یادداشت به مناسبت روز خبرنگار؛
نباید امیدمان را برای همیشه از دست بدهیم؛ اینجا حرف، حرف از «زندگی» است
زهرا علی هاشمی - خبرنگار اجتماعی
روز اول مدرسه اش بود؛ می خواست به پیش دبستانی برود. میکروفون را از دستم گرفت و شروع کرد به مصاحبه کردن با من! حالا جایمان عوض شده بود؛ او سوال می پرسید و من موظف بودم تا جواب دهم.
- اسم شما چیه؟
- زهرا.
- زهرا؟ چه اسم قشنگی! اسم منم آدرینه.
آدرین؛ تو کار درست را کردی. میکروفون را از دستم گرفتی تا بگویی آینده مال توست. تا بگویی آنچه امروز اهمیت دارد، خود تو هستی. تا بگویی این تویی که در آینده میکروفون را پیش روی من می گیری تا راجع به فلان موضوع اظهار نظر کنم.
آدرین تو به من آموختی که سرمایه گذاری روی نسل جدید است که آینده را می سازد؛ نه پیدا کردن یک معدن جدید طلا در فلان نقطه. تو به من یاد دادی که نسل مطالبه گر، نسل دانش آموخته، نسل فرهیخته، نسل ماهر و نسل دغدغه مند است که جزء سرمایه های یک کشور به حساب می آیند.
آدرین؛ امروز من در جایگاه یک خبرنگارِ عاشق حوزه آموزش، دوستان بزرگترت را می بینم که چمدان به دست، آماده اند تا از سرزمین مادری بروند به جایی دورتر؛ به جایی که شاید بتوانند مابقی عمرشان را کمی بهتر سپری کنند.
آدرین؛ امروز من در جایگاه یک خبرنگارِ عاشق حوزه آموزش، دوستان بزرگترت را می بینم که با هر سختی که شده، کسب و کاری راه انداخته اند ولی در نهایت چیزی جز قهر و زور نصیبشان نمی شود.
آدرین؛ امروز من در جایگاه یک خبرنگارِ عاشق حوزه آموزش، دوستان بزرگترت را می بینم که بسیار عاشق محیط زیست هستند ولی دیگر جز گرد و خاک، هوایی برای نفس کشیدنشان نمانده است.
آدرین؛ امروز من در جایگاه یک خبرنگارِ عاشق حوزه آموزش، دوستان پژوهشگرت را می بینم که طرح هایشان، بی طرفدار و بی یاور، کنج کمدهای فلزی ادارات خاک می خورند و کسی حتی نگاهشان هم نمی کند.
اما آدرین؛ به تو و دوستانت قول می دهم که ناامیدتان نکنم. به تو قول می دهم برای اینکه آینده خودت، دوستانت و کشورت را به درستی بسازی، کمکت کنم تا مسیر دستیابی به اهداف، تا جایی که در توانم است برایت سهل تر شود.
درست است که روز و شب، حب و بغض، سفید و سیاه، گناه و پاکی، عشق و خشم، مهر و کینه؛ در کنار هم دیگر هستند که نمود پیدا می کنند؛ ولی من در جایگاه کسی که به آینده ایران می اندیشد، امروز تلاش می کنم و دست از مطالبه گری برای راحت تر شدن زندگی تو برنخواهم داشت. می دانی آدرین؛ خبرنگاران شرافتمندانه می بازند و با جرات پیروز می شوند، برای همین از زمین خوردن ها، بالا و پایین ها، اخم ها و لبخندها دلسرد و دلگیر نمی شوند.
خلاصه بگویم دوست خوبم، نباید امیدمان را برای همیشه از دست بدهیم؛ اینجا حرف، حرف از «زندگی» است. ما تلاش می کنیم تا خوب باشیم تا دنیا خوب شود. به قول احسان یارشاطر، «هرکسی دنیا رو از امثال خودش پر می کنه.»
ارسال نظر