ادای تیزهوشی محسن رفیقدوست و اینهمه جهالت؟
اعتراف عجیب رفیق دوست پس از 32 سال: قتل 4 چهره معروف دوره شاه / موسویان: از این اعتراف شوکه شدم! + فیلم
رکنا سیاسی : رفیق دوست: "ما درباسک گفتیم میخواهیم چنین آدمی را ترور کنیم. گفتند: اینقدر میگیریم. روحانی مصری در آلمان بود که رفیق آنها بود. ما پول را پیش او گذاشتیم گفتیم اگر زد به او بده".

محسن رفیق دوست ، اولین وزیر سپاه و رئیس اسبق بنیاد مستضعفان در گفت و گو با برنامه تاریخ شفاهی دیده بان ایران به تشریح اولین پرونده معروف فساد پس از انقلاب اسلامی به نام فساد 123 میلیاردی پرداخت رفیق دوست در بخشی از گفت و گوی تفصیلی بیش از دو ساعته خود به نقش خود در در پرونده بانک صادرات، اعدام فاضل خداداد و آزادی برادرش پرداخت.
سوال : ماجرای فساد ۱۲۳ میلیارد تومانی و فساد رخ داده در آن چه بود؟
پاسخ : اصلاً هیچ ۱۲۳ میلیاردی وجود نداشت فاضل خداداد یک ملکی به بانک صادرات داد که ۱۸ میلیارد تومان میارزید. این ۱۲۳ میلیارد تومان گردش ۳ حساب در ۱۱ ماه بود. آقایی به نام رضا کمالی که فامیلی اصلی او رضا جمالان بود. این معاون وزارت اطلاعات بود گفت: «این پرونده را درست کردیم تا رئیس جمهور نشوی» همین الان پرونده بانک صادرات پیش من است.
سوال : شما در جایی نقل کردید که حتی فاضل خداداد وثیقهای بیشتر از آن مبلغ گذاشته بود. پس چرا اعدام شد؟
رفیق دوست : برای فاضل خداداد را از نظر قانونی نمی شدکاری کرد و اعدام شد. اختلاس وقتی اتفاق افتاد این خارج از کشور بود. من فرستادم. بعد به او پیغام دادم: «اگر به ایران نیایی، میآیم، تو را در گونی میآورمت.» اوبه ایران آمد. وقتی خواستند او را اعدام کنند. من پیش آقای اژهای رفتم. گفتم: «من چون به این امان دادم... میگویند زمان پیامبر یک سرباز امان داد و طرف نکشتند. خوب پروندهاش را بخوان. حتی آقای هاشمی خدابیامرز، هم اصرار داشت، تو بگیر برای این میکشند. یادم هست پنجاه و خردهای سالش بود. زن نداشت. متاسفانه خیلی علاقه به زنهای مردم داشت. یک پرونده سیاه اینطوری داشت. وقتی من رفتم و خواندم. اصلاً بدم آمد که همه پرونده را بخوانم. که حتی یکی از رفقای نزدیکش که آن کار را با زن او هم کرده بود، میگفت: «رفاقت با فاضل تا دم در خانه. داخل خانه نه.» بعد به جرم تکرر زنای محصنه، راحت میشد او را اعدام کرد. آقای هاشمی میگفت: «با اعدام او و با وجود بانک صادرات به اقتصاد لطمه میزنید.» اما ایشان ( حجت الاسلام اژهای) گوش او نکرد.
آقایی به نام رضا کمالی که فامیلی اصلی او رضا جمالان بود. این معاون وزارت اطلاعات بود. دو، سه سال، نه 10 سال پیش (هنوز آقای عسگر اولادی زنده بود) با یک قیافه مبدل به اینجا آمد. دیگر معاون وزارت اطلاعات نبود و بعد از وزارت کاسبی راه انداخته و ورشکست شده بود. گفت: «حاج محسن من باید یک واقعیتی را به تو بگویم. تو در وزارت سپاه یک چهرهای شدی که اگر نمیزدیمت رئیس جمهور میشدی. ولی معتقد بودیم که نباید چنین اتفاقی بیفتد. وقتی به بنیاد زیانده رفتی بدتر شد. وقتی این داستان اتفاق افتاد. ما این موضوع را علم کردیم و مطمئن شدیم که تو دیگر رئیس جمهور نمیشوی. »
سوال : پس شما فرمودید برادرتان مرتضی رفیقدوست هیچ نقشی نداشت؟
رفیق دوست : نه!
سوال : اخوی شما وقتی بازداشت شد به زندان اوین رفت؟ گفتند مسئول خرید زندان اوین شد.
رفیق دوست : اصلاً. 15 نماینده مجلس برای همین موضوع از زندان اولین بازدید کردند. آن زمان گفتند که او برای مرخصی به خارج از کشور رفته است و گفتند که او مسئول خرید نان خشک از زندان بوده است. با گونی نان خشک از جلوی آنها رد میشود. رئیس زندان میگوید: «این کسی که نان خشکها را میبرد، این مرتضی رفیقدوست است. بدترین زندان را او کشید.»
"محسن رفیق دوست" در مصاحبه با سایت "دیده بان ایران" مسوولیت قتل ژنرال اویسی ، بختیار ، پسر اشرف پهلوی و فریدون فرخزاد را برعهده گرفت.
این وزیر اسبق در ادامه گفت : عملیات ترور توسط گروه جدایی طلب باسک اسپانیا انجام شد و پول هم از کانال یک روحانی مصری در آلمان به گروه باسک پرداخت شد.
این برای نخستین بار است که یک مقام سابق ایران، مسوولیت انجام این قتل ها را برعهده می گیرد.
ارتشبد غلامعلی اویسی (فرماندار نظامی تهران در زمان تظاهرات ۱۷ شهریور ۱۳۵۷) در بهمنماه ۱۳۶۲ در پاریس به قتل رسید.
شاپور بختیار (آخرین نخست وزیر حکومت شاهنشاهی) هم در ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ در خانه اش در حومه پاریس به قتل رسید.
شهریار شفیق (خواهرزاده شاه) فرزند اشرف پهلوی و افسر ارشد نیروی دریایی ارتش شاهنشاهی نیز در آذر ۱۳۵۸ در شلیک گلوله در پاریس به قتل رسید.
فریدون فرّخزاد شاعر، بازیگر و مجری برنامه های رادیو تلویزیونی در قبل از انقلاب نیز در مرداد 1371 در خانه اش در آلمان به قتل رسید.
رفیق دوست که به دلیل رانندگی در خودروی بلیزر امام خمینی به هنگام بازگشت به ایران در 12 بهمن 57 معروف شد پیش از انقلاب، عضو مهم حزب موتلفه و از فعالان انقلاب علیه حکومت شاه بود.
وی پس از انقلاب سمت های مهمی از جمله وزیر سپاه و رئیس بنیاد مستضعفان را برعهده داشت.
رفیق دوست: افشای شیوه قتل 4 چهره
رفیق دوست گفت: "ما تیمی در آنجا داشتیم اویسی، پسر اشرف، قرتیه (فرخزاد)، بختیار و... همه اینها را تیمهایی که آنجا بودند. معمولاً بچههای باسک (اسپانیا) مامور اجرا میشدند، اینها را میزدند و دیگر هیچکی به هیچی…اصلاً ما آنجا (باسک اسپانیا) رفتیم. اینها (گروه جدایی طلب باسک) آدمهای جنگجویی هستند. ما گفتیم میخواهیم چنین آدمی را ترور کنیم. گفتند: اینقدر میگیریم. روحانی مصری در آلمان بود که رفیق آنها بود. ما پول را پیش او گذاشتیم گفتیم اگر زد به او بده".
رفیق دوست همچنین این خاطره را دوباره تکرار کرد که او یکی از اعضای ساواک را به قتل رساند.
موسویان : از اعتراف محسن رفیق دوست شوکه شدم
سیدحسین موسویان سفیر اسبق ایران در آلمان ( در زمان قتل فریدون فرخزاد) در واکنش به سخنان محسن رفیق دوست و برعهده گرفتن مسوولیت قتل ها و ترورهای مخالفان سیاسی در اروپا در توییتر نوشت:
از خواندن مصاحبه حاج محسن رفیقدوست، مات و مبهوت و شوکه شدم.
ایشان در مصاحبه دیروز ۱۸ اسفند ۱۴۰۳ با سایت دیده بان ایران اظهار نمودند که مدیریت ترور اویسی، بختیار، پسر اشرف پهلوی و فریدون فرخزاد را برعهده داشتند، عملیات ترور توسط گروه باسک اسپانیا انجام شد و پول هم از کانال یک روحانی مصری در آلمان به گروه باسک پرداخت شد!
فریدون فرخزاد در نیمه مرداد ۱۳۷۱ در شهر بن آلمان در منزلش به قتل رسید. در آن مقطع من سفیر ایران در آلمان بودم و با سایر همکارانم در سفارت، برای بازگشت ایرانیهای مقیم آلمان که مایل به بازگشت به ایران بودند، تلاش گسترده ای داشتم، سفرهای متخصصین ایرانی مقیم آلمان، بطور انفرادی یا در قالب کاروانها، اوج گرفت و……….
فریدون فرخزاد هم با سفارت تماس و با اظهار پشیمانی نسبت به عملکرد گذشته اش، درخواست بازگشت به ایران را داشت. من و همکارانم در سفارت چند ماه با تمام ظرفیت و با نهایت صداقت، صمیمیت و اعتقاد، تلاش کردیم تا توانستیم موافقت مقامات و دستگاههای ذیربط ایران برای «بازگشت و تامین امنیت» وی را بگیریم.
فرخزاد از شنیدن این خبر بسیار خوشحال شد و با شور و شوق زیاد، مشغول جمع و جور کردن زندگی در آلمان برای بازگشت به ایران شد. او مادر پیر و بیماری در ایران داشت و مایل به دیدار و کمک به مادرش بود. اما چندی نگذشت که ناگهان خبر ترور فرخزاد را در رسانه های آلمان خواندیم! من و همکارانم در سفارت هم شوکه شدیم و هم متاثر.
موضوع را پیگیری کردیم و مقامات ذیربط تهران به ما اطمینان دادند که فرخزاد توسط اپوزیسیون ایران در خارج ترور شده است. ما هم به مقامات آلمان و در مصاحبه ها نظر تهران را اعلام کردیم.
حالا بعد از ۳۲ سال برای اولین بار واقعیت ماجرا را از مصاحبه آقای رفیقدوست متوجه شدم که ایشان اظهار داشتند:
« ما تیمی در آنجا داشتیم اویسی، پسر اشرف، قرتیه (فرخزاد)، بختیار و... همه اینها را تیمهایی که آنجا بودند. معمولاً بچههای باسک (اسپانیا) مامور اجرا میشدند، اینها را میزدند و دیگر هیچکی به هیچی…اصلاً ما آنجا (باسک اسپانیا) رفتیم. اینها (گروه جدایی طلب باسک) آدمهای جنگجویی هستند. ما گفتیم میخواهیم چنین آدمی را ترور کنیم. گفتند: اینقدر میگیریم. روحانی مصری در آلمان بود که رفیق آنها بود. ما پول را پیش او گذاشتیم گفتیم اگر زد به او بده»!
ایکاش امثال فریدون فرخزاد که با اظهار ندامت، مایل به بازگشت به وطن بودند، با امنیت کامل به وطن مادریشان باز می گشتند.
منافع ملی ایران ایجاب میکند که کشور از ظرفیت ایرانیهای مقیم خارج استفاده کند و امنیت کامل آنها برای بازگشت به وطن مادریشان را فراهم کند.
ادای تیزهوشی محسن رفیقدوست و اینهمه جهالت؟
تسنیم درخصوص مصاحبه محسن رفیق دوست اولین وزیر سپاه و رئیس اسبق بنیاد مستضعفان نوشت :
مصاحبه اخیر محسن رفیقدوست اگرچه به دلیل بنیان سست آن از صفحه سایت مصاحبهکننده حذف شده، اما حواشی زیادی ایجاد کرده است. این مطلب به بررسی ادعاهای رفیقدوست میپردازد.
تاریخ شفاهی هر چند تاریخ نیست، اما یکی از منابع مؤثر به شمار میآید. مؤلفههای مختلفی در تاریخ پژوهی مؤثرند که از آن جملهاند روایتهای افراد از رخدادهای تاریخی. هر چه راوی به حوادث نزدیکتر و سطح دانش وی در برخورداری از نگاهی همه جانبه بالاتر باشد میتواند در تولید یک سند تاریخی، مؤفقتر عمل کند؛ البته انگیزهها هم در ورود به بیان خاطرات متفاوت و هم البته آفاتی بر آن مترتب است.
گاه روایتگر، خاطرات خود را در زمان وقوع ثبت کرده است و گاه پس از چندین دهه؛ در هر دو حالت روایتگر یکی است، اما میزان وثوق اطلاعات یکی نیست؛ زیرا در حالت دوم فراموشی و افزوده شدن توهمات حافظه تغییرات اساسی در محفوظات ذهنی ایجاد میکند. همچنین گاه انگیزه فرد از خاطرهگویی غلو کردن در مورد عملکردهای مثبتش یا تطهیر خود در ارتباط با خطاهاست و قس الی هذا.
1- آقای محسن رفیق دوست به عنوان فردی بازاری در جریان تحولات ایران در جایگاه تأمین تدارکات مورد نیاز برای دفاع ملت ایران در برابر تجاوز بیگاه نقش مؤثر و قابل تقدیری داشت، اما بعد از نزدیک به چهار دهه اخیراً در مصاحبه با یک سایت ادعاهایی را در مورد رویدادهای تاریخی مطرح کرده است که از یک سو با قابلیت «تدارکچی بودن» وی و از دیگر سو با آن چه سالها پیش به عنوان تاریخ شفاهی تحت عنوان «برای تاریخ میگویم» در اختیار افکار عمومی قرار داده، کاملاً منافات دارد. آقای رفیق دوست در سن 84 سالگی باید به کمک جوانترهای خانوادهاش به بررسی آن چه به نام وی منتشر شده بپردازد؛ زیرا وی که حتی فارسی را با لحنی عامیانه و با اصطلاحات بازاری ادا میکند به تازگی متوجه شده است که به زبانهای خارجه مسلط بوده و رهبری تیمی از استقلال طلبان باسک! را بر عهده داشته است.
رفیق دوست بهطور مشخص مدعی است او رهبری تیمهای عملیاتی حذف فیزیکی اویسی، شهریار شفیق، فریدون فرخزاد و شاپور بختیار را به کمک اعضای حزب باسک اسپانی (از احزاب جداییطلب اسپانیا) بر عهده داشت است.
این مصاحبه اگرچه به دلیل بنیان سست آن از صفحه سایت دیدهبان ایران حذف شده، اما مستمسکی برای رسانههای خارج کشور شده است؛ چراکه برای اولین بار فردی در حوزه تدارکات مهم دفاع مقدس چنین ادعایی را مطرح میکند. این اظهارات رفیق دوست در حالی است که نه تنها جمهوری اسلامی بارها چنین اتهاماتی که بیشتر از سمت ضدانقلاب متوجه آن شده را رد کرده، بلکه دقیقاً اسنادی مقابل ادعاهای معارضان نظام درباره قتل هرکدام از عناصر سابق جبهه ضد ایرانی ارائه کرده است.
برای مثال، درباره ترور فریدون فرخزاد، حسین دهباشی- مستندساز و تاریخ نگار- معتقد است وی در یک تسویهحساب درون سازمانی کشته شده است. دهباشی در یادداشتی در سال 1397 در سالگرد قتل فریدون فرخزاد نوشت که احتمالاً وی به دست سازمان درفش کاویانی به رهبری منوچهر گنجی کشته شده است.
درفش کاویانی یکی از گروهک های سلطنت طلب و مخالف جمهوری اسلامی در خارج کشور بود که در آن مقطع مورد حمایت مالی سیا، دفاتر متعددی در اروپا و آمریکا و دارای شاخه نظامی و ایستگاههای رادیویی در ترکیه و عراق بود.
دهباشی : فرخزاد تصمیم گرفت به ایران بازگردد و علیه رجوی افشاگری کند
دهباشی معتقد است «فرخزاد که از همکاری درفش کاویانی و مجاهدین خلق با رژیم بعث عراق در جریان جنگ با ایران شوکه شده بود، علیرغم مخالفت با رهبران جمهوری اسلامی تصمیم گرفت به ایران بازگشته و علیه فرقه رجوی افشاگری کند».
دهباشی همچنین میگوید منوچهر گنجی البته نقش درفش کاویانی را در قتل فرخزاد نمیپذیرد، اما درگفتوگو با وی بهصراحت از تغییر علنی ظاهر و رفتار فرخزاد در اواخر عمر و حتی روابط پنهان او با سفارت ایران در آلمان و قصدش برای بازگشت میگوید.
عباس سلیمینمین- مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران- در بخشی از گفتوگوی ویدئویی خود با برنامه رادیکال اعتماد آنلاین درباره درخواست فریدون فرخزاد برای بازگشت به ایران و پشیمانی وی از همکاری با منافقین در تماس تلفنی با نشریه کیهان هوایی سخن گفته بود.
سلیمی نمین در این ایام (دهههای شصت و هفتاد) مدیر مسئول کیهان هوایی بود و از برنامه این هفتهنامه برای ارتباط با همه ایرانیان خارج کشور و انتشار و نقد مطالب آنها در نشریات خارج کشور سخن گفته بود. فرخزاد به فاصله چند روز بعد از این تماس تلفنی به قتل رسید.
احمدعلی مسعودانصاری- از اعضای دربار پهلوی- در مصاحبهای که سال 1399 باتسنیم داشت قتل تیمسار اویسی را به رژیم بعث عراق، قتل شهریار شفیق (فرزند اشرف پهلوی و افسر نیروی دریایی ارتش شاهنشاهی) را به اسرائیل مرتبط دانست.
وی درباره ترور شفیق به تسنیم چنین گفته بود: «شهریار شفیق برنامهاش این بود که برای مقابله با تهاجم صدام به ایران بیاید و به نیروی دریایی ارتش بپیوندد. خواهر او آزاده شفیق این موضوع را به من گفت، البته مدام به من هم گوشزد میکردند که به او بگویم این کار را نکند و اقدامی خودسر مرتکب نشود. شهریار هدفش این بود به نیروی دریایی بپیوندد؛ شهریار برای انجام این کار با اسرائیلیها مشورت میکرد. آنها به او گفتند این کار را انجام ندهد، اما شهریار گوش نکرد و در نتیجه او را شب قبل از اینکه حرکت کند، کُشتند. این موضوع را خانم آزاده شفیق برای من تعریف کرد. او همراه با برادرش پیش اسرائیلیها میرفت. آزاده میگفت وقتی برادرم کشته شد، پیش رابط اسرائیلی رفتم و گفتم «شما کُشتید؟» آن اسرائیلی نفی کرد، اما برداشت خانم آزاده شفیق این بود که برادرش را اسرائیلیها کشتند.»
از سوی دیگر شهریار شفیق یا فریدون فرخزاد از وزن خاصی در بین چهرههای معاند جمهوری اسلامی برخوردار نبودند که از جانب آنها احساس خطری شود و نظام، برنامه ترورشان را در خاک اروپا پیریزی کند.
2- اگر بر فرض صحت این ادعاها، مسئولیت ترور این افراد در خارج کشور با آقای رفیق دوست بوده، بلاشک چنین موضوعی جزو مسائل محرمانه و دارای طبقه بندی فوقسری به شمار می رود و باید پرسید آیا این اسناد از حالت طبقه بندی خارج شده یا خیر؟ و اگر خارج شده، کجاست و چرا انتشار عمومی پیدا نکرده است؟ کدام دستگاه مجوز اعلام این مطالب را به آقای رفیق دوست داده است؟ آقای رفیق دوست از طرف چه کسی مسئولیت این کار را برعهده گرفته است؟
حال سوال این است که اگر فردی آنقدر باهوش و محاسبهگر بوده که توانسته چنین اقدامات پیچیدهای را انجام دهد و در کار خودش هم موفق باشد (در حالی که بعد از جنگ، وی نتوانست بنیاد مستضعفان را را اداره کند و عزل شد) و در کنار آن توانسته چندین سال همه این اتفاقات را مخفی و مکتوم نگه دارد، طبیعتاً نمیتواند اینقدر همزمان جاهل هم باشد که به انتشار علنی این مسائل هم اقدام کند؛ این موضوع خود تردید در صحت سخنان رفیقدوست را مضاعف میکند!
اینها علامت سوالهای مهمیاند که تاریخ شفاهی باید به آنها پاسخ دهند و نمیتوان به بهانه حذف مصاحبه از پاسخ طفره روند؛ زیرا اگر به اشتباه این ادعاها را منتشر کرده باشند متهم به نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومیاند و اگر راست گفته باشند، متهم به انتشار اسناد طبقهبندی، و در هر دو حال مدعیالعموم باید برای کشف حقیقت به این مسئله ورود کند.
3- متأسفانه بارها پیش آمده که افراد به بهانه روایتگری خاطرات دوران مسئولیت خود اطلاعاتی ناقص یا اغراقآمیز بیان میکنند و گاه بیان چنین مواردی مورد سوءاستفاده رسانه های ضدانقلاب قرار میگیرد؛ ضبط تاریخ شفاهی از سوی رسانهها و ثبت خاطرات شخصیتهای برجسته، یک فعالیت ماندگار و درخور تقدیر است، اما در نقطه مقابل، انتشار اطلاعات اشتباه و گاه کذب میتواند تاریخنگاری صحیح را با دشواری مواجه سازد.
برای جلوگیری از چنین آفاتی هم شخص مصاحبه شونده باید مراقب اظهاراتش باشد و از بیان سخنان تردیدآمیز خودداری کند و هم رسانهها در برخورد با خودبزرگبینیهای شاذّ سعی کنند پیش از انتشار آنها را با رجوع به اسناد و مراکز تاریخنگاری راستی آزمایی کنند.
ارسال نظر