چراصدیقی دوباره به نمازجمعه دعوت شد؟ / دعوت از صدیقی برای خواندن خطبه اعتبار نماز جمعه را تنزل داد

خبر آنلاین به نقل از هم میهن در ادامه آورده است ، نمازجمعه دیروز ( 24 فروردین ) تهران، در حد نماز جماعت یک مسجد متعارف بود.

آقای صدیقی ضمن عذرخواهی از مردم به علت غفلت خود، از کسانی که به دفاع از او برخاستند نیز تشکر کرد! درحالی‌که هنوز حقیقت ماجرا بیان نشده است و آنچه گفته شده، منطبق بر اسناد منتشرشده نیست.

واقعیت این است که ایشان همچنان می‌کوشد پشت چیزهای دیگر جز عملکرد خود سنگر بگیرند. کسی مردم را نمی‌زند. اصولاً چرا باید مردم را زد درحالی‌که آقای صدیقی به گمان خودش مرتکب غفلت شده و به گمان دیگران ماجرا به‌کلی خارج از مقوله غفلت است.

 فراموش نکنیم که نیازی به دفاع دیگران از آقای صدیقی نبود، کافی بود خودشان چند کلمه حقوقی و بدون تعارض را طی این مدت اظهار می‌داشت تا رفع ابهام شود؛ ولی هرچه گفتند، ناقض ادعاهای قبلی و غیرقابل‌قبول و مغایر با اسناد منتشرشده بود و همین کارها را خراب‌تر و ابهامات را بیشتر می‌کرد. به‌علاوه، رفتار و مهمتر از آن پاسخ‌های توجیه‌گرانه ایشان موجب شد که مردم و حتی نمازگزاران جمعه به‌کلی ناامید شوند و بخشی از آنان، با عدم حضورشان در نمازجمعه این موضوع را نشان دادند. پس ایشان چگونه می‌گوید که این ماجرا اثری بر اراده مردم نداشته است؟ این اندازه چشم بستن بر واقعیات نوبر است.

اگر از سخنان دیروز آقای صدیقی بگذریم، پرسش این است که چرا دستگاه قضایی اقدامی نکرده؟ و چرا ایشان دوباره به نمازجمعه دعوت شدند؟ دستگاه قضایی در توضیح ماجرا به این بسنده کرده که خرید و فروش باغ ۴۲۰۰متری اقاله یا فسخ شده است. این پاسخ حقوقی نیست؛ بلکه باید درباره این ماجرا به‌صورت ماهوی نظر داد که آیا فروش اولیه قانونی بوده یا مصداق سوءاستفاده و فساد است؟ اگر آن فروش قانونی بوده، فسخ یا عدم فسخ آن برای دادگاه موضوعیتی ندارد و اگر این کار جرم بوده، آنگاه باید دادسرا ورود کند. فارغ از اینکه بیع مزبور فسخ شده باشد یا نشده باشد.

ستاد نمازجمعه نیز باید تا تعیین‌تکلیف نهایی پرونده از دعوت وی استنکاف می‌کرد. چون دعوت از او به نتیجه رسیدگی قضایی مربوط است. ضمن اینکه در هرگونه رسیدگی اثرگذار است. البته خود او هم نباید می‌پذیرفت؛ ولی شاید فکر کرده‌اند که با آمدن او به امامت جمعه، ذهن مردم به‌سوی مثبت تغییر خواهد کرد. درحالی‌که چنین تصوری باطل است و با این کار اعتبار نمازجمعه در ردیف اعتبار امام‌جمعه تنزل خواهد کرد و نه برعکس.

این نحوه رفتار با نهادهای برآمده از انقلاب نوعی اتلاف سرمایه‌های نهادی است و این تصور را ایجاد می‌کند که چنین رفتارهایی نزد ائمه‌جمعه برای منصوب کنندگان آنان امری پذیرفته شده است و موجب خللی در عدالت امام جماعت و جمعه و افراد نمی‌شود.

واقعیت این است که اَبَرپروژه‌ای که جامعه ما نیازمند آن است، ایجاد امید در دل و فکر و نگاه مردم و جوانان است. ولی پیام این اقدام ستاد نمازجمعه که ظاهراً مورد حمایت دیگر نهادهای رسمی نیز هستند؛ ناامیدی، و ناامیدی است و در یک کلام: «همینی که هست، می‌خواهید بخواهید، نمی‌خواهید هم نخواهید.»