از خودتان نپرسیدید چرا احمدی نژاد زمین ازگل را به شما داد نه به برج ساز؟

خبر آنلاین در ادامه آورده است، محمد مهاجری، فعال رسانه ای اصولگرا، در یادداشتی باعنوان «سوال هایی که آقای کاظم صدیقی از خودش نپرسید» در کانال تلگرامی خود نوشت:

فرض کنید، فلک با مردم ایران مهربان می‌بود و آقای احمدی‌نژاد شهردار تهران نمی‌شد وباغی را در منطقه ازگل تهران به آقای شیخ کاظم صدیقی  واگذار نمی‌کرد.

تصور می‌کنید آن باغ الان چه بود؟ یک پارک برای مردم منطقه؟ یک مجتمع تفریحی-فرهنگی؟یک فرهنگسرا؟ یک بیمارستان؟ نه! اشتباه می کنید. آنجا به قطعات محتلف تقسیم می شد و دهها برج مسکونی در آن بنا می شد و الان دهها هزارمیلیاردتومان ارزشش بود.

نانش توی سفره کی می‌رفت؟ حدسش خیلی سخت نیست. بگردید ببینید چه کسانی در آن مقطع از طریق الطاف شهردار وقت تهران به آلاف و الوف رسیده اند؛ سود این زمین ها هم به آنها می رسید. همان ها که قبل‌تر از سوآپ و بعداً از برج سازی در مناطق پرسود پایتخت ، جیبهاشان را پر کردند ، باغ ازگل را هم می خوردند.

خب. حالا بجای آن زمین‌خوارهای رانتخوار، زمین را به ساخت یک حوزه علمیه اختصاص داده‌اند، و جلوی آن همه رانت گرفته شده، آقای صدیقی از خود نپرسیده چرا؟

اگر من به جای آقای صدیقی بودم حتما از خودم می پرسیدم واقعا چرا شهردار وقت ( احمدی نژاد) ، آن زمین را به من داد و به برج سازها نداد؟ فقط به این دلیل بود که آن شهردار، اسلام‌پناه و دین‌پرور و شیعه‌گستر بود؟ اگر جواب این پرسش مثبت باشد آقای صدیقی نباید به فکر فرورفته باشد که چرا آن باغ را به افراد بسیار بزرگتر از آقای صدیقی که هم در دینمداری و هم در حوزه داری از او باسابقه تر و باتجربه تر بودند، نداد؟

فرض کنیم سوال های بالا اصلا برای آقای صدیقی پیش نیامده. آیا این پرسش هم در ذهنش شکل نگرفت که برای احداث آن حوزه علمیه باید از کجا پول تهیه می‌کرد؟ لابد گفته می شود افراد خیرخواه و متشرع چنین پولی داشته و داده اند. باز هم آقای صدیقی از خود نپرسیده آنها با چه هدفی این پول ها را داده اند؟ آیا حاضر است نام آنها را بگوید؟

آیا آقای صدیقی حاضر است تن به شفافیت بدهد و از این مخمصه نجات یابد؟ اگر معلوم شود کدام اشخاص حقیقی و حقوقی برای ساختن حوزه علمیه ای( که به شهادت تصاویر منتشر شده) لوکس و شیک هم هست پول داده اند خیلی از مسائل روشن می شود.

نگویید کار خیر را در هرکوی و برزن حار نمی‌زنند. آن کار خیری که کتمان می شود مال وقتی است که آبروی افرادی که به آنها کمک می شود در خطر قرار گیرد.

حوزه علمیه ای به این عظمت ، اتفاقا مایه آبروی واقفین است. در فرهنگ ایرانی ما وقف کنندگان همیشه افراد مشهوری بوده اند و در بسیاری موارد حتی موقوفات را به نام خود تابلو می زده اند.

سوال بعدی که آقای صدیقی باید از خود بپرسد اینکه حوزه علمیه اش تا کنون چه خروحی‌هایی داشته؟ چند متفکر دینی، یا واعظ برجسته یا عالمانی که شبهات نسل جدید را برطرف کنند تربیت کرده؟ و فارغ التحصیلان این حوزه چقدر با تفکر او که معارفش عمدتا ناشی از خواب و رویا و داستان سرایی‌های محیرالعقول است فاصله دارد؟

اینها سوالات مهمی است که قبل از قضیه سندزدن زمین حوزه به نام خود و بستگان و دوستان اهمیت دارد. پرسشهای دیگری هم هست که اگر فرصتش دست دهد مطرح خواهم کرد.