بازیگر معروف، تنهاترین هیپی دهه هفتاد در ایران +عکس
رکنا: تصور کنید؛ مردی را که موهای سرش تا گردن موج موج به هم تابیده، با صورتی که میخندد ولی خندهاش پر از گلایه است و پیراهنی که دست کم چهار سایز گشادتر از سایز خودش باشد، با شلوار جین راسته امریکایی و با سیگاری که به لب دارد. وقتی ذهن آشفتهای داری، روی همه کارهایت تأثیر میگذارد؛ آشفتگی دیگر محدود نمیشود به دور و برت و ذهنت، میرود و میرود، از کف پاهایت شروع میشود تا به فرق سرت برسد.
رسیدن به استایل شخصی، آرمانشهر مد و فشن است؛ استایلی که برآمده از شخصیت خودت باشد. معروف است که در دیدگاهی کلاسیک معتقدند نویسندگان و شاعران، اغلب ظاهر آشفتهای دارند. وقتی میگویی آشفته، خارجیها یاد یک نفر میافتند؛ بتهوون، اما اگر از ایرانیها بخواهی اسم کسی را، که تداعیکننده استایل آشفته است، بگویند، حسین پناهی را به یاد میآورند. شاید شما به زعم خودتان بگویید مگر به تیپ حسین پناهی هم میشود گفت مد؟! باید بگویم بعله! در دهه 60، مد در ایران مبتنی بود بر سادگی و دوری از تجمل. در اصل، نمیتوان گفت مد دهه60 زیرا در آن زمان در بحبوحه جنگ و انقلاب، به تنها چیزی که نمیشد اندیشید مد و فشن بود. برای همین هم استایلیستها، در آن سالها، بیکارترینها بودند. آن سالها رکود اقتصادی، خانوادهها را مجبور میکرد تمام لباسهایشان را 3تا4 سایز بزرگتر بخرند تا بتوانند پنجششسالی آنها را بپوشند.
دهه60، مد در ایران خلاصه میشد به کت و شلوار برای مهمانی و به قول خودمان، لباسهای پلوخوری. در آن دهه شلوارها چه پلوخوری چه عادی و دم دستی همه پارچهای بودند. دهه هفتاد دوباره چرخ کارخانههای مد و لباس راه افتاد؛ مد دهه هفتاد هم اغلب خلاصه میشد در جین های تنگ (لوله تفنگی) که پاچههایشان را قایقی تا میزدیم و البته لباسهای گشاد و راحت. در این دهه، کت و شلوارهای پلوخوری هم متفاوتتر شدند؛ چهارخانههای قهوهای و کرم. دخترها هم روسریهای قواره کوتاه سر میکردند. یکی دیگر از مدلهای لباس در خانمهای دهه هفتاد، مانتوی خفاشی بود. البته در این دهه نیز اپول که هنوز برنیفتاده بود، به سلطه خود بر سرشانهها ادامه میداد! هنوز که هنوز است، اپول را یکی از ارکان اصلی طراحی لباس شب بانوان در دهه 60 میدانند که البته تا دهه70 نیز ادامه پیدا کرده است.
طبق تاریخچه مدهای 60 و70 به این نتیجه میرسیم که حسین پناهی نهتنها استایلش مد آن سالها حساب میشود، بلکه اساساً میتوان او را شاعر و بازیگری پیرو مد روز در حساب آورد. البته در آن سالها لزوماً آشفتگی و ژولیدگی را نمیتوان مد روز در حساب آورد؛ چهبسا بسیاری از تیپها شق و رق و اتوکشیده بودند. حسین پناهی ششم شهریورماه 1335 در روستای دژکوه، شهرستان کهگیلویه به دنیا آمد. او پس از تحصیل در بهبهان به خواست پدرش به مدرسه آیتالله گلپایگانی رفته و پس از تحصیل به شهر خود بازگشته و در لباس روحانیت به مردم خدمت میکرده تا اینکه به تئاتر و سینما و شعر روی آورده است.
بچه که بودم، گاهی اوقات به عنوان نوستالوییهای دهه شست، تلویزیون، محله بهداشت را نشان میداد؛ از آنجا بود که شناختمش. پس از محله بهداشت، در بسیاری از فیلم های شناختهشده دهه 60 و 70 بازی کرد. پناهی، ۱۴ مرداد ۱۳۸۳ در سن۴۸ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت تا یکی از عجیبترین ذهنهای نسل بازیگری پس از انقلاب، در میانسالی، بمیرد. حسین پناهی را باید، نمونه بارز استایل شخصی مبتنی بر ژولیدگی، و ظاهر همواره آشفته در نظر آورد و در عین حال از یاد نبرد که این آشفتگی او، از سر باورش به مدهایی بود که دوست نداشت تغییرشان بدهد. شاید اینگونه است که میتوان او را در سالهای پایانی دهه هفتاد و سالهای آغازین دهه هشتاد، به عنوان تنهاترین هیپی به یاد آورد.
صنم حسین خانی
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر