کارشناسان از بهترین شیوه برخورد با فرزند میگویند
خطخطیهای تربیت
رکنا: ناظم مدرسه وقتی زنگ آخر را نواخت شور و همهمه عجیبی در فضای مدرسه برپا شد. طولی نکشید که آن همه هیاهو و شیطنتهای پسرانه جای خودش را به یک فضای غمانگیز داد، گویا مدرسه وجودش را مدیون دانشآموزان بود.
گوشهای از مدرسه میثم با چشمانی آکنده از درد به در مدرسه تکیه داده بود. به نظر میرسید قصد رفتن به خانه را ندارد. او که از بگو مگو با پدر و مادرش خسته شده بود ترجیح میداد ساعتها در حیاط مدرسه بنشیند ولی یک لحظه هم پای در آن خانه نگذارد. رفتارهای مستبدانه پدر و مادرش و کتکهای گاه و بیگاهشان چنان ترسی بر وجود میثم انداخته بود که حاضر نبود این بار تنها بخاطر گرفتن نمره کم در امتحان ریاضی پای در آن خانه بگذارد زیرا خوب میدانست این یک گناه نابخشودنی بوده و به هیچ عنوان برای پدر و مادرش قابل چشمپوشی نخواهد بود. دقایق زیادی جلوی در مدرسه نشست، میدانست اگر زودتر در خانه حاضر نشود مجبور است کتکهای پدرش را تحمل کند. سرانجام راه خانه را در پیش گرفت. هر قدمی که به سوی خانه برمیداشت فریادهای زهرآگین پدرش و نگاههای سنگین مادرش بر قلب و روحش سنگینی میکرد اما چارهای نداشت خانه تنها پناهگاه او بود و مجبور بود شرایط را بپذیرد. هر چند گاه افکار آشفتهای از ذهنش عبور میکرد و گاه به فرار از خانه میاندیشید اما باز هم به آغوش گرم خانه امید داشت. وارد خانه که شد لحظهای بعد صدای داد و فریاد مادر و کتکهای پدر که بر جان او نثار میشد امید را در دل او کور کرد. گویا این شکنجهها تمامی نداشت ...
کارشناسان حوزه روانشناسی معتقدند والدینی که در تربیت فرزندانشان به زور و خشونت متوسل میشوند بچههایی ظلمپذیر بار میآورند. اینگونه بچهها در آینده روحیه انتقامجویی داشته و سعی میکنند از رفتارهای دیگران ایراد بگیرند.
ضرورت اصلاح آموختههای والدین مستبد
دکتر مجتبی مظلوم درباره سبکهای تربیتی والدین و اعمال زور و خشونت آنان روی فرزندانشان میگوید: سبک تربیتی والدین و شیوههای پرورش کودک براساس تحقیقات روانشناختی در دو مقوله بررسی میشود. در واقع این دو مقوله دارای دو ویژگی است که والدین در تربیت و برخورد با فرزندان خود اعمال میکنند. همچنین نکته بعدی این است که خود والدین نیز این ویژگیها را در فرزندپروری از کجا آموختهاند و اینکه آیا این ویژگیها قابل تغییر و اصلاح است یا خیر، خود مقولهای مجزا و مفصل است زیرا سبک تربیتی والدین معطوف به آموزهها و شخصیت والدین بوده و جهت تغییر و اصلاح سبکهای تربیتی نیاز به تغییر و اصلاح آموختههای والدین است. اما این دو ویژگی گفته شده که باعث بوجود آمدن سبکهای تربیتی متفاوت هستند کدامند؟
این روانشناس ادامه میدهد: یکی از این دو خصلت کمالگرایی و سطح توقع والدین از فرزندشان است و دیگری میزان پاسخگو بودن آنها به نیازها و خواستههای کودک است. به عنوان مثال در زمینه سطح توقع میتوان به والدینی اشاره کرد که از کودک خود توقع بالایی داشته و معیارهای عالی را از وی خواستارند، در مقابل والدینی هم هستند که از کودک خود توقع کمی داشته و سعی آنها بر این است که رفتار کودک خود را تحت تأثیر خواستههای خود قرار ندهند. همچنین در زمینه پاسخگو بودن میتوان به والدینی اشاره کرد که به نظرات کودک خود ارزش و اهمیت قائل شده و به او اجازه اظهارنظر و مطرح کردن آزادانه نظرات خود را داده و خواستههای وی را محترم میشمارند و در مورد آنها با کودک خود به گفتوگو مینشینند و در مقابل آن والدینی هم وجود دارند که با بیاعتنایی کودک خود را طرد میکنند، این دو ویژگی به نسبتهای متفاوت در والدین وجود دارد که این نسبتها باعث شده است چهار سبک تربیتی بهوجود آید.
فرزندپروری مقتدرانه و تربیت فرزندانی با اعتماد به نفس بالا
برخی والدین پرتوقع اما پاسخگو هستند که سبک فرزندپروری آنها مقتدرانه نام دارد. برخی والدین پرتوقع اما بیاعتنا هستند که سبک تربیتی آنها مستبدانه نام دارد. برخی والدین کم توقع اما پاسخگو هستند که سبک فرزندپروری آنها سهلگیرانه نام دارد. برخی والدین کمتوقعاند اما از سوی دیگر به فرزند خود بیاعتنا نیز هستند و این سبک فرزندپروری، بدون دخالت نام دارد.
وی معتقد است: براساس مطالعات مناسبترین سبک فرزندپروری، سبک فرزندپروری مقتدرانه است. به این دلیل که در این شیوه تربیتی والدین بر کودکشان اصرار میورزند و تحت هیچ شرایطی از آن کوتاه نیامده و بر سر آن با کودک خود معامله نمیکنند و در عین حال صمیمیت و محبت خود را به وی نشان میدهند. این والدین کودکان خود را در تصمیمگیریهای خانوادگی مشارکت میدهند و حقوق فرزند خود را محترم میشمارند. کودکانی که از این طریق پرورش یافتهاند درمییابند که نمیتوانند در قبال خواستههای منطقی والدین خود کوتاه بیایند و یا اینکه برای انجان ندادن آن خواستهها با پدر و مادر خود وارد معامله شوند، آنها انجام کارهای مطلوب و منطقی والدین را جزو وظایف خود میشمارند و در قبال انجام آن توقع دریافت پاداش یا توجه و محبت والدین خود را ندارند زیرا محبت و توجه والدین را بدون قید و شرط دریافت کردهاند و آن را نتیجه انجام کارهای مطلوب والدین نمیدانند.
چنین کودکانی بهعلت مشارکت فعال در تصمیمگیریهای خانوادگی معمولا از اعتماد بهنفس بالایی برخوردارند و در گروه همسالان نقشهای رهبری را به عهده میگیرند و نسبت به سایر کودکان شادتر و سرزندهتر هستند.
انواع سبکهای فرزندپروری
در سبک فرزندپروری مستبدانه، والدین همانند سبک مقتدرانه پرتوقع هستند اما با این تفاوت که نیازها و خواستههای کودک را پاسخگو نیستند و به آن اهمیتی نمیدهند. آنها برای دریافت و رسیدن کودک خود به رفتار مطلوب از اجبار استفاده میکنند و برای رسیدن به این هدف به انواع حیلهها متوسل میشوند، گاه با وی به معامله مینشینند که اگر چنین کنی ما نیز در عوض چنان خواهیم کرد یا اگر چنین نکنی دیگر دوستت نداریم، این والدین توقع دارند کودک بیچون و چرا خواستههای آنها را انجام دهد و در غیر این صورت نسبت به وی خشمگین شده و دست به تنبیه نیز میزنند. معمولا عکس العمل کودک در مقابل اجبار والدین لجبازی و از زیر کار در رفتن است. چنین کودکانی ممکن است خواسته والدین خود را انجام دهند آن هم نه به خاطر نفس آن کار و نه به خاطر اینکه آن کار را وظیفه خود میدانند بلکه به خاطر ترس از والدین یعنی ترس از طرد شدن، تنبیه شدن، از دست دادن منافع و.... این کودکان نسبت به سایر کودکان گوشهگیرتر، مضطربتر و پرخاشگرترند و دارای شخصیت وابسته بوده و از رقابت کردن و چالش پرهیز میکنند.
در سبک سهلگیرانه والدین نسبت به کودک خود رفتار محبتآمیز دارند و پاسخگوی نیازهای وی هستند اما از آن سو از کودک خود توقعی ندارند و این امر باعث میشود که رفتار کودک هدف خاصی را دنبال نکند و شکلدهنده رفتار وی دچار نقصان شود، چنین والدینی از اعمال کنترل بر رفتار و اهداف کودک خودداری میکنند و قدرت تصمیمگیری را به طور کامل به کودک واگذار میکنند و از آنجا که در سنین مختلف کودک تواناییهای خاصی دارد و مسلما در تمامی زمینهها قادر به تصمیمگیری به تنهایی نیست رفتارش دچار بیبرنامگی و بیهدفی و در بسیاری موارد تنبلی میشود. چنین کودکی خود را مجبور به یادگیری رفتارهای مطلوب نمیداند، بسیار پرتوقع و وابسته است، تحمل ناکامی در آنها بسیار پایین است خیلی زود احساس شکست و درماندگی میکند و در بزرگسالی توانایی مقابله با سختیهای زندگی و اداره خانواده را ندارد. متأسفانه بسیاری از والدین نادانسته این سبک فرزندپروری را محبتآمیز و دلسوزانه تعبیر کرده و از آن استفاده میکنند و از عواقب وخیم آن در تخریب شخصیت و آینده فرزند خود اطلاعی ندارند چراکه چنین محبتی جز خیانت به فرزندمان نیست.
ارسال نظر