قتل زن دوم از ترس افشای راز نزد زن اول / آمنه باردار بود + جزییات

به گزارش رکنا، روز 16 مرداد سال 1393 مرد جوانی نزد پلیس آبادان رفت و پرده از سرنوشت مرموز همسرش برداشت. اشکان که سعی داشت خود را نزد پلیس نگران نشان دهد به ماموران گفت: ساعت 2  بعد ‌از ظهر امروز سرکارم بودم که شماره ای ناشناسی به گوشی‌ام پیامکی ارسال کرد و در آن از ربوده شدن همسر خبر داد.

وی افزود: خیلی زود به خانه بازگشتم، آمنه در خانه نبود و برای اطمینان به همه آشنایان و دوستان زنگ زدم اما اثری از همسرم نبود تا اینکه تصمیم گرفتم پلیس را در جریان قرار دهم.

در این راستا کارآگاهان دایره جنایی پلیس آگاهی آبادان که با پرونده بسیار عجیبی روبه ‌رو شده بودند خیلی زود تیم ویژه‌ای از پلیس برای افشای راز این آدم ربایی وارد عمل شدند و درگام نخست  شماره‌ای که به اشکان 39 ساله پیامک داده بود را بررسی کردند و به سرنخ عجیبی رسیدند.

شماره تلفن ناشناس متعلق به اشکان بود و همین سرنخ کافی بود تا اشکان به‌عنوان مظنون اصلی پرونده تحت بازجویی‌های فنی پلیس قرار گیرد.

اعتراف به همسرکشی

مرد جوان در بازجویی‌ های ابتدایی سعی بر گمراه کردن پلیس داشت اما وقتی خود را در تناقض گویی‌هایش گرفتار دید پرده از راز جنایت هولناکی برداشت.

اشکان در اعترافاتش گفت: سال 92 به‌خاطر کارم که رانندگی جرثقیل است از شوشتر به آبادان آمدم و همسر و  چهار فرزندم در شوشتر ماندند و  هر چند وقت یکبار به شهرمان می رفتم و به آن‌ها سر می‌زدم. پس‌از مدتی که تنهایی در آبادان زندگی می‌کردم تصمیم به ازدواج پنهانی گرفتم و با پیشنهاد یکی از همکارانم با دخترش که مدتی پیش از همسرش جدا شده بود ازدواج کردم.

وی افزود: پس از گذشت یک ‌سال از زندگی پنهانی‌ام، همسرم اصرار داشت از شوشتر به آبادان بیاید تا کنار هم زندگی کنیم که هر بار با بهانه‌های مختلف از آمدنش به آبادان جلوگیری  می‌کردم و این در حالی بود که همسر دومم آمنه باردار بود و در این مدت به تلفن‌های مرموزی که به وی می‌شد بدبین شده بودم و احساس می‌کردم پنهانکاری‌هایی دارد.

مرد جنایتکار گفت: شرایط سختی را تحمل می‌کردم تا اینکه 13 مرداد ماه به بهانه رفتن به محل کارم از خانه خارج شدم و پس از دقایقی وقتی به خانه بازگشتم دیدم «آمنه» در حال لباس پوشیدن و رفتن بیرون خانه است و زمانی‌که پرسیدم کجا می‌رود ادعا کرد به خانه مادرش واین در حالی بود که شب گذشته وقتی می‌خواستم سرکار بروم آمنه حرفی از رفتن به خانه مادرش نزده بود.

عصبانی بودم و از خانه خارج شدم تا اینکه عصر به خانه بازگشتم و آمنه که می‌دید عصبانی هستم شروع به حرف زدن کرد و من  از اوخواستم با هم به منطقه میدان فرودگاه آبادان برویم تا همه چیز فراموش شود.

اشکان ادامه داد: در حال پیاده‌روی بودیم و آمنه سعی داشت با حرف‌هایش مرا آرام کند اما ادعاهایش را باور نداشتم و حرف‌هایش بیشتر عصبانی‌ام می‌کرد تا اینکه با هم وارد نیزارهای پشت فرودگاه شدیم و در یک لحظه روسری آمنه را دور گردنش انداختم و زمانی که به خودم آمدم دیدم همسرم دیگر نفس نمی‌کشد.

ترسیده بودم و چون نمی‌خواستم دستگیر شوم با بیلچه‌ای که درون خودروام داشتم شروع به کندن زمین کرده و جسد آمنه را آنجا دفن کردم پس از اعترافات اشکان جسد آمنه از زیر خاک بیرون کشیده شد و پس از انتقال به پزشکی قانونی مرگ آمنه به دلیل خفگی تأیید شد.

سرنوشت قاتل چه شد؟!

پس از قتل آمنه درسال1393خانواده آمنه پس از دریافت دیه از قاتل به او رضایت دادند و این در حالی بود که همسر اول اشکان با توجه به اینکه شوهرش در زندان است به صورت غیابی طلاق گرفت و از همسرش جدا شد.

بنا بر این گزارش، اشکان سال 1396پس از گذراندن جنبه عمومی جرم اززندان آزاد شد وبه شهرستان شوشتر بازگشت وهمچنان به شغل رانندگی خودروهای سنگین مشغول است.

علی رنجکش  / روزنامه ایران