ادعای عجیب زن خیانتکار و معشوقه اش / فیلم سیاه با هوش مصنوعی تهیه شده است ! / کارشناسان مچ گیری کردند !

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از شهریور ماه امسال با شکایت مرد جوانی به نام حمید آغاز شد. وی که به پلیس آگاهی رفته بود از همسر ۳۸ ساله اش به نام ساغر شکایت کرد.

جاسازی دوربین مداربسته در کانال کولر

وی به ماموران گفت: من و همسرم چند سال است با هم ازدواج کرده‌ایم و دو فرزند داریم .اما از مدتی قبل با هم اختلاف داشتیم .مدتی بود من به رفتارهای همسرم مشکوک شده بودم. تا اینکه یک روز که همسرم در محل کارش بود پنهانی به خانه برگشتم و در کانال کولر دوربین مداربسته جاساز کردم .من پس از یک هفته بار دیگر به خانه رفتم و فیلم‌های دوربین مداربسته را بررسی کردم و به رابطه پنهانی همسرم با یک مرد غریبه پی بردم.

این مرد که فیلم دوربین مداربسته را نیز  به ماموران پلیس آگاهی ارائه داده بود گفت: من از همسرم شکایت دارم. با این شکایت زن جوان بازداشت شد.

ادعای عجیب

وی که منکر رابطه پنهانی با مرد غریبه بود به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: من و همسرم سال‌هاست با هم اختلاف داریم. به همین خاطر از زمستان سال گذشته تصمیم به جدایی گرفتیم. همسرم و فرزندانم به شهرستان رفته بودند و آنجا زندگی می‌کردند و من به تنهایی در خانه بودم و  سر کار می‌رفتم. مدتی قبل مدتی گوشی موبایلم خراب شده بود.

به همین خاطر آن را پیش یک تعمیرکار بردم تا آن را درست کند. چون به شدت احساس تنهایی می‌کردم با مرد تعمیرکار به نام بابک آشنا شدم و با او درد دل کردم.او پس از مدتی به من ابراز علاقه کرد‌ ما با هم تلفنی صحبت می‌کردیم اما من رابطه پنهانی با او را قبول ندارم و گمان می‌کنم فیلم سیاه را همسرم با استفاده از هوش مصنوعی تهیه کرده تا از من انتقام بگیرد. با اظهارات زن جوان مرد تعمیرکار ردیابی و بازداشت شد.

وی نیز ادعا کرد فیلم سیاه متعلق به او نیست. به این ترتیب آنها به مرکز تشخیص هویت معرفی شدند و کارشناسان تشخیص هویت اعلام کردند فیلم سیاه حاصل هوش مصنوعی نیست و متعلق به این زن و مرد بوده است.

در دادگاه

 با افشای رابطه سیاه آنها در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک ستان تهران از خود دفاع کردند.  در این جلسه حمید بار دیگر شکایتش را مطرح و به اتهام زنای محصنه برای همسرش اشد مجازات خواست .

وقتی ساغر روبه روی قضات ایستاد گفت: من و همسرم با هم اختلاف داشتیم .به همین خاطر می‌خواستیم از هم جدا شویم .من درخواست مهریه را مطرح کرده بودم .اما چون یک مغازه به نامم بود حمید گفته بود باید مغازه را به نام او سند بزنم و حضانت فرزندانم را هم به او بسپارم تا حاضر به طلاق شود .حمید و فرزندانم در مدت ۶ ماه در شهرستان ساکن بودند و من اصلاً آنها را ندیده بودم. من و همسرم از هم طلاق عاطفی گرفته بودیم و هیچ ارتباطی با هم نداشتیم .من اتهام زنای محصنه را قبول ندارم.

سپس بابک روبه روی قضات ایستاد و گفت :من تعمیرکار موبایل هستم.و قتی زن جوان برای تعمیر موبایلش به مغازه‌ام آمد با من درد و دل کرد و این موضوع شروع آشنایی میان ما بود. او گفته بود از همسرش طلاق گرفته. من هم حرف او را باور کرده بودم و نمی‌دانستم شوهر دارد.من به او علاقمند بودم و می‌خواستم با او ازدواج کنم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

وبگردی