افسون های یک زن  برای شکار رانندگان هوسران کافی بود ! / فیلم سیاه در خلوتگاه زنانه !

این تبهکاران  به پرسه‌زنی می‌پرداختند و شگردهای خاصی برای سرقت‌های میلیونی داشتند.

مردی جوان نگران و آشفته خود را به پلیسن رساند و از 4 روز پر از کابوس و ترس پرده برداشت.

این مرد که صدایش می‌لرزید و اصرار داشت خود را بی‌گناه نشان دهد، گفت: مسافرکش هستم در یکی از خیابان‌ها زنی جوان را سوار خودرویم کردم. کمی نگذشته بود که زن مسافر با رفتار فریبنده‌ای خود را زنی تنها معرفی کرد و خواست با من طرح دوستی بریزد. با وجود اینکه وسوسه شده بودم، جواب خاصی به این پیشنهاد ندادم.

وی افزود: زن جوان با این بهانه که موبایلش شارژ ندارد، خواست گوشی‌ام را در اختیارش قرار دهم و وی به یکی از دوستانش زنگ بزند، بدون اینکه احساس خطر کنم، موبایلم را به این زن دادم و وی به دوستش زنگ زد. اصلا متوجه حرف‌هایشان نشدم. در حد احوالپرسی بود و بعد گوشی‌ام را به من پس داد.

راننده فریب‌خورده گفت: وقتی از خودرویم پیاده شد، هنوز با هم طرح دوستی نریخته‌ بودیم تا اینکه روز بعد زن جوان که خود را «رویا» معرفی می‌کرد، با من تماس گرفت. ابتدا او را نشناختم و وقتی راهنمایی‌ام کرد، فهمیدم همان مسافر است. وی مرا به یکی از محلات  کشاند تا با هم ملاقاتی داشته باشیم. وقتی به خانه‌ای رفتم، رویا در را به رویم باز کرد و داخل رفتم. تصورم این بود که تنهاست. ناگهان سر و کله 4 مرد که در آن خانه پنهان شده بودند، پیدا شد و مرا در اتاقی زندانی کردند و به زور هروئین خوراندند که حالم دگرگون شد.

وی ادامه داد: من خیلی زود بیهوش شدم و وقتی چشم باز کردم، دیدم در شهررهایم کرده‌اند. هیچ‌چیزی همراهم نبود. موبایلم و همه دار و ندارم را سرقت کرده بودند و باور نمی‌کردم فریب زنانه را خورده‌ام.

پلیس به تحقیق فنی از مرد مسافرکش پرداخت و دریافت وی خانه تبهکاران را می‌شناسد.

همین کافی بود تا ماموران به این خانه اعزام شدند و در حالی که مرد 26 ساله‌ای ادعا می‌کرد هیچ اطلاعی از داستان راننده فریب‌خورده ندارد، با دستور بازپرس به بازرسی خانه وی پرداخته و با دو کارت عابربانک سرقتی و برگه دانشجویی متعلق به طعمه‌های باند روبه‌رو شدند.

تجسس‌ها نشان داد مرد صاحبخانه که «مجید» نام دارد، از مجرمان قدیمی شهر است و یکی از طراحان اصلی توطئه باجگیری بوده است.

مجید در بازجویی‌ها به افسر تحقیق گفت: یک زن به «شیرین» و 3 همدست دیگرم از مدت‌ها پیش تصمیم گرفتیم از رانندگان مسافرکش یا رانندگانی که فریب شیرین را می‌خورند، سرقت کنیم.

وی افزود: شیرین کنار خیابان می‌ایستاد و سوار خودروهای طعمه‌هایمان می‌شد. بیشتر خودروها مدل‌بالا بودند و شیرین پس از سوار شدن به آنها پیشنهاد دوستی می‌داد. اگر آنها فریب می‌خوردند، شیرین با راهنمایی‌ ما رانندگان را به خانه‌هایی  دعوت می‌کرد و وقتی آنها وارد می‌شدند، همگی‌مان به وی حمله کرده و به زور موادمخدر به خوردش می‌دادیم، سپس داخل خانه زندانی‌اش کرده و پس از سرقت خودرو، پول‌ها، عابربانک‌ها، موبایل، ساعت‌های گرانقیمت و طلاجات همراهشان نیمه‌بیهوش در بیابان‌های اطراف شهر رها می‌کردیم و می‌گریختیم.

مجید در بازجویی‌ها، شیرین، «وحید»، «ناصر» و «عبدا...» را که اعضای باند وی بودند لو داد و کارآگاهان در تحقیقات اطلاعاتی پی بردند آنها از مجرمان قدیمی در جرائم سنگین آدمربایی، قاچاق افیون و همراه داشتن اسلحه‌های جنگی هستند و چندین بار پشت میله‌های زندان گرفتار شده‌اند.

بدین ترتیب عملیات‌های همزمان در دستورکار قرار گرفت و شیرین همراه 3 مرد دیگر در دو اقدام غافلگیرانه پلیس دستگیر شدند.

شیرین که ابتدا می‌خواست خود را بی‌گناه نشان دهد و مدام اظهار بی‌اطلاعی می‌کرد، وقتی پیش روی آخرین شکارش قرار گرفت، باز به داستانسرایی دروغین پرداخت تا اینکه با مجید روبه‌رو شد و فهمید لو رفته است.

این زن که اعتیاد دارد، گفت: به خاطر اعتیاد و بی‌پولی با اعضای این باند آشنا شدم و قرار شد من طعمه‌ای باشم سر راه رانندگان خودروهای مدل‌بالا و آنها را به دام بکشانم.

وی افزود: من برای تامین هزینه‌های اعتیاد و زندگی‌ام نیاز به پول داشتم، به خاطر همین پذیرفتم در 4  اقدام مشابه سوار خودروهای مدل‌بالای 4 مرد شدم. همگی آنها بلافاصله پیشنهاد دوستی‌ام را پذیرفتند. من شماره موبایلشان را گرفتم و روزهای بعد و در حالی که شرایط برای کشاندن آنها سر قرار مهیا بود، با آنها تماس گرفته و دعوتشان کردم.

در این مدت همدستانم ثانیه‌شماری می‌کردند تا آنها بیایند. بعد از اینکه به مردان فریب‌خورده حمله می‌کردیم، آنها التماس می‌کردند رهایشان کنیم، بعد از فیلمبرداری تهدید به آبروریزی می‌کردیم، بعد مواد به خوردشان داده و مردان باند نیمه‌بیهوش در گوشه‌ای رها می‌کردند، بعد اموال سرقتی را بین خودمان تقسیم می‌کردیم.

شیرین در پایان گفت: احتمال نمی‌دادیم این مردان که فیلمشان در دستمان است، به طرح شکایت بپردازند، وگرنه سعی می‌کردیم آنها خانه‌هایمان را نشناسند.