مداحی که شایعات او را دق داد / شباهت با آقازاده فاسد ! +عکس و فیلم
حجم ویدیو: 57.95M | مدت زمان ویدیو: 00:07:54

محمدباقر منصوری مداح جوان و خوش صدای اردبیلی بود. مادر محمدباقر منصوری در مداح شدن او نقش برجسته ای داشت. این مداح جوان مرگ تلخی داشت. البته شایعات در فضای مجازی در مرگ مداح اردبیل بی تاثیر نبود. در ادامه جزئیات مرگ این مداح خوش صدا را می خوانید.

حوزه مسجد و هیأت ـ امیرحسین کسائی: نخستین ساعات بامداد ۱۱ مردادماه سال ۹۸ یعنی زمانی که هنوز کرونا نیامده بود تا روزانه به مرگ ده‌ها و صدها هموطن جوان و پا به سن گذاشته عادت کنیم، خبری منتشر شد که دل بسیاری از هیأتی‌ها کشور را سوزاند. محمدباقر منصوری، مداح جوان و خوش‌خوان اردبیلی در سن ۳۶ سالگی درگذشت؛ آن هم بر اثر سکته!

این مداح نوه یک روضه‌خوان بود

به گزارش رکنا، منصوری، ۲۷ شهریور ۱۳۶۲ در محله امام جعفر صادق (ع) اردبیل به دنیا آمده بود. لیسانس رشته فقه و حقوق اسلامی داشت و نوه مرحوم حاج میراسماعیل فاضل مجتهدی، روحانی و روضه‌خوان مشهور اردبیل بود. خودش از کودکی مداحی را شروع کرد و به شهرت زیادی در شمال‌غرب کشور رسید.

مداح جوان

خاطره‌ای از اولین مداحی مداح

از سال ۱۳۶۸ وقتی ۶ ساله بود با حضور در روضه‌های زنانه در کنار مادرش با شنیدن صدای استاد محمد باقر تمدنی به مدیحه‌سرایی علاقه‌مند شد. او گفته بود: «سال ۱۳۶۵ حس کردم به مداحی علاقه شدیدی دارم و این علاقه، با شرکت در مجالس روضه زنانه‌ای که مادرم می‌رفت و مرا نیز با خود می‌برد در من به وجود آمد و البته باید اشاره کنم که مداحی استاد تمدنی بود که مرا همراه این مسیر کرد. اولین مداحی خود را در خانه‌ای پشت مسجد طوی در هیأت محترم پنج تن آل‌عبا  (ع) که آن زمان عصر جمعه برگزار می‌شد،‌ اجرا کردم؛‌ خوب یادم است روضه‌ وداع آخر امام حسین (ع) همان شعر استاد حسین منزوی «وقتیکی قدم قویدی رکابه شه محشر، دوردی حرم اهلی الی قوینوندا مکّدر» خواندم، باور بفرمایید به لطف سیدالشهدا (ع) قیامتی برپا شد؛ همه گفتند به‌صورت دائم بیا به این هیأت و بخوان، به یاد دارم که میکروفن را خیلی پائین می‌آوردند تا هم‌قد من شود.»

مداح جوان

اصرارهای مادر، او را مداح کرد

او مدتی بعد با اصرار خانواده و خرید نوارهای مداحی شروع به تمرین و نت‌برداری کرد تا اینکه توسط دایی‌اش به هیأت برده شد و از آنجا با تشویق اساتید بزرگ، وارد این عرصه شد. از دوران نوجوانی در محافل مختلف عزاداری و مناسبت‌های مذهبی آوازه و شهرت صدای او در اردبیل و شهرهای ترک زبان شمال‌غرب کشور پیچید.

مداح جوان

چفیه رهبری هدیه به محمدباقر منصوری

منصوری در محضر مقام معظم رهبری هم خواند که بسیار هم مورد نظر قرار گرفت. در روز میلاد حضرت زهرا (س) در سال ۹۶ و در حسینیه امام خمینی (ره) برای اولین بار توانست در محضر رهبر انقلاب مداحی کند. خودش این مداحی را خاطره‌انگیزترین و بهترین مداحی‌اش می‌دانست و می‌گفت: «به اذعان همه صاحبنظران، بهترین و اثرگذارترین مداحی و اجرای بنده، همانی است که در محضر ولی امر مسلمین جهان اجرا کردم. حقیقتاً نقطه عطفی در تاریخچه مداحی بنده بود و به هیچ وجه خاطره‌اش حتی یک لحظه از ذهنم پاک نخواهد شد؛ حس و حالی که داشتم وصف ناپذیر بود، به محضی که رسیدم خانه نماز شکری خوانده و نذورات خویش را ادا کردم.»

حضرت آقا منصوری را تشویق کردند و به او فرمودند: «احسنت ـ بسیار عالی» و به درخواست منصوری، چفیه مبارکشان را به او اهدا کردند.

علاقه وافر به غلام سیاه ارباب

این مداح خوش‌خوان آذری‌زبان از میان شخصیت‌های کربلا علاقه بسیاری به «جون»، غلام سیاه ارباب داشت و می‌گفت: «به غلام سیاه اباعبدالله (ع) غبطه می‌خورم. ظاهراً در روایات آمده ایشان به سیدالشهدا (ع) عرض کرد (اگر شهید شدم شما به بالین من نیایید، رنگ من سیاه است و بوی بدنم مناسب نیست)، امّا حضرت پس از اینکه او به شهادت رسید، به بالینش رفتند و همان‌طور که بر بالین فرزندشان حضرت علی اکبر (ع) آمده بودند به بالین این غلام رفتند. غبطه می‌خورم به حال این غلام سیاه. در روایت آمده به‌لطف و برکت سیدالشهدا (ع) هم چهره او سفید شد و هم بوی بد بدن این غلام سیاه معطر به عطر و عنبر شد.»

مداح جوان

مداحی که صداوسیما گفت تکرارش کنید

منصوری یک رَجَز خاطره‌انگیز هم در تاسوعا با سخنان سیدحسن نصرالله خوانده بود. خودش درباره‌اش می‌گفت: «اوایل دهه عاشورای همان سال که بنده با ماشین از میدان بسیج می‌گذشتم، دیدم در بنری که در میدان نصب شده است، شعار لبیک یا حسین (ع) نوشته شده است. بلافاصله سخنرانی آقا سیدحسن نصرالله در ذهنم تداعی شد و رفتم سراغش و اجرایش را پیدا کردم و متن را نوشتم؛ چند بار فایل را گوش دادم. اول ترسی در دلم بود که مردم همچون شعار آذری و فارسی جواب ندهند. با خود گفتم خب یک بار می‌گویم اگر جواب دادند که ادامه می‌دهم وگرنه انفرادی تا پایان می‌خوانم و آخر سر شعار لبیک یا حسین (ع) را طنین‌انداز می‌کنیم که به لطف خدا جواب که هیچ، مردم قهرمان و ولایت‌مدار و حسینی شهرمان به محض شنیدن لبیک یا حسین یک‌صدا و محکم، طوری که انگار در کربلا و روبروی گنبد حرم هستیم، پاسخ می‌دادند و این حاکی از عشق و قدرت و قوت مستمع اردبیل یعنی شهر عاشقان آقا ابالفضل عباس (ع)‌ است؛ بلافاصله پس از این‌که اجرای بنده تمام شد، رئیس وقت سازمان صداوسیما شخصاً با مدیرکل استان تماس گرفتند و گفتند بگویید فلانی دوباره اجرا کند. می‌خواهیم پوشش ویژه بدهیم و بعدها کلیپ درست کنیم که همین‌طور هم شد.»

اولین سکته مغزی

اواخر آبان ۹۴ بود که محمد باقر منصوری در ۳۲ سالگی بر اثر سکته مغزی در بیمارستان علوی اردبیل بستری شد. او به مدت ۵ روز در کما بود تا اینکه به هوش آمد. سرانجام سلامتی‌اش بعد از گذراندن دوره‌های درمان توسط پروفسور سمیعی تایید شد و او دوباره فعالیت خود در مداحی را ادامه داد.

مداح جوان

ماجرای شباهت با یک مفسد اقتصادی

اما داستان برای محمدباقر به گونه دیگری رقم خورده بود. اوایل سال ۹۸ که هادی رضوی دستگیر شد، تصاویری از او را کنار محمدباقر منصوری قرار دادند و تیتر زدند که «فساد بانکی مداح بیت رهبری». کلیپی هم برایش ساختند و منتشر کردند. این تیتر و خبر، دوپهلو داشت. این تصاویر و این دروغ واضح و آشکار برای جامعه هیأتی و مذهبی و کسانی که اندک شناختی از مداحان و ذاکران اهل بیت دارند، بسیار خنده‌دار به نظر می‌رسید، ولی متاسفانه جامعه هدف این کلیپ، قشر خاکستری و افراد کم‌اطلاعی بود که به راحتی با همین چیدمان ناشیانه ماجرا را به راحتی باور می‌کردند و بدون کوچک‌ترین تحقیقی آن را برای دیگران می‌فرستادند. اتفاقی که باعث گلایه و ناراحتی این مداح شناخته‌شده آذری زبان شد.

او در این خصوص می‌گفت: «ابتدا که یکی از دوستان این کلیپ را برایم ارسال کرد، خنده ام گرفت و تصورم از آن یک حرکت ساده بچگانه بود. اما چند روز که گذشت، دیدم تعداد صفحاتی که نسبت به بازنشر این کلیپ با عنوان مداح اختلاسگر بزرگ بانکی کرده اند زیاد شده و بازخوردهایی که در این صفحات نسبت به آن انجام می‌شد، برایم بسیار تعجب‌آور بود.»

مداح جوان

محمدباقر پر کشید ...

این خبر بالا گرفت و در هر کوی و برزنی محمدباقر را با این اشتباه مواخذه می‌کردند. این فشارهای روانی موجب آزار بسیار او شده بود. بسیاری با اینکه او سابقه سکته مغزی داشت و به کما رفته بود، این فشارهای روانی و ناراحتی‌هایش از این هتک حرمت صورت گرفته را دلیل سکته دوم و درگذشت می‌دانند. محمدباقر شامگاه ۱۰ مردادماه در حالی که به مناسبت شهادت امام جواد (ع) برای شرکت در مراسم عزاداری عازم هیأت علی ابن ابیطالب ارومیه شده بود، زمانی که در حال وضو گرفتن بود، دعوت حق را لبیک گفت. پیکر او مثل امروز در ۱۱ مردادماه ۹۸، پس از اقامه نماز جمعه از مقابل مصلای اردبیل تشییع شد.

آرزویی که محقق نشد

روزی از او پرسیده بودند نگاهت به مرگ چیست و چه آرزویی داری؟ او گفته بود: «دعا می‌کنم امام حسین علیه‌السّلام لطف کند تا عاقبت‌به‌‌خیر شوم. در نمازم همواره می‌گویم «اللّهم اجعل عواقب امورنا خیراً»، تا یار که را خواهد و میلش به که باشد. آرزوی قلبی‌ام این است که به درجه رفیع پیرغلامی امام حسین (ع) برسم. البته هنوز به آن نرسیده‌ام. می‌خواهم به اخلاصی که مورد نظر امام زمان (عج) است، برسم.»

این آرزوی حاج محمدباقر محقق نشد و در آن سال این نوکر ارباب به محرم هم نرسید و راهی خانه ابدیش در بهشت فاطمه (س) اردبیل شد. شادی روحش فاتحه‌ای بخوانید.