قوز بالاقوز چشم هم چشمی با باجناق
رکنا: کارگر سادهای در یک کارخانه هستم.تاحالا پایم را هم از گلیم خودم درازتر نکرده بودم؛ اما چهکنم که چوب زیادهخواهی و چشم وهم چشمیهای همسرم را خوردم. از شما چه پنهان، پارسال باجناقم یک خودروی شاسیبلند باکلاس خرید. همسرم با دیدن این خودرو سردرد شده بود و میگفت تو اگر مرد باجربزهای بودی، به یک پراید درپیت قناعت نمیکردی و... .
راه میرفت و سرکوفت میزد. من به حرفهایشان توجهی نشان نمیدادم؛ چون میدانستم از عهده خرید یک خودروی گرانقیمت برنمیآیم. چندهفته بعد از این ماجرا، باجناقم را در خانه پدرزنم دیدم. او در حضور همسرم گفت: خودروی خود را با شرایط ویژه قسطی خریده است.
همسرم با شنیدن این حرف بهانهای دستش آمد و گفت: ما میتوانیم اقساط مدنظر را بدهیم و باید از زیر سنگ هم شده، یک خودروی درست و حسابی بخری.
مانده بودم چهکار کنم. من بخت برگشته چون دستهچک نداشتم، دست به دامان پسر خالهام شدم. قرار شد چکهای خرید خودرو را بدهد و من سر موعد با او تصفیه حساب کنم. سه قسط رد شد و پول را به حساب پسر خاله واریز کرده بودم. اما پلیس خودروی مرا در جاده توقیف کرد. با پیگیری که انجام دادیم، متوجه شدیم پسرخاله پولهای بیزبان را بالا کشیده و اقساط خودرو را پرداخت نکرده است.
الان چند ماه است خودرو در پارکینگ توقیف شده و هزینه پارکینگ هم قوز بالاقوز شده است.
پسرخالهام نیز ورشکست کرده و فراری است. دستم به هیچ جا بند نیست و نمیدانم چهکارکنم برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
آخرین خبر های حاشیه ای المپیک 2016 ریو در رکنا.
ارسال نظر