دکتر اشکان تقی پور در گفت و گو با رکنا مطرح کرد،
تاثیر مستقیم خشکسالی، اعتیاد و حاشیه نشینی بر آمار کودکان کار / توانمندسازی والدین، راهکار مبارزه با کار کودکان + فیلم
رکنا: یک فعال حوزه کودکان اعتیاد، طلاق و حاشیه نشینی را سه نقطه بحرانی مبدا و زمینه ساز بروز پدیده کار کودکان دانست و گفت: بسیاری از مصادیق کار کودکان در سطح جامعه به چشم نمی آید و مسئولان نیز به خیلی از این مصادیق توجهی ندارند. بنابراین به هیچ وجه نمی توان آماری قطعی از تعداد کودکان کار ارائه داد.
دکتر اشکان تقی پور با تاکید بر این که نگاه مردم و مسئولان در ایران بیشتر درمان محور است و کمتر به پیشگیری توجه می شود، عنوان کرد: در مسائل مختلف از جمله در زمینه مبارزه با کار کودکان ، ما درمان را به پیشگیری ترجیح می دهیم؛ این در حالی است که توانمندسازی و اشتغالزایی برای والدین کودکان کار بیش از همه می تواند در جهت مبارزه با پدیده کار کودکان مفید باشد.
دود کرونا بیش از همه به چشم کودکان کار رفت
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، این روزها به مناسبت 22 خرداد یعنی «روز جهانی مبارزه با کار کودکان»، موضوعات مربوط به کودکان بیشتر در سطح رسانه ها مطرح می شود. البته در تمام طول سال مشکلات مربوط به کودکان بخصوص کودکان کار جزو مهمترین اخبار اجتماعی رسانه هاست و در این میان، بسیاری از فعالان اجتماعی نیز در دهه های اخیر تلاش های بسیاری برای بهبود اوضاع این کودکان انجام داده اند، اما نه تنها هنوز مشکلات مربوط به کودکان کار در کشورمان رفع نشده، بلکه مشکلات اقتصادی ناشی از شیوع کرونا منجر به تشدید معضلات این کودکان نیز شده است.
این نکته ای است که دکتر اشکان تقی پور، فعال حوزه کودکان و مدیرعامل موسسه خیریه «نیک گامان جمشید» در گفت و گو با رکنا در میان گذاشت و عنوان کرد: کودکان وقتی در شرایط عادی ناچار به کار کردن می شوند نیز عملا در معرض آسیب های زیادی هستند. حالا هم که یک پاندمی جهانی اتفاق افتاده است، دود این همه گیری از همه بیشتر به چشم کودکان می رود.
وی افزود: با وجود این که بیماری کرونا کمتر سلامت کودکان را به خطر انداخت، ولی بازهم تبعات اقتصادی و اجتماعی ناشی از این بیماری بیش از همه کودکان را تحت تاثیر قرار داد؛ به نحوی که نه تنها کرونا شرایط اقتصادی را برای کودکان کار دشوار کرد، بلکه کودکان خانواده های مرفه تر نیز ناچار بودند در این دوره خانه نشین باشند و دور بودن آنها از جامعه، مدرسه و همسالان بعضا افسردگی های زیادی را برای این افراد ایجاد کرد.
خانواده ها کودکان را مجبور به کار کردن می کنند
وقتی از این فعال حوزه کودکان درباره شرایط امروز کودکان کار در ایران پرسیدیم، او در پاسخ تاکید کرد که در شرایط حاضر، در بیشتر موارد، کودکان توسط باندهای سازمان یافته به کار گرفته نمی شوند، بلکه اغلب این خود خانواده های کم بضاعت هستند که کودکان را ناچار می کنند که در کنارشان به فعالیت اقتصادی بپردازند یا کودکان خود را نزد افرادی دیگری به سر کار می فرستند.
تقی پور این را هم گفت که اصولا در بسیاری از خانواده های روستایی، کودکان در کنار خانوادههایشان کشاورزی می کنند و حالا هم که با کاهش توان درآمدزایی روستاها، بسیاری از روستانشینان مجبور به مهاجرت به حاشیه شهرها شده اند، چون نمی توانند معاش خود را در زندگی شهری تامین کنند، کودکانشان را به ناچار برای کار کردن به کارگاه ها و خیابان ها میفرستند.
در این شرایط به گفته این عضو هیات مدیره مجمع خیرین کشور، وقتی بحرانی مانند کرونا در کشور پدید می آید، نه تنها وضعیت معشیتی خانواده های حاشیه نشین دشوارتر می شود، بلکه درآمد کودکان کار این خانواده ها که اغلب در مشاغل خیابانی فعالیت می کنند نیز کاهش می یابد؛ زیرا در زمان شیوع بیماری، تعداد مشتری های کودکان دستفروش کمتر می شود و درآمد سرانه خانواده شان نیز افت می کند.
از نظر تقی پور، در این وضعیت قطعا بخشی از کودکان کار، از مشاغل قابل رصد خارج می شوند و فعالان اجتماعی دیگر نمی توانند برای ترمیم آسیب های واردشده به این کودکان اقدام کنند.
عضو شورای مرکزی مشارکت های مردمی سازمان بهزیستی درباره دیگر آسیب های شیوع کرونا بر کودکان کار توضیح داد: درست است که کودکان کمتر به بیماری کرونا مبتلا می شوند، اما بسیاری از کودکان کار می توانند ناقل باشند و ما نمونه های زیادی را مشاهده کرده ایم که یک کودک، پدر یا مادر خود را مبتلا کرده و در این شرایط، نه تنها والدین کودک برای چند هفته شغل روزمزدشان را از دست داده اند، بلکه کودک نیز مجبور شده است که برای پرستاری از اعضای خانواده اش، به سر کار نرود.
عقب ماندگی همیشگی نهادهای متولی و فعالان اجتماعی از گسترش آسیب ها
از سال های گذشته تعداد کودکان کار در ایران بین 3 تا 7 میلیون نفر برآورد شده، اما سال هاست هیچ آمار دقیق یا جدیدتری در این زمینه ارائه نشده و تقی پور نیز معتقد است که اساسا ارائه آماری قطعی از کودکان کار ممکن نیست. این فعال حوزه کودکان در توضیح بیشتر گفت: بسیاری از مصادیق کار کودکان در سطح جامعه به چشم نمی آید و مسئولان نیز به خیلی از این مصادیق توجهی ندارند. در این شرایط، ارائه هر آماری جز از سوی نهادهای رسمی شبهه برانگیز تلقی می شود.
عضو هیات مدیره مجمع خیرین کشور اما مهمتر از ارائه آمار در زمینه کودکان کار را این نکته دانست که در سال های اخیر، موضوع کار کودک از یک معضل حاشیه ای به بحث روز جامعه تبدیل شده است. اما به گفته او، در کشور ما اصولا تشدید و تغییر شکل آسیب های اجتماعی زودتر از چیزی اتفاق می افتد که نهادهای متولی بتوانند برای جلوگیری از آن برنامه ریزی کنند؛ بنابراین این نهادها و البته فعالان اجتماعی همیشه از آسیب های اجتماعی عقب می افتند، چون رفع این آسیب ها احتیاج به زمان دارد، اما سرعت گسترش آنها بسیار بالاست.
وی در همین راستا با اشاره به تاثیرات اقتصادی شیوع کرونا بر جوامع بشری عنوان کرد: اصولا گسترش آسیب های اجتماعی از سرعت برنامه ریزی افراد برای حل آن سریع تر اتفاق می افتد، حال در چنین شرایطی وقتی بحرانی مانند کرونا بروز پیدا می کند که به سرعت تمام اقتصاد جهانی را تحت تاثیر قرار می دهد، طبیعتا این آسیب به مشکلات وارده بر کودکان کار را پیش از آن که کسی بتواند برای حل آنها برنامه ریزی کند، شدت می بخشد.
خشکسالی و تغییرات اقلیمی عامل دشوارتر شدن وضعیت کودکان کار
آسیب های اجتماعی اساسا مثل حلقه های یک زنجیر به هم پیوسته هستند و هر آسیب می تواند زمینه ساز آسیبی دیگر شود. در این میان، بروز تغییرات اقلیمی که موجب تشدید خشکسالی و کم آبی در دو دهه اخیر شده نیز از جمله پدیده هایی است که به کاهش توان درآمدزایی روستاییان دامن زده و منجر به گسترش حاشیه نشینی و در نتیجه بدتر شدن وضعیت کودکان کار در کشور شده است.
تقی پور ضمن اشاره به این موضوع، اعتیاد ، طلاق و حاشیه نشینی را سه نقطه بحرانی توصیف کرد که زمینه های بروز پدیده کار کودکان را فراهم می کند. او به طور خاص درباره پدیده حاشیه نشینی گفت: نقطه بحرانی مبدا در بروز پدید حاشیه نشینی، آن است که یک روستا با شرایط نامناسبی از جمله کم آبی یا توسعه نامتوازن مواجه شود.
وی افزود: در چنین شرایطی، آن روستا به محلی تبدیل می شود که خانواده های بسیاری از آن مهاجرت می کنند و عموم این خانواده ها نیز به دلیل هزینه بالای زندگی در مرکز شهر، به حاشیه شهرها پناه می برند. در این میان، بیشتر خانواده های روستایی نیز فرزندان زیادی دارند و اغلب این فرزندان هم بلافاصله بعد از مهاجرت خانواده هایشان به کودک کار تبدیل می شوند.
هویت روستایی از کودکان کار گرفته می شود
عضو شورای مرکزی مشارکت های مردمی سازمان بهزیستی در ادامه صحبت هایش روستاییان کشور را بخشی از هویت ملی ایران دانست و عنوان کرد: همه ما برای روستانشینان ارزش زیادی قائلیم، اما وقتی این افراد به دلیل مشکلات معیشتی و اقلیمی از موطن خود به حاشیه شهرها مراجعه می کنند، در حقیقت بخشی از هویتشان را در نقطه بحرانی مبدا یعنی همان روستای خودشان جا گذاشته اند. در این شرایط، شهرنشینان نیز دیگر برای این افراد احترام زیادی قائل نیستند و آنها را در پست ترین کارهای شهری به کار می گیرند.
عضو هیات مدیره مجمع خیرین کشور ادامه داد: در چنین شرایطی نیز وقتی شهرنشینان می خواهند از حاشیه نشینان در کارهای خدماتی استفاده کنند، عمدتا ترجیح می دهند که از افراد جوان تر استفاده کنند و اتفاقا همین مساله باعث می شود که بسیاری از کودکان خانواده های حاشیه نشین یا همان روستاییان سابق در شهرهای کشور به کار گرفته شوند. کودکانی که البته هویت روستایی کاملا از آنها گرفته شده است.
تقی پور در ادامه تصریح کرد: در این میان، نگاه بین المللی برای رفع آسیب حاشیه نشینی نیز آن است که همزمان با تلاش برای جلوگیری از گسترش پدیده، به افرادی که در حال حاضر در حاشیه شهرها هستند، خدمات مناسبی ارائه شود؛ چون به هر حال این افراد خواه ناخواه در حاشیه شهرها حضور دارند و دولت ها نمی توانند آنها را رها کنند.
وی البته به این نکته هم اشاره کرد که لزوما این روستاییان نیستند که به حاشیه شهرها مراجعه می کنند و در بسیاری از موارد، قشر متوسط شهری نیز با دشوار شدن شرایط اقتصادی، ناچار می شوند به حاشیه شهرها پناه ببرند و با سخت تر شدن اوضاع معیشتی نیز بسیاری از این خانواده ها رفته رفته مجبور می شوند که برای کمک به امرار معاش خود، کودکانشان را به سر کار بفرستند.
بی توجهی به توانمندسازی والدین کودکان کار در ایران
در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، عموما برای مبارزه با کار کودکان بیشتر به جمع آوری کودکان کار و نگهداری از آنها در مراکز مختلف بسنده می شود. این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته عمدتا دولت ها تلاش می کنند برای حذف پدیده کار کودکان، والدینی را که ناچارند فرزندان خود را به سر کار بفرستند، از نظر اقتصادی توانمند کنند و برای آنها فرصت های شغلی بیشتری را فراهم آورند؛ زیرا در آن کشورها این فهم اساسی ایجاد شده است که تا وقتی سطح معیشت خانواده های کم درآمد ارتقا پیدا نکند، بازهم هر لحظه امکان دارد کودکان آنها به چرخه معیوب اشتغال بازگردانده شوند.
در این میان سوال مهم این است که چرا در ایران یا سایر کشورهای در حال توسعه، همانند جوامع پیشرفته به نقش توانمندسازی والدین برای حذف پدیده کودکان کار توجه نمی شود؟ تقی پور در پاسخ به این سوال عنوان کرد: متاسفانه در ایران نگاه مردم و مسئولان بیشتر درمان محور است و در مسائل مختلف، ما درمان را به پیشگیری ترجیح می دهیم؛ به نحوی که به طور نمونه در بیمه های ما، عمدتا حمایت های بالا از مسائل درمانی انجام شده است و موضوعات مربوط به حوزه پیشگیری کمتر تحت پوشش بیمه ها قرار گرفته اند.
تقی پور البته تاکید کرد که در سال های اخیر، سازمان های متولی و نهادهای خیریه بیش از گذشته به موضوعاتی از جمله توانمندسازی و اشتغالزایی برای والدین کودکان کار اهمیت داده اند؛ او در این باره گفت: چند سالی است که هم سازمان های مردم نهاد و هم دستگاه های متولی به این نتیجه رسیده اند که برای مبارزه با کار کودکان باید بیشتر به توانمندسازی خانواده ها توجه کنند.
عضو شورای مرکزی مشارکت های مردمی سازمان بهزیستی تصریح کرد: با این وجود، ما باید بپذیریم که این کار، آسان نیست و همزمان با آن که احتیاج به نوعی تکثرگرایی در حوزه اشتغالزایی برای خانواده های کم بضاعت دارد، به نوعی وحدت رویه و تمرکز مدیریتی هم نیاز دارد.
وی در توضیح بیشتر اظهار داشت: این طور نیست که به طور مثال، ما صرفا یک چرخ خیاطی یا لوازم سوزن دوزی را برای یک خانواده حاشیه نشین تهیه کنیم و از آن خانواده بخواهیم که با این وسایل برای خود درآمدزایی کند و فرزندش را هم دیگر به سر کار نفرستد؛ بلکه ما نیاز داریم که برای توانمندسازی خانواده های کودکان کار برنامه جامعی داشته باشیم تا به طور کامل، آنها را از چرخه فقر دور کنیم.
فرهنگ بهکارگیری کودکان باید از خانوادها های کم بضاعت حذف شود
نکته دیگری که به نظر می رسد باید برای مبارزه با کار کودکان به آن توجه کرد، این است که اصولا در بسیاری از خانواده های کم درآمد، روستایی یا حاشیه نشین، از سالیان گذشته این تفکر شکل گرفته که کار کردن یک کودک فضیلت است و به همین دلیل، بخش زیادی از این خانواده ها وقتی کودکشان اندکی از آب و گل درمیآید، او را به سر کار می فرستند.
از نظر تقی پور، این موضوع هم از جمله مسائلی است که برای حذف پدیده کودکان کار باید در راستای مبارزه با آن، فرهنگ سازی کرد؛ به نحوی که سازمان های خیریه یا نهادهای دولتی باید این نکته را به خانواده های اقشار آسیب دیده جامعه بیاموزند که اگر به فرض مثال، کودک آنها قرار است سوزن دوزی کند، این کار برای کودکان صرفا باید مانند یک مهارت آموزی باشد و نباید آنها از این راه کودکانشان را مجبور به کسب درآمد کنند.
وی در ادامه تصریح کرد: اساسا آسیب های اقتصادی و فرهنگی مختلفی که به گسترش پدیده کار کودکان دامن زده است، خلق الساعه نبوده اند و به راحتی از بین نمی روند. بنابراین توانمندسازی والدین کودکانی که فرزندانشان را به سر کار می فرستند نیز قطعا فرآیندی زمان بر است، اما با توجه به این که این اقدام، مهمترین راهکار مبارزه با پدیده کودکان کار تلقی می شود، نهادهای متولی چاره ای ندارند جز این که هرچه بیشتر در همین جهت گام بردارند.
روستامهدها؛ محما یاری کودکان خانواده های روستایی
صرف نظر از لزوم توانمندسازی خانواده ها، رسیدگی به کودکان روستایی نیز راهکار مهم دیگری است که می تواند ضمن بهبود شرایط جسمی و روحی این کودکان، آنها را تا حدی از کار کردن بازدارد.
عضو شورای مرکزی مشارکت های مردمی سازمان بهزیستی در همین راستا به برخی خدمات ارائه شده از سوی بهزیستی به روستاییان اشاره کرد و گفت: سازمان بهزیستی در سال های اخیر روستامهدهای زیادی را برای کودکان 3 تا 6 سال دایر کرده است و در آن با کمک سازمان های مردم نهاد آموزش های مختلفی را به این کودکان ارائه می دهد.
عضو هیات مدیره مجمع خیرین کشور ادامه داد: البته اخیرا طی تفاهم بین سازمان بهزیستی و وزارت آموزش و پرورش قرار شده است که مدیریت این روستامهدها به آموزش و پرورش سپرده شود. اما تا همین حالا که هنوز این جابهجایی رخ نداده، سازمان بهزیستی و خیریه های زیرمجموعه آن، با توجه به آیین نامه های خود و براساس تاییدیه های وزارت بهداشت و فهرست سازمان بهداشت جهانی، یک وعده غذایی گرم به تمام کودکان روستایی در روستامهدها اختصاص می دهد.
تقی پور تسلط یافتن کودکان روستایی 3 تا 6 ساله به زبان فارسی را نیز از جمله دیگر خدمات روستامهدها عنوان کرد و گفت: در بسیاری از مناطق ایران، مردم به گویش ها و زبان هایی غیر از فارسی مرسوم صحبت می کنند و یکی از مهمترین مشکلات کودکان این مناطق در سال اول دبستان، آشنا نبودن به زبان فارسی است؛ ولی در روستامهدها کودکان بهخوبی زبان فارسی را فرامیگیرند و این مشکل مهم آنها پیش از ورود به مقطع ابتدایی برطرف می شود.
وی درباره دیگر خدمات روستامهدها به روستاییان عنوان کرد: اکنون که بسیاری از خانواده های روستایی راغب شده اند که کودکانشان را به این مراکز بفرستند، رفته رفته روستامهدها به مراکزی تبدیل شده اند که خانواده ها در آن با مربیان، مددکاران و روانشناسان بهزیستی صحبت می کنند و می توانند در حل مشکلاتشان از این افراد کمک بگیرند.
عضو شورای مرکزی مشارکت های مردمی سازمان بهزیستی تاکید کرد: همچنین وقتی مادران روستایی فرزندان خود را به روستامهدها می فرستند، فرصت پیدا می کنند که زمان بیشتری را برای کمک به همسرانشان در جهت امرار معاش خانواده اختصاص دهند. از این لحاظ می توان گفت روستامهدها حتی تا حدودی توانسته اند که به حل مشکلات اقتصادی روستاییان کمک کنند.
توانمندسازی خانواده های کودکان بدسرپرست؛ اولویت مراکز شبه خانواده
مدیرعامل موسسه خیریه «نیک گامان جمشید» در بخش دیگری از صحبت هایش به خدمات خیریه هایی مانند موسسه تحت مدیریت خود برای نگهداری از کودکان بدسرپرست یا بیسرپرست اشاره کرد و گفت: «مراکز شبه خانواده» یا «خانه های کودک و نوجوان» مراکزی هستند که عموما توسط موسسات خیریه و زیر نظر سازمان بهزیستی اداره می شوند و برای کودکان بی سرپرست یا فاقد سرپرست موثر در نظر گرفته شده اند.
وی درباره «کودکان فاقد سرپرست موثر» توضیح داد: این افراد، کودکانی هستند که شرایط مالی خانواده هاشان به دلیل فوت یکی از اعضا یا گرفتار شدن به آسیب های اجتماعی مختلف از جمله اعتیاد، دشوار شده است و در چنین وضعیتی، سازمان بهزیستی با پیگیری های قضایی و اخذ مجوز از مراجع ذیصلاح آن کودکان را از خانواده شان جدا می کند و به مراکز شبه خانواده می سپارد.
تقی پور که موسسه تحت مدیریت او سه مرکز شبه خانواده را در استان های کرمان و گیلان دایر کرده است، با بیان این که تاکید اصلی این مراکز بازگرداندن کودکان بدسرپرست به خانواده هایشان است، عنوان کرد: یکی از وظایف اصلی ما در خانه های کودک و نوجوان این است که خانواده هایی را که فاقد سرپرست موثر هستند، به نحوی توانمند کنیم که بازپیوند بین کودکان و خانواده آنها اتفاق بیفتد.
عضو شورای مرکزی مشارکت های مردمی سازمان بهزیستی ادامه داد: با وجود این که در مراکز شبه خانواده دولتی یا خصوصی تلاش می شود که تمام امکانات برای کودکان فراهم شود و آنها نه از تحصیل بازبمانند و نه دچار مشکلات روحی شوند، اما بازهم هرچقدر که در این مراکز رسیدگی مناسبی به کودکان انجام شود، هیچ کجا برای هیچ کودکی خانه او نمی شود و عمده کودکان به نوعی دوست دارند که در کنار خانواده هایشان زندگی کنند.
وی در پایان تصریح کرد: بنابراین مددکاران سازمان های خیریه و کارشناسان سازمان بهزیستی همواره شرایط زندگی خانواده های کودکان فاقد سرپرست موثر را رصد می کنند و تلاش دارند که ضمن حل معضلات آنها، کودکان را به خانواده هایشان بازگردانند.
ارسال نظر