2 جوان جان دخترم "نفس" را گرفتند
رکنا: دیروز با گریه و التماس از من خواست او را به مدرسه دخترم ببرم. با یک پلاستیک شکلات نذری گوشه حیاط مدرسه نشسته بود. به هر دانشآموزی که با پدر یا مادرش وارد مدرسه میشد، شکلات تعارف میکرد.
او تا ظهر توی مدرسه نشسته بود. به خانه که برگشتیم، حالش بد شد. بلافاصله او را به بیمارستان رساندم. با تزریق سرم تقویتی، کمی جان گرفت. به همسرم حق میدهم، ما مصیبت سنگینی را پشتسر گذاشتهایم و هنوز رخت عزا از تن بیرون نکردهایم. بعد از آنکه کارهای ثبتنام دخترم را انجام دادیم و روپوش و کیف مدرسه هم برایش خریدیم، عازم مسافرت شدیم.
نفس خیلی خوشحال بود و من و همسرم نیز در کنار او احساس آرامش میکردیم؛ اما در مسیر پرترافیک شمال کشور ناگهان دو جوان که با سرعت جنونآمیزی رانندگی میکردند، جلوی ما پیچیدند. نتوانستم خودرو را کنترل کنم. از جاده منحرف شدیم و چپ کردیم.
در این حادثه همسرم از ناحیه گردنآسیب دید؛ اما دختر کوچولویم با توجه به ضربهای که از ناحیه سر دیده بود، در دم کشته شد.
من او را در آغوش گرفته بودم. صدایش میزدم. نفس بابا چندثانیهای به چشمانم خیره شد و... .
این مصیبت و ماتم هیچوقت از ذهن من و همسرم پاک نخواهد شد. به تمام جوانهایی که پشت فرمان خودرو مینشینند و پا روی پدال گاز میگذارند، میگویم مراقب باشید و با سرنوشت خودتان و زندگی دیگران بازی نکنید و من به همه پدرها و مادرها میگویم قدر روزهای باهمبودن و د رکنا رهمبودن را بدانید و عشق و عاطفه و صمیمت را از هم دریغ نکنید برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
خدا به شما خانواده محترم صبر بده. آخه چرا بی احتیاطی دیگران دامنگیر یه سری بیگناه میشود. ترا خدا حق زندگی کردن را با بی احتیاطی از دیگران نگیریم.روح نفس جان شاد
خدایا به این خانواده صبر بده...واقعا دردناکه
خداوند به شکا صبر جمیل دهد,منم دوسال پیش توی جاده شمال براثربی احتیاطی یه جون پسر ده ساله ام که شب تولدش بودرا ازدست دادم داغ فرزند خیلی سخته همه ی این اتفاق ها بخاطر یه لحظه بی احتیاطی رخ میده ویک عمر یک خانواده راداغ دار میکنه من که به خدا واگذارشون میکنم