فیلم گفتگو با طلافروشی که در قتل فجیع زنده ماند / می دیدم گلویم و شکم پاره شده است
حجم ویدیو: 101.18M | مدت زمان ویدیو: 00:08:40

به گزارش رکنا، نیمه مرداد ماه امسال کسبه خیابان شمشیری ناگهان متوجه شدند که فواره خون در حال پاشیدن به ویترین یک طلا فروشی واقع در جنوب تهران است و چند لحظه بعد نوجوانی از مغازه بیرون گریخت.

سیل جمعیت به سمت طلافروشی ریخت و امدادگران اورژانس بلافاصله از راه رسیده و مرد طلافروش را به بیمارستان منتقل کردند.شواهد اولیه حکایت از آن داشت که فردی با انگیزه سرقت وارد مغازه شده و بعد از حمله به مغازه دار، در حالی که در انگیزه سرقت خود ناکام ماند از مهلکه گریخت.

این مرد که به دلیل جراحت های عمیق و خونریزی شدید حال وخیمی داشت، تحت درمان قرار گرفت.این در حالی بود که چشم راست این مرد به ضربه کاتر آسیب دیده بود.همچنین زیر گلویش به صورت هلالی شکافته بود و ضربه ای از زیر گلوی او تا زیر شکمش کشیده شده بود.

امیر حیدری در توضیح این حادثه به خبرنگار رکنا می گوید:«صبح روز حادثه متهم یک بار برای قیمت کردن طلا به مغازه مراجعه کرده بود.با توجه به اینکه این روزها افراد زیادی سرمایه خود را برای پس انداز به طلا تبدیل می کنند من به او شک نکردم.ظهر همان روز برای بار دوم به مغازه ما مراجعه کرد.وقتی مشغول نوشتن فاکتور بودم یکدفعه کاتر را زیر گلوی من کشید.خون چنان از گلوی من بیرون می زد که در آینه روبرو رگ های گردنم را می دیدم.گفتم چه می خواهی؟اگر طلا می خواهی بردار و برو.با من درگیر شد و در حین همان درگیری بار دیگر کاتر را از زیر گلوی من تا زیر ناف کشید.در یک لحظه وقتی دستش را سمت کمرش برد که کیسه زباله ها را بیرون آورد و طلاها را در آن بریزد من کاتر را از دستش گرفتم.با خونی که از بدنم می رفت من فکر نمی کردم بیشتر از چند ساعت زنده بمانم.اما با این حال به سارق ضربه ای نزدم.»

حیدری در ادامه می گوید:«همسایه ها متوجه شده بودند که یک نفر داخل مغازه با من درگیر شده است.صدای فریاد یک خانم را می شنیدم که می گفت یک نفر دارد آقای حیدری را می کشد.سارق فریاد می زد و می گفت در را باز کن.من هم قفل در را زدم و او پا به فرار گذاشت.جمعیت از ترسشان به او نزدیک نشدند اما وقتی کمی دور شد عده ای دنبالش دویده بودند.»

حیدری در مورد خسارت های مالی و جانی که به او تحمیل شد اینطور توضیح می دهد:«حمله این سارق خسارت های مالی زیادی به من وارد کرد.مجبور شدم تمام دکور مغازه ام را عوض کنم و 2 ماه مغازه بسته بود که این اتفاق برای صنف ما خیلی زیان آور است.هزینه های درمانم هم خیلی زیاد شد. اما همه این ها به کنار؛ هزینه روحی و آسیب روانی این ماجرا به من و خانواده ام در حدی بود که نمی توانم به بخشش فکر کنم.من مرگ را جلوی چشمم دیدم و استرس عجیبی به خانواده ام وارد شد.فکر می کنم اگر اجازه دهم این نوجوان به راحتی آزاد شود به وظیفه اجتماعی خودم عمل نکرده ام.»

دستگیری سارق 15 ساله در خیابان

عصر روز حادثه اهالی محله با سر و صدای یکی از همسایه ها بیرون ریختند.هم زمان با سر و صدای این فرد، همسایه ها مشاهده کردند که یک نوجوان حدودا 15 ساله از خانه او بیرون جست.

همسایه ها دنبال این فرد دویده و او را دستگیر کردند و تحویل ماموران پلیس دادند که مشخص شد این نوجوان همان سارق مغازه طلافروشی است که از صبح بعد از گریختن از صحنه خشونت بار سرقت، به منزل یکی از همسایه ها پناه برده و در زیرزمین خانه پنهان شده بود.او تا بعدازظهر در زیرزمین مانده بود و وقتی قصد خروج از خانه را داشت صاحبخانه او را دید.

بعد از دعوا با پدرم دست به سرقت خشونت بار زدم

در حالی که مشخص شد این سارق 15 سال سن دارد، رسیدگی به پرونده در شعبه چهارم دادسرای اطفال در دستور کار بازپرس مهری درویش قرار گرفت.

متهم در جریان بازجویی در حالی که گریه می کرد ماجرای حمله خونین به صاحب طلافروشی را اینطور تعریف کرد:«مدتی قبل از روستایمان در خراسان شمالی به تهران مهاجرت کردم.در یک ساندویچی واقع در خیابان گیشا کار پیدا کردم و کمی پول جمع کردم اما به دلیل اینکه حساب بانکی نداشتم، پس اندازم را به حساب بانکی پدرم واریز می کردم.تا اینکه در اولین سفر به زادگاهم متوجه شدم که پدرم حاضر نیست پول های من را پس بدهد.وقتی به او اعتراض کردم، بحثمان شد و پدرم من را با فحاشی و برخورد تند از خانه بیرون کرد.من با خشم و عصبانیت به تهران برگشتم.به محض اینکه به تهران رسیدم یک کاتر تهیه کردم و به قصد سرقت به مغازه طلافروشی رفتم.»

متهم در ادامه گفت:«وقتی وارد مغازه شدم به صاحب مغازه گفتم که یک زنجیر و پلاک می خواهم و چند مدل به من نشان داد. یکی را انتخاب کردم و وقتی مشغول وزن کردن آن شد یکدفعه به سمت او حمله کردم و کاتر را زیر گلویش کشیدم که خون فواره زد.او مرد قوی هیکلی بود و از پشت پیشخوان بیرون آمد و دستانم را گرفت.می گفت چه کار می کنی؟با توجه به اینکه جثه من کوچک است می توانست من را بزند اما این کار را نکرد ولی من ترسیدم و یک بار دیگر کاتر را از زیر گلوی او تا زیر شکمش کشیدم.باز هم فقط دستانم را گرفت که من سعی می کردم خودم را رها کرده و فرار کنم.در جریان درگیری کاتر به چشمش اصابت کرد و چند گاز هم از پشت او گرفتم که وادارش کنم در را باز کند.به محض اینکه در را باز کرد پا به فرار گذاشتم.اما از ترس پشت سرم را نگاه نمی کردم.با تصور اینکه اهل محل دنبال من هستند، وارد خانه ای شدم که لای در آن باز بود و تا عصر در زیرزمین ماندم.»

در حالی که احتمال می رود اتهام شروع به قتل برای این متهم نوجوان درنظر گرفته شود، بازپرس پرونده برای تصمیم گیری نهایی منتظر نظر معاینات پزشکی قانونی بعد از پایان طول درمان شاکی است.