نویسندگان ادبیات پایداری کردستان از شهدا ی کردستان مظلومتر هستند
رکنا: اسمش رضا رستمی بود. متولد سال 58 اهل کردستان و ساکن مریوان، از جانبازان بعد از سالهای دوران دفاع مقدس است. تحصیلاتش مدرک کارشناسی ارشد در رشتهی هنرهای تجسمی است. در سال ۸۸ در درگیری روستای سرپیر در منطقهی اورامان شاهد شهادت چهار نفر از دوستانش بوده و خودش نیز مجروح شده است.و حال خود او یک یادگار ارزشمند از جهبه های کردستان است که به عنوان یکی از نویسندگان فعال در حوزهی دفاع مقدس و مقاومت شهرت دارد، با لباس زیبای کُردی در تمامی مراسمها ومحافل شهدا حضور پیدا می کند.
به گزارش رکنا از کردستان؛ به احترام وعشق به شهدا وهمرزمانش قلم را بدست گرفته و تاکنون ۱۲۰ عنوان کتاب دربارهی شهدای کردستان و کشورش نوشته است آخرین کتابش دربارهی حاج قاسم سلیمانی بود، بعد از آن فقط در فضای مجازی به معرفی زندگی نامه ونحوه شهادت شهدا و تبلیغ کتابهایش میپردازد دیگر مثل گذشته ها دل وتوان نوشتن ندارد از بس که از مسئولین رنجیده است. دیگر قلم را به دست آقا رامتین پسرش ونفسم داهام منظورش از "نفسم" نفس خانوم دخترش بود که او هم در سایه استادی پدرش با عشق وعلاقه برای شهدا می نویسد....
چهار عنوان از یکصد عنوان کتابی که دوشنبه (۲۹ آذر) سال جاری در موزهی ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس رونمایی شد، متعلق به او بود. از مظلومیت شهدای استان کردستان برایمان می گوید: استانی که پنج هزار و ۴۰۰ شهید تقدیم انقلاب وایران کرده است به فرموده مقام معظم رهبری (شهدای کردستان شهدای مظلومی هستند) اما او می گوید نویسندگان ادبیات پایداری کردستان از خود شهدای کردستان مظلومتر هستند!
کاک رضا برایمان می گوید:با افتخار راه شهدا را به عنوان یک کرد و همشهری که همیشه برای دفاع از وطنشان در خط مقدم ایستاده ایم وخواهیم ایستاد ادامه میدهم و پیرو مکتب حاج قاسم سلیمانی هستم سردار شهیدی که کردها مدیون او هستند وقتی که داعش در عراق مشغول قتل عام کردها بود تنهاترین کسی که برای مبارزه با آنها سینه سپر کرد حاج قاسم سلیمانی بود.
می گفت نمیگذارم یاد و خاطرهی شهدای اهل سنت و تشیع خاموش شود او برای شهیدای زیادی کتاب نوشته است ودر واقع زندگیش با شهدا عجین شده است. برای محمد بروجردی و حاج احمد متوسلیان کتاب نوشته، برای رهبر انقلاب و برای حاج قاسم سلیمانی هم. نفس خانم دخترش هم که کلاس چهارم دبستان است، برای حاج قاسم سلیمانی یک کتاب نوشته است ولی تاکنون هیچ جا برای انتشار از او حمایت نکرده اند. کاک رضا می گفت: اکثر کتابهایش را هم با هزینهی شخصی خودش چاپ کرده است. مدعی است وقتی کتابی چاپ میشود متولیان فرهنگی کاری انجام نمیدهند، به گونهای که کتابها در انبارها خاک میخورد، نه به دست جوانان میرسند و نه در کتابخانهها و فروشگاهها دیده میشود.واز این بابت خیلی ابراز نگرانی می کرد که چرا برای نشر فرهنگ وسیره شهدا تلاش چندانی نمی شود.
وقتی سخن از ۱۰۰ کتاب رونمایی شده در موزهی دفاع مقدس به میان آمد، لب به انتقاد گشود و گفت: این کتابها رونمایی شده ولی من که نویسندهی چهار عنوان از این کتابها هستم، هنوز کتابهای خودم به دستم نرسیده و حتی به دست خانوادههای شهدا هم نمیرسد! واقعا ظلم بزرگیست.
از بی مهری مسئولان درد ودل می کند وبه شدت گله مند است، او خاطرهای از دختری تعریف کرد که در زمان انتخابات ریاست جمهوری با او روبرو شده و یکی از کتابهایش را به اسم"مامو رحیم" (یکی از فرماندهان پیشمرگ مسلمان کرد) را به او داده و همان دختر بعد از دو روز تماس گرفت وبا مطالعه کتاب کاک رضا تحولی بزرگ در زندگی شخصیش ایجاد شده بود که چادر را به عنوان حجاب برتر انتخاب کرده بود.کاک رضا گفت:اگر مسئولان همکاری کنند من پیشنهاد می کنم یک جلد کتاب برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت به کتابهای دانشآموزان مقطع ابتداییاضافه شود تا آیندهسازان متحصیل کنندگان کشورمان ازهمان دوران کودکی با سیرهی شهدا و فرهنگ شهادت در مدرسه آشنا شوند.
با یک حس خیلی انرژی بخش و اعتماد بنفس قویی گفت: در مراسم رونمایی از ۱۰۰ کتاب در "جشنوارهی سرو" برایم خیلی جالب بود که روز بعد هم یک عکس از آن مراسم را درگروههای شهدا ی کردستان منتشرکردم و زیر آن نوشته بودم مراسم رونمایی یکی از کتابهایم مربوط به شهید عثمان فرشته بود. ماجرا این بود وقتیکه در روز برگزاری مراسم وارد سالن شدم، بدون نگاه کردن به عکس طراحی شدهی شهدا روی یک ازصندلیهای سالن نشستم.ناخوداگاه که به کنار دستم نگاه کردم، دیدم کنار عکس طراحی شدهی شهید عثمان فرشته نشستم. نگاه کنید عظمت شهدا را...... باور کنید یک لحظه احساس کردم مزد تمام زحمات این سالهایم را گرفتم حس خیلی خوبی بهم دست داد انگار شهید عثمان فرشته از آسمان برایم آغوش باز کرده بود، وقتی که در مراسم رونمایی کتابش اتفاقی عکس او در کنار صندلی بغل دستم بود. وبه واقع کلمه طلبیدن را در آن لحظه ی به یاد مانی در این مراسم معنوی( با لبخند) واقعا به خودم باور داشتم و حس کردم که شهدا واقعا من را طلبیده بودند.
از موضوع کتابهایش سوال کردم؟
گفت: برخی از این کتابها رمان، برخی شعر و بعضی هم نقاشی شهداست کاک رضا در کنار تحقیق ونوشتن فیلم هم میسازد. از فعالیتهایش در حوزه فیلم برایم گفت: در ساخت ۱۸۰ فیلم مستند از شهدای شاخص استان کردستان نقش وهمکاری داشته و همه فیلم ها از شبکه استانی پخش شده ولی در شبکههای سراسری فقط یک بار در شبکه دو مستندی از شهید لطیف راستی پخش شد که این شهید بعد از بازدید رهبر معظم انقلاب در سال ۸۸ از استان کردستان ترور شد.
می گفت کتاب اولم به نام "زندان دولهتو" دربارهی خاطرات اسرای زندان دولهتو در سردشت است، کتاب دومش هم "عثمان فرشته" نام دارد و مربوط به خاطرات شهید عثمان فرشته یکی از سرداران بزرگ استان کردستان است و به گفتهی کاک رضا دست راست حاج احمد متوسلیان در مریوان بود.
کتاب سومش هم "معراجیهای خاکی" نام دارد و خاطرات ۴۷ سردار و فرماندهی شهید بومی استان کردستان را در آن ثبت و ضبط کرده است. از مهمترین ویژگی کتاب معراجیهای خاکی پرسیدم، مکثی کرد و با بغض گفت: شهدای کردستان خیلی گمنام و بینام و نشان هستند و او تلاش کرده تا سرداران کردستان را معرفی کند. بعد به سفر رهبر معظم انقلاب در سال ۸۸ به استان کردستان اشاره کرد که حضرت آغا هم از گمنامی شهدا یاد و سفارش کرده بودند که این شهدا کردستان را از گمنامی و مظلومیت درآورید.
او گفت که بیش از پنج هزار و ۴۰۰ شهید در استان کردستان دادیم ولی هنوز یک کتاب که شایسته و بایستهی این شهدا باشد منتشر نشده است. او تاکید کرد اگر این پنج هزار و ۴۰۰ شهید نبودند، حاج احمد متوسلیان هم نبود و این شهدا دست راست شهید محمد بروجردی بودند که مسیح کردستان نام گرفت. رستمی گفت فرقی نمیکند که شیعه و سنی باشی،در سنگر وجبهه ها هنه درکنار هم در یک هستند وهدف فقط دفاع از وطن است که الان هم در مرزها ی کشور خصوصا کردستان، نیز شهید میدهند.
به چهارمین کتابش اشاره کرد و گفت "حکایت همچنان باقی است....." این نامی بود که برای کتاب خاطرات پیشمرگان مسلمان کُرد و پیشکسوتان جهاد و شهادت برگزیده بود که این پیشکسوتان هنوز زندهاند و خاطرات آن دوران را تعریف میکنند و به همین دلیل اسم کتاب را اینگونه انتخاب کرده و خودش هم همچنان این راه را ادامه میدهد.
ازکتاب کسوف در نیم روز را به عنوان یکی از کتابهای دوستداشتنی خود برایم گفت که این کتاب مربوط به خاطرات شهدای بمباران شیمیایی در روستای نژمار و قلعهجی در مریوان است که به گفتهی رستمی نامی از آنها دیده نمیشود و شهدای بمباران روستای قلعه جی واقعا گمنام هستند.
درد ودلهای رستمی بی پایان بود؛ از هزاران جانباز شیمایی در کردستان گفت که پروندهی جانبازی ندارند. از صد ها شهیدی که نامی از آنها در هیچجا برده نمیشود. این را هم گفت که نام شهدای شیمیایی سردشت بارها مطرح شده ولی نامی از روستاهای مریوان در تاریخ نیست همانگونه که زندان دولهتو در تاریخ نیست و فقط یک فیلم آن هم در اوایل دوران جنگ تحمیلی ساخته شد.
زندان دولهتو اکثر این اُسرا، نظامی نبودند. مثلا یکی جهادی بوده و رفته مدرسه یا مسجد درست کند و او را اسیر کردند مثل همسر شهیده فاطمه اسدی که آبروی کردستان نام گرفت و حدود یک ماه پیش در کوههای چهلچشمهی دیواندره تفحص شد و به عنوان اولین شهیدهی تفحص شدهی کشور ماندگار شد. رستمی گفت که شوهر فاطمه اسدی یکی از اُسرای زندان دولهتو بوده و شغل مقنیگری(چاهکن) داشته و زمانی که برای ساختن مدرسه میرفته، ضدانقلاب او را دستگیر کرده و برده است. فاطمه اسدی برای نجات همسرش، خانهی خود را به مبلغ ۲۰۰ هزار تومان میفروشد تا شوهرش را با آن پول آزاد کند ولی مسئول حزب دموکرات او را شکنجه و سپس زنده به گور می کند.حالا بعد از ۳۷ سال پیکر این شهیده پیدا میشود.
خستگی نوشتن از رنگ و رویش پیدا بود و عاشقانه از شهدا می گفت: ما همه مدیون شهدا هستیم اما وقتی که برخی از مسئولان در مراسها ی فرهنگی ویادواره های شهدا، از شهدا حرف می زنند حالم می گیرد ودلم خون می شود که در ظاهر از شهدا شعار می دهند ولی در باطن نه فقط هیچ کاری انجام نمی دهند بلکه از انجام کارهای فرهنگی برای شهدا مخالفت و ممانعت هم می کنند.ولی حق شهدا این نیست من با شهدا زیسته ام، وخودم هم جانباز هستم، راه شهادت دروازه ایست به سوی بهشت، انشالله که به حرمت خون شهدا خداوند ما راهم مورد لطف ورحمت خود قرار دهد.
از او پرسیدم آیا واقعا دیگر نمی خواهی به نوشتن در باره شهدا ادامه بدهی؟
گفت: دلم نمی آید بگویم نه. و نمی توانم هم قول بدهم. سوال سختیست! خودم هم سر دوراهی مانده ام شاید زندگی نامه ونحوه دستگیری تا شهادت شهیده فاطمه اسدی اولین بانوی تفحص شده کردستانی را که مایه سربلندی ملت ایران وکردستان است را در یک کتاب جامع و کامل بر طبق مستندات بنویسم. واقعا حیفم میاد از شهیده فاطمه اسدی هم چیزی ننویسم و بی نام ونشان بماند، چون در مقابل فدارکاری شهدا واقعا احساس مسئولیت می کنم وخودم را مدیون می دانم و اطلاعاتی که از آنها دارم را باید برای نسلهای بعدی به صورت کتاب بنویسم چون فرزندان آینده وطن من ایران حق دارند از الگوی شهدا بهره برداری کنند با «تبسم» البته اگر بعضی از مسئولین همکاری کنند.
مصاحبه کنند: کویستان عبدالحکیمی
عبدالحکیمی /کردستان
ارسال نظر