرد.

با این شرط پرویز بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت اما وی  مدعی شد از نحوه قتل  مادر زن سابقش هیچ اطلاعی ندارد و وقتی او را از ماشینش پیاده کرده دیگر او را ندیده است.

در حالی که متهم منکر دست داشتن در جنایت بود در شعبه 11دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

نخستین دادگاه

در آن جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند و گفتند چون پرویز حقیقت را نگفته از خون مادرشان گذشت نمی کنند.

وقتی پرویز روبه روی قضات ایستاد گفت: من بی گناه هستم و از نحوه کشته شدن مادرزن سابقم هیچ اطلاعی ندارم. آن روز او سوار ماشینم شد تا درباره اختلاف حسابمان با هم صحبت کنیم.من به او گفتم قرار است طلب 11میلیاردی ام را  از یکی از دوستانم بگیرم. بعد از گرفتن طلبم با او تسویه حساب می کنم.او هم قبول کرد. مریم می گفت زن سابقم به سرطان مبتلا شده.او از من خواست تا دست از سر دخترش بردارم و دیگر با او تماس نگیرم. من هم قبول کردم. مادرزن سابقم از ماشین پیاده شد و رفت.اما چند روز بعد وقتی فهمیدم جسد سوخته او پیدا شده، ترسیدم. چون میدانستم من آخرین نفری بودم که با او ملاقات داشتم ترسیدم پلیس به من شک کند. به همین خاطر فرار کردم. اما من واقعا بی گناه هستم.

وی درباره کشف آثار خون در ماشینش گفت: من نمی دانم آثار خون در ماشینم متعلق به کیست.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده پرویز را به قصاص محکوم کردند. اما وی به حکم صادره اعتراض کرد.

شکسته شدن حکم قصاص

با این اعتراض پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات عالی رتبه حکم قصاص وی را شکستند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند. به این ترتیب مرد خلافکار بار دیگر در  شعبه 11دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.

   در دومین دادگاه چه گذشت؟

در ابتدای جلسه ۳  دختر و یک پسر قربانی درخواست قصاص را مطرح کردند.

 یکی از آنها گفت :ما شک نداریم پرویز مادرمان را کشته و قاتل است .کارشناسان تشخیص هویت با استفاده از محلول آزمایشگاهی رد خون در ماشین پرویز را کشف کرده اند. او سه ماه فراری بود و اگر دستی در این ماجرا نداشت دلیلی نبود تا فرار کند. او همچنین دو روز قبل از پیدا شدن جسد مادر مان به یک نفر گفته بود باید کارهای مالی اش را به انجام برساند. چون مادر مان فوت شده  است.این در حالی بود که ما هنوز نمی‌دانستیم مادرمان کشته شده . این سه دلیل نشان می‌دهد او قاتل است.

 وی ادامه داد :پرویز سابقه کیفری در پرونده اش دارد .او حتی در مالزی به اتهام حمل کوکائین چندین سال در زندان بوده و در ایران هم به زندان محکوم شده بود . او خلافکار است و برایش قصاص می خواهیم.

وقتی متهم روبه روی قضات ایستاد اتهام قتل را نپذیرفت .

وی گفت :من با مادر زن سابقم در یک قهوه خانه شریک بودم و هیچ مشکل مالی با او نداشتم .آخرین بار او سوار ماشینم شد و با هم صحبت کردیم .سپس از ماشین پیاده شد و من هیچ اطلاعی از سرنوشت او ندارم .

وی ادامه داد:او خودش سابقه کیفری در پرونده اش دارد و با افراد خلافکاری در ارتباط بود و ممکن است ماجرای قتل او با آنها ارتباط داشته باشد.

متهم در پاسخ به سوال قاضی درباره اینکه چرا فرار کردی گفت : من می‌دانستم قربانی با افراد خلافکار در ارتباط بوده و آخرین نفر با من قرار ملاقات داشته و شریک مالی من  بوده است. ترسیدم  پلیس به من شک کند. به همین خاطر فرار کردم.من بی گناه هستم.

در پایان جلسه قضات قرار دادگاه وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده پرویز را به قصاص محکوم کردند.