پایان کابوس اعدام 2 برادر با ساخت سالن ورزشی / ورزشکار جوان را بی رحمانه کشته بودند

به گزارش رکنا، یکم مهرسال 91 بود که گزارش ناپدید شدن پسری جوان به پلیس پایتخت اعلام شد. او آخرین بار برای رفتن به باشگاه ورزشی از خانه خارج شده و دیگر کسی وی را ندیده بود. درحالی‌که جست‌و‌جو برای پیدا کردن جوان گمشده شروع شده بود خانواده وی بار دیگر راهی اداره پلیس شدند و گفتند: پسرمان ساعتی قبل با موبایلش به دامادمان پیامک داده و گفته که به‌صورت جزئی تصادف کرده است. وی از دامادمان خواسته تا به شماره کارتی پول واریز کند. دامادمان هم پول را واریز کرده اما بعد از آن هرچه به موبایل پسرمان زنگ زده خاموش بوده است. ما که نگران شده بودیم چندبار با موبایل پسرمان تماس گرفتیم و در نهایت زنی پاسخ داد و گفت که پسرمان را گروگان گرفته است. او برای آزادی او درخواست میلیون‌ها تومان پول کرده است.

کشف جسد

با ثبت اظهارات جدید خانواده پسرگمشده، تحقیقات وارد مرحله تازه‌تری شد. اما بعد از گذشت چند روز وقتی جسد سوخته مردی در خرابه‌ای حوالی میدان بهمن کشف شد، نشان داد که او همان جوان گمشده است. در این شرایط کارآگاهان جنایی وارد عمل شدند و طولی نکشید که زن جوانی که پول به حسابش واریز شده و تلفن مقتول را پاسخ داده بود دستگیر شد.

رازگشایی

زن جوان هرچند در بازجویی‌های اولیه مدعی بود که اطلاعی از سرنوشت مقتول ندارد اما وقتی شواهد را علیه خود دید اسرار جنایت را فاش کرد. وی گفت: سال‌ها قبل با مقتول آشنا شدم اما چون اختلافاتی با هم داشتیم، تصمیم گرفتیم به این رابطه پایان بدهیم. بعد از جدایی از او با جوانی به نام مهران آشنا شدم. مهران به خواستگاری‌ام آمد و با یکدیگر نامزد کردیم. یک روز که با نامزدم بیرون بودم، مقتول به من زنگ زد. به او گفتم که ازدواج کرده‌ام اما مقتول باورش نمی‌شد. فکر می‌کرد به او دروغ می‌گویم. از سوی دیگر مهران وقتی متوجه تماس مقتول شد از من خواست او را به خانه بکشانم تا وی را تنبیه کند و گوشمالی بدهد.

وی ادامه داد: نقشه نامزدم قتل نبود و نمی‌دانم چه شد که یک تنبیه ساده به جنایت منجر شد. من به گمان اینکه نامزدم مهران و برادرش مهدی قرار است، ‌مقتول را گوشمالی بدهند و به او بگویند که من نامزد کرده‌ام، مقتول را به خانه کشاندم. دو برادر یعنی نامزدم و برادرش، دست و پای مقتول را بستند و او را در اتاقی زندانی کردند. با چوب و میله او را کتک زدند و بعد تعدادی قرص خواب آور در شربت آبلیمو حل کرده و به او خوراندند. وی نیمه بیهوش روی زمین افتاد و بعد دو برادر از من خواستند تا آنجا را ترک کنم و به خانه خواهرشان بروم. من هم رفتم و چند ساعت بعد آنها پیش من آمدند و درحالی‌که مضطرب بودند خبر از قتل گروگان‌شان دادند. من با شنیدن این خبر شوکه شدم و بعد آنها برایم تعریف کردند که جسد را درون کمد قرار داده و به خرابه‌ای در جنوب تهران منتقل کردند و بعد آن را به آتش کشیده‌اند. پس از این اتفاق، دو برادر از من خواستند تا از خانواده آنها درخواست پول کنم. به‌نظرم قصدشان این بود که به پول برسند و فرار کنند.

بازگشت از پای چوبه دار

وقتی زن جوان کلید معمای جنایت را در اختیار تیم جنایی قرار داد، دو برادر دستگیر شدند و در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کردند. آنها می‌گفتند که هدف‌شان تنبیه مقتول بوده اما نقشه آنها پایان هولناکی داشته است. تحقیقات در پرونده این دو برادر خیلی زود تکمیل و به صدور کیفرخواست منجر شد. آنها پای میز محاکمه رفتند و هردو به اتهام مشارکت در قتل عمدی به قصاص محکوم شدند. صدور این رای، اعتراض متهمان رادر پی داشت که در این شرایط پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد و قضات دیوان مهر تأیید بر حکم صادر شده را زدند.

به این ترتیب پرونده به ایستگاه پایانی رسیده و برای انجام مقدمات اجرای حکم پیش روی قاضی امین کرمانی ن‍ژاد دادیار شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. این دو برادر مدتی قبل برای نخستین بار پای چوبه دار رفتند اما اولیای دم در آخرین لحظات دل‌شان به رحم آمد و حکم مرگ دو برادر را اجرا نکردند. این اتفاق روزنه امیدی برای برادران قاتل بود تا شاید تلاش‌ها برای بخشش آنها نتیجه بدهد و آنها به زندگی برگردند اما نام آنها همچنان در لیست اعدامی‌ها قرار داشت. دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه هردو برادر قرار بود قصاص شوند اما آن روز بخت با آنها یار بود که اولیای دم در زندان حاضر نشدند و عدم‌حضور آنها موجب شد تا باردیگر برادران اعدامی از پای چوبه دار به زندگی برگردند. سرانجام چند روز قبل اولیای دم راهی دادسرای جنایی تهران شدند و 2 برادر اعدامی را بخشیدند.

روایت بخشش

 برادران اعدامی از 11 سال قبل که مرتکب جنایت شده‌اند زندگی‌شان پشت میله‌های زندان سپری می‌شود، ‌مدام کابوس طناب دار می‌بینند. آنها به‌شدت پشیمان هستند و در زندان شروع کردند به انجام کارهای خیر. این خبرها به گوش اولیای دم رسیده بود و آنها اگرچه داغ فرزندشان، برای‌شان سنگین بود اما سرانجام بزرگ‌ترین و سخت‌ترین تصمیم زندگی‌شان را گرفتند؛ بخشش قاتلان پسرشان. در این بین تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران به دستور محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی از هیچ تلاش و کمکی دریغ نکردند تا اولیای دم را راضی به بخشش کنند. آنها پیش از این هم پای چوبه دار دل‌شان به رحم آمده و به 2 برادر مهلت زندگی داده بودند. سرانجام به‌خاطر رضای خدا و برای آرامش روح پسرشان، پای برگه رضایت‌نامه را امضا کرده و شرطی تعیین کردند. درخواست آنها این بود که به نام مقتول یک سالن ورزشی در استان تهران(حاشیه پایتخت) ساخته شود. چرا که مقتول علاقه زیادی به ورزش داشت و خانواده این مقتول می‌خواهند با این کار، یاد او همیشه در خاطره‌ها بماند. از سوی دیگر 2 برادر محکوم به مرگ وقتی شنیدند که با این شرط، زندگی‌شان نجات پیدا می‌کند به تکاپو افتادند تا مبلغ ساخت سالن را تهیه کنند. خوشبختانه با تلاش خیرین، بخش اعظمی از این پول تهیه شده تا به‌زودی با خرید زمین، ساخت سالن ورزشی شروع شود. از طرف دیگر برادران که از مرگ رهایی یافته‌اند به‌زودی پس از گذشت 11 سال از زندان آزاد می‌شوند.

وبگردی