افشاگری خانم دکتر ایرانی در کانادا / فروش نوازادان در بیمارستان معروف + فیلم
حجم ویدیو: 67.92M | مدت زمان ویدیو: 00:08:20

به گزارش رکنا، از ۲۷ سال پیش دنبال ردی از پسرش می‌گردد. باوجودی که پرونده ناپدیدشدن نوزاد 3 روزه‌اش مختومه شده است، همچنان کورسوی امیدی دارد. پسری که حالا باید ۳۸ساله باشد. شاید شبیه به پدر یا برادر کوچک‌ترش. در فضای مجازی هر روز عکس و نوشته‌ای درج می‌کند تا پلی شود برای دیدار با پسر ناپدیدشده‌اش. می‌گوید تنها 3 روز شاهد نفس‌کشیدن پسرش در بیمارستان بود.

همانجایی که مرگ کودکش را به دلیل نارسایی قلبی و مغزی اعلام کردند. باور کردند و بدون اینکه جسدی تحویل بگیرند در غم از دست دادن نخستین کودک‌شان سال‌هاست که در رنج‌اند. تنها نشانی که داشتند گور شماره ۳۹ قطعه ۹۳ بود. جایی که محمد در آن برای همیشه آرام گرفته بود.

فاضل هاشمی پدر همین نوزادی است که در دی‌ماه سال ۶۳ کودکش را از دست داد. حالا ۳۸ سال از آن روزها می‌گذرد. روزهای سخت جدایی برایش هنوز مثل روزهای اول است. دست از جست‌وجو نکشیده است. بارها شکایت کرد تا توانست دستور نبش قبر شماره ۳۹ ردیف ۱۲۱ از قطعه ۹۳ بهشت زهرا را بگیرد.

یک نوزاد در آن گور دفن شده بود، اما نه آن نوزاد متعلق به خانواده آقای هاشمی بود و نه آن گور. آقای هاشمی می‌گوید: «پس از نبش قبر و آزمایش‌های دی‌ان‌ای مشخص شد اندازه استخوان‌هایی که از قبر به دست آمده از اندازه استخوان‌های نوزادم بزرگ‌تر است، همچنین آزمایشگاه ژنتیک ثابت کرد که آن استخوان‌ها مربوط به نوزادم نیست‌. در ضمن در آن قبر هیچ‌گونه بقایای استخوان مربوط به نوزاد دیگری پیدا نشد که این امر به تایید پزشکی‌قانونی هم رسید و سرقت نوزاد از نظر دادگاه محرز شد.»

پرونده مختومه شد

پیگیری‌ها انجام شد، اما هیچ مدرک دیگری به دست نیامد تا اینکه پرونده برای بار دوم مختومه شد. خانواده آقای هاشمی اما همچنان به دنبال ردی از محمد بودند. بارها برای پیدا کردن تنها یک نشان به همان بیمارستانی رفتند که نوزادشان را از دست داده بودند.

تناقضات در مرگ محمد

سال‌ها گذشت تا اینکه متوجه شدند دکتر مامای پسرشان به کانادا سفر کرده است. پزشکی که مرگ محمد را اعلام کرد؛ بدون هیچ گواهی فوتی.

علت مرگ نارسایی مغزی و قلبی نوزاد بود، اما هیچ مدرکی نه وجود دارد و نه به خانواده آقای هاشمی ارائه کردند. این پدر که ۳۸سال چشم انتظار پسر گمشده‌اش است، می‌گوید: «جسدی به ما تحویل ندادند و خود بیمارستان اقدام به تدفین جسد پسرم کرد. تاریخ اعلامیه فوت ١٤ دی ماه یعنی 8 روز پس از تولد محمد صادر شد. اعلامیه‌ای که نه اسم پدر و مادر و نه جنسیت بچه در آن دیده نمی‌شود.»

تناقضات زیاد بود، اما پدر و مادر در شوک مرگ نوزادشان بودند. بیمارستان به بهانه بدترشدن اوضاع روحی خانواده آقای هاشمی، جسدی تحویل نمی‌دهد. کارهای کفن و دفن را خود بیمارستان انجام می‌دهد. این درحالی است که محمد پس از به دنیا آمدنش هیچ مشکلی نداشت.

روزهای تلخ سال ۶۳

این پدر که حالا در امارات ساکن است، دوباره خاطرات تلخ آن روزها را مرور می‌کند: «همسرم بعد از زایمان دور از نوزادش و در طبقه دیگری بستری شد. در همان روز تولد به توصیه دکتر و قبل از معاینه نوزادش توسط دکتر از بیمارستان مرخص شد. هنگام ترخیص اجازه ندادند فرزندمان را ملاقات کنیم، در حالی که به ما گفتند او سالم است و همانند دیگر نوزادان در اتاق نوزادان نگهداری می‌شود. دو روز متوالی به ملاقات نوزادم رفتم و پرستار‌های بخش هم سلامتی او را تایید کردند. اما روز سوم دکتر به ما اعلام کرد که نوزادتان فوت شده است. در حالی که مدارک بیمارستانی و امضای دکتر برخلاف این اظهارات بود. پس از مرگ نوزادمان کاملا شوکه بودیم. مادرش روزهای سختی را گذرانده بود. درد و رنج آن روزها کم نبود.»

خانواده آقای هاشمی وقتی متوجه این تناقضات شدند که دیر شده بود‌. بیمارستان نه هزینه‌ای برای بستری سه روزه نوزاد گرفته بود و نه گواهی فوتی برای محمد صادر کردند. بدون نشان دادن جسد او را به گور سپرده بودند. حتی مدارک بهشت زهرا نیز نشان می‌دهد که دو نوزاد در یک مزار مربوط به آن اعلامیه دفن شده‌ است.

جست‌وجو پس از ۱۱ سال

پس از ۱۱ سال اخبار سرقت نوزاد از بیمارستان شد کلید معمای مرگ محمد . نوزاد دیگری که در خاموشی مطلق به سرقت رفته بود. اما همه پیگیری‌ها به بن‌بست رسید و پرونده با وجود محرزشدن سرقت نوزاد سه روزه به در بسته خورد.

آقای هاشمی از امارات اما همچنان در جست‌وجوی محمد گمشده‌اش بود. تا اینکه در بیمارستان راز سر به مهری فاش شد.

یک دکتر ماما که به ونکوور کانادا مهاجرت کرده بود، پیش از مرگش در حضور دخترش اعتراف کرده بود 11 نوزاد را از همان بیمارستان تهران ربوده و به خانواده‌های بی‌فرزند سپرده است. راز بزرگ و تلخی که خانواده هاشمی را پیش از پیش رنجورتر کرد. دکتر مامایی که به دلیل کهولت سن هیچ نشانی از کودکان به سرقت رفته نداشت و حتی نمی‌دانست کدام نوزاد را به چه خانواده‌ای فروخته است. ۱۱ راز بزرگی که با خود به گور می‌برد. تنها اصل ماجرا فاش می‌شود و به مسئولان بیمارستان انتقال می‌یابد.

با برملا شدن این راز تلخ کلاف سردرگم ناپدیدشدن محمد پیچیده‌تر شد. هیچ نشانی از خانواده‌های تحویل‌گیرنده وجود نداشت. به همین خاطر آقای هاشمی بار دیگر خود به تنهایی دست به کار می‌شود. با کمک رئیس دفتر اسناد متوفیان بهشت زهرا لیستی از نوزادان فوت‌شده تهیه کرد. نوزادانی که در مدت ۶ ماه دوم سال ۶۳ در همان بیمارستان به دلایل مختلف جان باخته بودند.

او با موارد مشابه سرنوشت محمد برخورد می‌کند. مواردی که نشان می‌داد کودکان دیگری هم قربانی سرقت هولناک خانم دکتر ماما شده‌اند.

به دنبال پدرخوانده محمد

آقای هاشمی در بین این موارد به نوزادی برخورد می‌کند که تاریخ تولدش 8 روز پیش از محمد بوده است. این نوزاد که ابوالحسنی نام دارد، در قبر شماره ۳۸ دفن است. اما پس از اعلام مرگ این کودک هیچ نشانی از این خانواده نیست. نه آدرسی از آنها وجود دارد و نه شماره کدملی درج شده در پرونده بیمارستانی صحیح است. نه ردی است و نه نشانی. آقای هاشمی تصور می‌کند نوزادش را به خانواده آقای ابوالحسنی سپرده‌اند و محمد  ۳۸ سال است که پسرخوانده این خانواده بی‌نام و نشان شده است‌.

بزرگ‌ترین آرزوی آقای هاشمی

این پدر همچنان دست از جست‌وجو نکشیده و با وجود دو فرزند دیگر تنها آرزویش دیدار با بزرگ‌ترین فرزندش محمد است.

وبگردی