ویرانی زندگی عاشقانه با یک حسادت زنانه / زن جوان زندگی شوهرش را تباه کرد

وقتی وارد راهروی دادگاه خانواده شدم چهره های در هم رفته زیادی دیده می شد و تنها برخی افراد بودند که می توان روی چهره شان لبخند دید اما ته دلشان از اتفاقی که برای آن به این دادگاه آمده بودند پر از ناراحتی و افسوس بود.

مرد شیک پوشی روی صندلی در انتظار نشسته بود ، مردی با کت و شلوار مشکی و پیراهن اتو کشیده سفید و ساعت چرم برند و موهای آراسته که ابتدا وکیل به نظر می رسید اما چهره در هم رفته اش نشان از آن داشت که برای طلاق به دادگاه خانواده آمده است.

کنجکاو به سمتش رفتم و با یک سلام و لبخند توانستم در کنارش روی صندلی بنشینم و در حرف هایش متوجه شدم سیامک لیسانس حسابداری دارد و در یک شرکت خصوصی کار می کند و وقتی پرسیدم برای چه کاری به دادگاه خانواده آمده ای ابتدا سکوت کرد اما بعد شروع به صحبت کرد و گویا منتظر بود با کسی حرف بزند تا آرام شود.

سیامک گفت: روزهای ابتدایی دانشگاه با همسرم که مرجان نام دارد آشنا شدم، با گذشت زمان آشنایی ما به یک رابطه عاشقانه تبدیل شد و در ترم آخر دانشگاه بود که با هم ازدواج کردیم.

همه چیز خوب بود و چون تازه به سرکار رفته بودم حقوق زیادی نداشتم و مرجان از همه شرایط من آگاه بود و پذیرفت تا زندگی را با هم شروع کنیم و با کمک هم آینده زیبایی را رقم بزنیم اما هیچ وقت فکر نمی کردم همسرم نسبت به زن برادرم حسادت کند و همین حسادت ها باعث ویرانی زندگی ام شود.

مرد شیک پوش ادامه داد: برادرم از همان بچگی به درس خواندن علاقه ای نداشت و به بازار کار رفت و خیلی زود توانست برای خودش در بازار لوازم یدکی مغازه اجاره کند و شرایط مالی خوبی دارد و حتی در زمان ازدواجم برای برگزاری مراسم جشن عروسی به من کمک کرد و این حمایتش پنهانی بود و فقط خودمان 2 نفر می دانستیم.

زندگی مان به سختی شروع شد اما خوب بود و هیچ مشکلی نداشتیم و بخاطر رابطه خوبی که با برادرم دارم در هفته یک شب یا 2 شب در خانه برادرم بودیم و همسرم هیچ وقت اعتراضی نداشت چون به همین اندازه به خانه خانواده همسرم هم می رفتیم اما مشکل از آن جایی شروع شد که برادرم خانه اش را عوض کرد و یک خانه بزرگ خرید و چیدمان و دکور خانه اش را به روز کرد.

من از این اتفاق خوشحال بودم اما از همان روزها بود که همسرم شروع به بهانه گیری کرد و اگر برادرم با خانواده اش به سفر می رفت پس از بازگشت از سفر همسرم می خواست که ما هم باید به سفر برویم .

حساسیت های همسرم به زندگی برادرم روز به روز بیشتر می شد تا حدی که به خاطر بهانه گیری هایش تصمیم گرفتم خانه 45 متری ام در جنوب تهران را بفروشم و با پولش یک خانه در شمال تهران رهن کنم و یک خودرو برای همسرم بخرم اما روز به روز شرایط زندگی ام با بالا رفتن تورم بدتر می شد و چند سالی توانستم خانه ام را با پولی که پس از انداز کنم در همان شمال تهران جابه جا کنم اما شرایط طوری پیش رفت که مجبور شدیم دوباره به سمت جنوب تهران بازگردیم و یک خانه رهن کنیم.

همسرم هر روز بهانه می گرفت تا اینکه یک روز وسایلش را جمع کرد و از خانه رفت، وقتی به خانه بازگشتم با یک نامه روبرو شدم که نوشته بود من دیگر نمی توانم با این شرایط زندگی کنم و کاش به جای درس خواندن کنار برادرت کار می کردی تا زندگی بهتری داشته باشیم!

وقتی نامه را خواندم شوکه شدم، در محل کارم پیشرفت کرده بودم اما حقوقم به حدی نبود که بخواهم یک خانه بخرم واگر همسرم سالها قبل بخاطر اعیان نشینی اصرار نمی کرد خانه مان را بفروشم شاید امروز می توانستیم یک خانه در مرکز تهران  بخریم.

مرجان به خاطر حسادت به زندگی برادرم و همسرش زندگی خودمان را به باتلاق تبدیل کرد و هر چه تلاش بیشتر می کردم شرایط برایمان سخت تر می شد.

بارها به جلوی در خانه پدرزنم رفتم اما بی فایده بود و همسرم می گفت هر وقت توانستی یک خانه در شمال تهران بخری و شرایط را برای یک زندگی آرام فراهم کنی به خانه بازمی گردم اما دیگر پولی برایم باقی نمانده بود که بخواهم یک خانه بخرم و چند ماه از این ماجرا گذشت تا اینکه برگه احضاریه از دادگاه برایم آمد و فهمیدم همسرم با مهریه 250 سکه ای درخواست طلاق دارد.

مرجان همه روزهای خوب و عاشقانه زندگی مان را به یک سیاهی تبدیل کرد، حاضرم با همه این شرایط همسرم بازگردد و دوباره با هم زندگی کنیم اما او اصرار بر جدایی دارد.

در دادگاه

منشی قاضی سیامک را صدا کرد و این در حالی بود که مرجان برای جلسه دادگاه یک وکیل گرفته بود و حتی حاضر نشده بود در دادگاه حاضر شود.

قاضی پس از شنیدن اظهارات سیامک و اینکه تو حاضر به طلاق زنش نیست و درخواست وکیل مرجان خواست تا زوج جوان نزد مشاوره مراجعه کنند و پس از آن حکم نهایی را صادر کند.

حسادت بمب ویرانگر عشق

دکتر مجید ابهری آسیب شناس و متخصص علوم رفتاری در این زمینه به خبرنگار ما گفت : حسادت به عنوان یکی از رفتارهای آسیب ساز در روابط انسانی و عاطفی ارزیابی می شود.  

گاهی اوقات افراد در روابط خانوادگی حسادت را با رقابت اشتباه گرفته و در این مسیر از چشم وهم چشمی ها ی ویرانگر بهره می گیرند .

وی افزود: متاسفانه در میان پرونده های طلاق و ویرانی آشیانه ها ، سرگردانی فرزندان حسادت و دور بودن از روابط انسانی یکی از اصلی ترین علل و دلایل به حساب می آید . گاهی بعضی از زوجین در مسیر داشتن امکانات و اموری که خانواده نزدیک به آنها را دارند از حسادت به عنوان بمب ویرانگر عشق و عاطفه استفاده می کنند .

 دکتر ابهری ادامه داد: توانایی مالی بعضی از خانواده ها موجب تحریک و بروز بعضی از خانواده ها شده و همین عامل به نتایج  شوم و تلخی منجر می شود .مهمانی های رقابتی ، خرید امکانات و تجهیزات زندگی که امروزه بوسیله فضای مجازی و سایت های تبلیغاتی ساعت به ساعت تغییر کرده وعوض می شود .تهیه انواع لباس ، زیورآلات حتی گفت وگوها و استفاده از کلمات محبت آمیز در روابط زناشویی از ابزارهای تحریک حسادت در برخی از زوجین است .

این آسیب شناس اجتماعی تاکید کرد : ضعف مهارت های زندگی از آغاز روابط زناشویی سرگرفته ودر تمام ابعاد تشدید می شود و فقدان مدیریت برقراری تفاهم و پذیرش واقعیت های موجود در زندگی از اصلی ترین برنامه برای پر رنگ شدن حسادت و حرکت آن تا متلاشی شدن ارکان خانواده است .  بنابراین بهتراست به جای مبتلا شدن به حسادت ، به عنوان سرطان اخلاقی تلاش های عاطفی و مالی خود را بیشتر کرده و به جای تحریک رفتارهای ناپسند محبت و عشق را جایگزین بحث های تلخ و آزار دهنده کنیم و به اتفاق زوج تلاش کنیم ابتدا روابط انسانی و عاطفی را ایجاد و تقویت کرده و سپس به جای رقابت های نادرست و ناشی از حسادت ها قناعت و بهروزی را جایگزین بحث و گفتگوهای تلخ کنیم .

 دکتر مجید ابهری در پایان گفت: متلاشی شدن خانواده ها با حسادت و رقابت های تلخ نه تنها سودی به حال زن و مرد یا فرزندان ندارد بلکه آینده سیاهی را برای آنها رقم می زند و به جای رقابت های نادرست سعی کنیم مهارت های پر رنگ و روابط عاطفی و انسانی رادر خانواده نهادینه کنیم .