در گرمخانه زنان تهران چه میگذرد؟
حوادث رکنا:شبهای سرد و بارانی پایتخت ممکن است برای افرادی که سقفی بالای سر خود دارند جذابیت داشته باشند اما زنان بیخانمان در این شبها در دام آسیبهای مختلفی گرفتار میشوند. به گرمخانه زنان سر زدیم تا ببینیم در این سقفهای موقتی چه میگذرد؟
به گزارش رکنا، مددسرای زنان در منطقه 22 در شبهای سرد پائیز و زمستان به یاری زنان بیخانمان میآید. این مرکز علاوه بر محافظت از سرما، زنان را از مرکز آسیب دور کرده و برای ورود به جامعه آشنا می کند. از محوطه وارد یکی از اتاق هایی می شوید که در کنار آشپزخانه قرار دارد.
به این اتاق نسبت بزرگ وارد شدیم. پر از زنانی است که این روزها سقفی بالای سر خود ندارند. مسئول مرکز که زنان مجموعه به او اطمینان دارند با صدای بلند گفت: این خانم ها خبرنگار هستند. داستان زندگیتان را اگر دوست دارید برایشان بگویید. اسم شما و عکستان را منتشر نمیکنند و میتوانید راحت هر آنچه کشیدید را بازگو کنید.
برخی از این زنان اعتماد نکردند و از تخت های خود بلند نشدند اما چند نفر به سمت ما آمدند و خوشآمد گفتند. منتظرمان بودند. ساعت 12 نیمه شب بود. برایمان غذا درست کرده بودند. میدانستند میخواهیم از دست نامرئی سرنوشت سوال کنیم. از اینکه اینجا چه میکنند؟ خانوادهشان کجا هستند؟ میخواستیم سوال کنیم اما این زنان به امید آشنایی خیرین با ما گفتگو کردند.
چشم امیدشان به خیابان نبود به آدم هایی بود که شانس بیشتری نسبت به آنان در زندگی داشتند. عدم امنیت را چشیده بودند. به هیچکس جز مسئول آن مرکز اطمینان نداشتند. خانم باجلان! همه نام او را صدا می کردند. خانم باجلان می گفت اگر بخواهم روزی نیایم همه این ها ضربه می خورند. به شدت از نظر عاطفی وابسته میشوند ولی سعی می کنیم برای زندگی در بیرون از این درهای آهنین آمادهشان کنیم. سوال اصلی این است؛ بر سر زنان بی خانمان چه آمده بود؟
مریم با روی خوش با من دست داد. خوش آمد گفت. سر و وضع خیلی مرتبی داشت و گویا مانند میزبان باید به استقبال تک تک خبرنگاران می آمد. خانه داری را بلد بود. مرغ های شام را او آماده کرده بود. مریم گفت میخواهم با شما صحبت کنم. به سمت من آمد و گفت هر زمان بگویی شروع میکنم. در کنار درب ورودی خوابگاه با لبی خندان منتظر پرسش هایم شد.
مریم جان اینجا چه جور فضایی است؟ راحت هستی؟ چه شرایطی دارد؟
وضعیت اینجا خوب است و یک سال در اینجا ساکن هستم و هزینه ای نمیدهم. سه وعده غذا و استراحت بدون هزینه از خدمات اینجاست. در اینجا اجازه آوردن موبایل نداریم چراکه ممکن است خانم ها از یکدیگر عکس بیندازند. 43سال سن دارم. برادرم مرا اینجا آورده است. او برای خودش زندگی دارد. پدرم فوت کرده و همه چیزم را از دست دادم. مترجم زبان انگلیسی هستم و حدود 12 سال کار میکنم. 7 سال به شیشه معتاد بودم و در حال حاضر 6 ماه است ترک کرده ام.
چه زمانی به اعتیاد روی آوردی؟
همسرم به خاطر اعتیاد فوت کرد. حدود 17 سال پیش ازدواج کردم و همسرم بعد از دو سال به خاطر اوردوز جانش را از دست داد. پس از فوتش فهمیدم او معتاد بود. در آن زمان نمیدانستم اعتیاد چیست. 7 سال پس از فوت همسرم به اعتیاد روی آوردم. مادرم را در بچگی از دست داده بودم. پدرم مرا معتاد کرد و پس از اینکه فوت کرد در کمپ خوابیدم و ترک کردم. پدرم از وقتی بچه بودم تریاک میکشید و بعد به شیشه معتاد شد و یکسره به من می گفت «دود بگیر». در میان اعضای خانوادهام تنها من به اعتیاد روی آوردم و هیچ یک از اعضای خانوادهام معتاد نیستند. من تنها فردی بودم که از پدرم نگهداری می کردم و به همین دلیل به اعتیاد کشیده شدم.
مریم، ترک اعتیاد آن هم شیشه خیلی سخت است، درسته؟
ترک اعتیاد سخت نبود چون فقط مصرف شیشه داشتم. ترک شیشه فقط خواب دارد و کسانی که زیاد میکشند تیکهای عصبی میگیرند. من زیاد مصرف نمیکردم.
چه توصیه ای به زنانی که در شرایط تو هستند داری؟
توصیه می کنم سمت مواد نروند چون خیلی وحشتناک است. سلامتی خیلی مهم تر است. کسانی که می بینم به این سمت کشیده می شوند آدم های عاطفی و دلسوزی هستند. این افراد خلایی در زندگی داشتند و به همین دلیل سمت مصرف مواد می روند.
زنانی هستند که به مواد اعتیاد داشته باشند و در این مجموعه کنار تو رفت و آمد کنند؟
بله. زنانی هستند که اعتیاد داشته و به این گرمخانه می آیند.
چگونه است که افراد پاک و یا سالم از همنشینی با افراد معتاد به این سمت کشیده نمی شوند؟
خودمان باید مراقبت کنیم. افراد زیادی هستند که به کمپ میروند اما پس از اینکه در فضایی قرار میگیرند دوباره شروع می کنند. اما ندیدم افراد سالم در این مرکز به این سمت کشیده شوند.
تصمیمت برای آینده چیست؟
میخواهم پول هایم را جمع کنم و خانه بخرم.
با مادرم کنار خیابان می ایستادیم
سودابه 32 سال سن دارد از شش ماه گذشته تاکنون در گرمخانه ساکن است. سودابه از همسرش جدا شده و چند مدت به دلیل نداشتن خانه و سرپناه در خیابان پرسه میزند. دندانهایش همه ریخته بود. صورتی لاغر داشت و به دیوار تکیه داده بود.
با من صحبت می کنی؟
چه بگویم؟
از خودت و چطور این گرمخانه را پیدا کردی؟
او از خودش گفت: یک سال پیش از همسرم جدا شدم و نمیدانستم خوابگاهی وجود دارد. قبل از اینکه ازدواج کنم با برادرم زندگی می کردم. پس از فوت پدرم با اجبار مرا به عقد مرد 66 ساله در آوردند و همه ارث مرا بالا کشیدند. من هم در فضای مجازی کاری کردم آن مرد طلاقم بدهد. سه سال است که از مواد پاک هستم. هروئین میکشیدم و شیشه تفریحی می زدم.
مادرم اعتیاد داشت. هنگامی که میخواستم مواد مصرف کنم مادرم ممانعت میکرد اما به زور از او میگرفتم. پدرم فقط مصرف سیگار داشت. تا زمانی که مادر و پدرم با هم زندگی میکردند مادرم مصرف نمیکرد اما پس از طلاق با 5 مرد دیگر به مرور زمان صیغه کرد و آنها اعتیاد داشتند. مادرم مرا به اجبار کنار خیابان میبرد. من و مادرم در خانههای مختلف می رفتیم تا پول موادمان را در بیاوریم.
سر جاده وخیابان میایستادیم. خیلی اتفاق میافتاد که مرا میزدند و پول من و مادرم را نمیدادند. چند مدت پیش مادرم با ایست قلبی فوت کرد. از سال 88 که مادرم فوت کرد با پدرم زندگی کردم. پس از فوت پدرم، برادرم دو خانه و دو ماشین مان را گرفت و دیگر به من نداد.
اگر ناراحت می شوی لازم نیست از اجبارهایی که برای رابطه با سایر مردان برایت پیش آمده بگویی.
«ناراحت می شوم» (اشکهایش را پاک کرد) از شرایط گرمخانه راضی هستم. اما با برخی زنان دیگر در این جا نمیتوانم سازش کنم. خانمی در اینجا و تخت کنار من است و مرا اذیت میکند و با من یکسره دعوا دارد. این مسئله مرا اذیت میکند.
تا چند روز پیش سرکار میرفتم. عکسهای همکارانم را در گوشی تلفنم دارم. دلال ترمینال غرب بودم و مسافر برای اتوبوسها پیدا میکردم اما دیگر سرکار نمیروم. در 6 ماه کار 3 میلیون تومان جمع کردم. یک گوشی خریدم. خیلی دوستش دارم. خیرین میخواهند دندانهای مرا درست کنند و پس از آن دنبال کار آبرومندی بروم.
خرید مواد در خیابانهای تهران از خرید نان راحتتر است
فاطمه زن میانسال دیگری است که رو به سودابه گفت: او خیلی وقت است پاک شده و دیگر سیگار هم نمیکشد. خیلی پیشرفت داشته است. اما من سیگار میکشم. آینده خوبی در انتظار سودابه است.
از دور با صدای بلند نزدیک آمد و از خودش گفت: ام اس دارم و پس از ترک اعتیاد، بیماریام اذیتم میکند. حدود یک سال است که اینجا هستم. خانه داشتم. در شهرری زندگی میکردم. اتاقم آتش گرفت و دیگر جایی برای سکونت نداشتم. در این گرمخانه آمدم و اعتیادم را ترک کردم. 20 سال پیش همسرم مرا رها کرد و تنهایم گذاشت و از آن زمان شیشه مصرف میکردم. تنهایی باعث شد تا به سمت مواد مخدر بروم. خانه مجردی داشتم و همه جور آدم رفت و آمد میکردند. به من میگفتند اگر مصرف کنی سرت گرم می شود و حواست را پرت می کند اما خیلی دیگر سرم گرم شد. الان ترک کردم. ترک اعتیاد کاری ندارد. یک دختر دارم. از بچگیاش کار میکردم تا بهترین شرایط را داشته باشد. سخت بود. دخترم 22 سال دارد و به آلمان رفته است. گوشیام را دزد برد و یک سال است هیچ خبری از دخترم ندارم. دخترم یک سال پیش گفت هنوز مدارکش درست نشده و نمیتواند به ایران بیاید.
فاطمه از خرید و فروش مواد مخدر در خیابان های تهران گفت: خرید مواد مخدر و شیشه از خرید نان راحتتر است. مخصوصا اگر صورتت مشخص باشد فورا جلو میآیند. میآیند کنارت و میگویند شیشه و دوا! در پارک شوش و همه پارکها خرده فروشان حضور دارند. میبینند دندان ندارم سریع میآیند و رو میاندازد.
فاطمه میگوید: قیمت شیشه ارزان است. او قیمت هر گرم شیشه را 30 هزار تومان عنوان میکند و هر گرم برای کسی که مصرف زیاد باشد دو وعده مصرف دارد.
فاطمه با من خداحافظی کرد و رفت شام بخورد. قبل از آن گفت قرار است دندانهایم را درست کند. فاطمه هیچ دندانی در دهان نداشت.
به من تجاوز شد و هیچ کس چیزی نگفت/ موهای سرم پس از هر دست درازی می ریخت
خبرنگاران دور فائزه گره زده بودند. او مثل اینکه فیلم سینمایی از آنچه بر سرش آمده میگفت. روی تخت خوابش نشسته بود. و برای تک تک از خودش گفت. دختر بسیار زیبایی بود اما هر چند مدت صورت خود را با کلاه میپوشاند. ناخنهای کاشته شده و ظاهر امروزی فائزه جلب توجه میکرد. او مدعی است در خیابان به او تجاوز کردهاند و کسی به دادش نرسیده است.
یک هفته اینجا هستم. خانوادم معتاد بودند و مادر و پدرم از یکدیگر طلاق گرفتند. دنبال کار هستم. شبها اینجا اقامت دارم. قبلا خانه مجردی داشتم و مقداری از پول رهنم مانده و با استفاده از این پول باقیمانده خرج میکنم. سوءاستفادههای زیادی از من شده و مورد تجاوز قرار گرفتم. هر دفعه بعد از تجاوز موهایم ریزش پیدا میکرد. منزلم سمت نواب بود. از سر کوچه خانهام تا سایر خیابانهای تهران مورد دست درازی قرار گرفتم. همه مدل افرادی به من رو میانداختند. خیلی سر راهم می پیچیدند. روزهای آخر افرادی که قوی هیکل بودند من را زدند و سوار ماشین کردند. از من تقاضاهای جنسی داشت. میخواستم از ماشین پیاده شوم اما مرا میزدند.
او چشمانش را از ما میپوشاند. دستانش را مقابل چشمانش میآورد. خندههای هیستیریک میکرد. خجالت میکشید و ادامه داد: اول مردان غریبه صمیمی میشوند بعد یکباره آسیب میرسانند. 23 سال سن دارم و از 18 سالگی اتو میزدم. خیلیها اصرار میکردند سوار شوم و خیابان را میبستند. سوار میشدم تا دست از سرم بردارند. در جمعیت داد و بیداد میکردند که سوار شوم.
فائزه از تجربههای اولیه خودش میگوید. پس از آنکه خانوادهاش رهایش کردند. «در ملاعام نزدیکی میدان صنعت به من تجاوز کردند و فقط مردم به من نگاه میکردند. در جاده ورامین نزدیک بود تصادف کنیم و آن مرد غریبه در حال رانندگی از من درخواست جنسی داشت. چاقو در ماشین گذاشته بود و مرا تهدید میکرد. خیلی از این افراد به من پول میدادند. 100 تا 250 هزار تومان پول میگرفتم»
کلاه کاپشنش را روی صورتش کشید و گفت: در خیابان اذیت می شدم اما به مرور عادت کردم. برای کسب درآمد پیش افرادی میرفتم که مرا به مردان بدهند. بیش از اندازه کار میکشیدند. مرا مجبور میکردند با افراد مختلفی باشم و در ازای آن غذا و پول میدادند.
نیاز به بودجه دو برابری برای افزایش کیفیت این گرمخانه داریم
حسین مهاجر، مشاور مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی و مدیر ساماندهی آسیب دیدگان اجتماعی شهرداری تهران، در خصوص گرمخانه زنان که در منطقه 22 زیر نظر شهرداری تهران فعالیت میکند، گفت: این مجموعه اولین گرمخانه زنان شهر تهران است و 97 درصد افرادی که به گرمخانهها مراجعه میکنند خود معرف میآیند یعنی با پای خود میآیند. 3 درصد را گشتهای ما میآورد.
او افزود: افرادی به این گرمخانه میآیند، قادرند زندگی خودشان را رفع رجوع کنند و کارهای مختلف انجام بدهند از این رو آموزش میبینند.
مهاجر با اشاره به اینکه در این گرمخانه بالای 60 درصد مراجعین از اعتیاد ترک داده شدهاند، اظهار کرد: خدماتی که ارائه میدهیم سه وعده غذا، استحمام هر شب، لباس مناسب فصل و مناسب بخش از آن جمله است. هر شب مجموعه با وایتکس شستشو و هفتهای دوبار سمپاشی میشود.
مشاور مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی در خصوص وضعیت افراد معتاد در این مجموعه خاطرنشان شد: افرادی که معتاد هستند بیرون مصرف میکنند و سپس به مرکز مراجعه خواهند کرد. بهصورت شبانهروزی افراد میتوانند در این مجموعه سکونت داشته باشند.
او در رابطه با بودجه این مجموعه خاطرنشان شد: شورای شهر بودجهای مصوب کرده و گرمخانههای تهران را با آن بودجه اداره میکنیم و نیاز داریم بودجه دو برابری برای افزایش کیفیت به ما اختصاص پیدا کند. طی سال جاری 4 میلیارد و 800 میلیون تومان اعتبار برای اداره گرمخانهها داشتیم.
مهاجر در پاسخ به این سوال که چه تدبیری برای جلوگیری از اعتیاد افراد پاک در این مجموعه صورت گرفته؟ عنوان کرد: در این گرمخانه تفکیک داریم و مصرف کننده و غیر مصرف کننده در قسمتهای مختلف نگهداری میشوند. همچنین افرادی که گشتها به تازگی به این مرکز انتقال میدهند را جدا میکنیم تا اخلاق و رفتار و نوع بیماریشان در صورت ابتلا مشخص شود..
مدیر ساماندهی آسیب دیدگان اجتماعی شهرداری تهران در خصوص بیماریهایی که در این گرمخانهها وجود دارد، گفت: بیماری ایدز و هپاتیت را برخی مراجعه کنندگان دارند ولی درصد آنان کم است و آنقدر زیاد نیست. کهولت سن و دیابت و... نیز در برخی از این افراد دیده میشود.
به گفته او به افرادی که HIV مثبت باشند آموزشهای لازم داده میشود. در این گرمخانه تنها یک نفر مثبت است که از زمان جنینی دچار بوده است. این افراد آموزش دیده میشوند تا چه رفتارهایی انجام بدهند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر