آهوها و آدمها در محاصره شعلههای سوزان / مسوولان خوزستان چه گفتند؟ + عکس
رکنا: | «اگر ما ژاپنیها فقط خاک خوزستان را داشتیم به هیچ چیز دیگر نیاز نداشتیم.» این خاطره یکی از استادان دوران دانشگاه از حضور گروهی از دانشمندان و زمینشناسان ژاپنی بود. آنها این جمله را وقت رفتن از ایران گفته بودند. بعد از آن هر بار نام خوزستان را شنیدم، پیگیر این سوال بودم که با این گوشه از سرزمینمان چه کردهایم که به این روز افتاده و مشکلات محیطزیستی گریبانش را گرفته است. در سفر به خوزستان، همراه با مدیران محیطزیست استان به دنبال پاسخ رفتم.
روایت اول:
هور محصور در فلرها
باورکردنی نیست که بار دیگر زندگی در هورالعظیم جریان پیدا کرده باشد. تا چشم کار میکرد آب بود و پرندگانی که با وجود حرکت خودروها و کامیونها از جادههای میانرو داخل هور، با آرامش بر فراز هور در پرواز بودند. حیرت در چشمان احمدرضا لاهیجانزاده، مدیر اداره کل حفاظت محیطزیست استان خوزستان و کارشناسان همراهش هم موج میزد. با توجه به شرایط سایر حوضههای آبی ایران بهخصوص تجربه ناکام احیای دریاچه ارومیه و اخباری که از خشک شدن هورالعظیم شنیده بودیم تماشای پهنه پرآب هور، همه گروه را سر شوق آورد. بابت آبگیری مناسب منطقه هورالعظیم باید قدردان مدیرکل محیطزیست بود، اما این تالاب وسیع، منطقهای احاطهشده در میان فلرهاست. فلرها همان دودکشهایی هستند که برای سوزاندن گاز به کار میروند.
اما این تمام ماجرا نیست؛ نه اداره حفاظت محیطزیست خوزستان و نه حتی خود سازمان حفاظت محیطزیست در برابر بحرانهای زیست محیطی حاصل از فعالیتهای پالایشگاهها و صنایع نفتی منطقه توان مقابله ندارند. با این همه محمد گراوندی، معاون دادستان عمومی و انقلاب اهواز میگوید: «بحث فلرها به دلیل مشکلاتی که برای سلامتی مردم منطقه به وجود آورده، حایز اهمیت است و مسئولان را برای تعیین تکلیف این مشکل و حل سریع آن فراخواندهایم.»
دیدن این همه فلر و شعلههای آتش در طبیعت منحصربهفرد این منطقه، برای بازدیدکننده دغدغهمند این سوال را پررنگ میکند که ارزش این نحوه از استخراج نفت چقدر است؟ بهخصوص وقتی که میدانیم تنها حدود ٢٥٠ ماده سمی حاصل این فرآیند است.
روایت دوم:
بستان و نفس کشیدن در دیاکسید گوگرد
شبانه از بهبهان به سمت بستان رفتیم تا پیش از طلوع برای تصویربرداری به منطقه میشداغ برسیم. اهواز با شعلههای زیبای آتش به پیشوازمان آمد؛ در هر دو سو و قدمبهقدم. اما هرچه به شعلهها نزدیکتر میشدیم، بوی نامطبوع، بیشتر مشاممان را آزرد. اینطور خود خوزستانیها میگویند، شرایط گازسوزی چند سالی است که بدتر شده. این بو تنها ظاهر امر بود، چراکه بعد از پرسوجو درباره گازسوزی گسترده در منطقه متوجه بحران شدیم. ماجرا از این قرار است که به دلیل کمبود دستگاههای فرآوری گاز در ایران، گاز همراه با استخراج نفت پس از جداسازی قابل بهرهبرداری نبوده و چارهای نیست جز اینکه سوزانده شود؛ سوزاندن این گاز هم البته، سوزاندن سرمایههای ملی است. گازهای حاصل از فلرینگ و سوخت ناقص گاز، حجم بسیار بالایی از مواد آلاینده سمی را از راه فلرها روانه جو میکند.
بوی بدی که در این نقطه از خوزستان به مشام میرسد، حاصل گازهای دیاکسید گوگرد و سولفید هیدروژن است که هم آسیبهای تنفسی به وجود میآورد و هم تنفس طولانیمدت آنها میتواند منجر به مرگ شود.
روایت سوم:
سیاهچاله آهوها در میشداغ
وزارت نفت در پی سیاست افزایش استخراج نفت بهویژه در میادین مشترک بدون درنظرگرفتن توان و امکانات، به دنبال اکتشاف میادین بیشتر، دستور عملیات اکتشافی در منطقه حفاظتشده میشداغ را صادر کرده، یعنی منطقهای که تنها زیستگاه گونهای خاص از آهوان ایرانی است و کمتر از ٤٠ رأس از آنها آنجا زندگی میکنند. اگر اقدام جدی برای حفاظت از آهوی میشداغ صورت نگیرد، این تعداد اندک هم بهزودی به وسیله این سه عامل از بین خواهند رفت: شکارچیان، خشکسالی و کانال آب غیراستانداردی که قتلگاه حدود ٣٦ رأس از این آهوان بوده است.
کانال آب سیاهچالهای ٤٧کیلومتری است؛ بیحفاظ و بدون علامتگذاری. کانال شب هنگام در میان تاریکی، کاملا پنهان از هر چشمی، منتظر قربانیانی که بیخبر از حضورش، در دامش میافتند، لمیده است. آنقدر غول بزرگی است که از آدم و ماشین گرفته تا شتر و آهو و هر چه که درونش بیفتد با آن کنارههای شیبدار سیمانی، دیگر راه خروج و رهایی ندارد. یکی از مشکلات دیگری که حیوانات و بهویژه آهوان را به داخل کانال میکشاند، تشنگی و عطر آب زلال جاری در کانال است.
در اینباره مکاتبات رسمی با مسئولان دادگستری و همینطور سازمان آب و برق منطقه که مالک اصلی کانال است، صورت گرفته تا تمهیداتی برای ایمنسازی انجام شود؛ هرچند این مکاتبات هنوز منتج به نتیجه مفیدی نشده و تنها با تلاش اداره محیطزیست و پیگیری رئیس یگان حفاظت منطقه قرار شده سه آبشخور در کناره کانال زده شود. با اینهمه اگرچه یک آبشخور آماده بهرهبرداری و دو تای دیگر در دست اقدام هستند ولی مسلما ایمنسازی کانال باید در دستورکار قرار گیرد.
بگذریم و بگذارید به داستان اصلی بازگردیم. آغاز حفاری اکتشافی در منطقه حفاظتشده میشداغ از سوی شرکت ملی حفاریای که قرار بود از خردادماه امسال آغاز شود، همانند بسیاری از طرحهای دیگر که با یک برچسب طرح ملی یا امنیتی بدون درنظرگرفتن مجوزهای لازم و استانداردهای توسعه پایدار آغاز میشوند، مسلما بحران زیستمحیطی منطقه را افزایش میدهد؛ آنهم در شرایطی که این زیستگاه ارزشمند از همه سو با کمآبی، حضور دامدارها، دیمکاری و تغییر پوشش گیاهی و حضور شکارچیها و مینهای باقیمانده از جنگ و معدنکاویها و کانال آب غیراستاندارد مواجه است و حال باید منتظر انواع آلودگیهای نفتی هم باشد. شورایعالی امنیت ملی در بسیاری موارد چنین طرحهایی را تنها و تنها با برچسب اشتغالزایی یا درآمدزایی تصویب میکند اما این عناوین هم نمیتواند چشم ما را بر هزینه آسیبهای این طرحها بهخصوص در بخش سلامت جامعه و محیطزیست ببندد.
روایت چهارم:
مسئولان استان خوزستان چه میگویند؟
هر آنچه در این سفر دیدیم، با مسئولان خوزستان در میان گذاشتیم. تیم سهنفره ما شامل بر خود من بهعنوان فیلمساز و فعال محیطزیست، سیدمهدی طباطبایی، مدیر موسسه بحرالعلوم در قم و روحانی فعال محیطزیست و همینطور محمد داسمه، وکیل دادگستری ساکن بهبهان مشکلات محیطزیست را در جلسهای با محمد گراوندی، معاون دادستان اهواز مطرح کردیم.
شکار پرندگان مهاجر، موضوعی بود که محمد داسمه، وکیل دادگستری ساکن بهبهان پیش کشید و مختصری برای دادستان توضیح داد: «از اواخر تابستان که فصل مهاجرت آغاز میشود تا پایان زمستان، شاهد کشتار پرندگان مهاجر در خطه خوزستان هستیم. تفاوت این منطقه با جایی همانند فریدونکنار، در وسعت و تنوع زیستگاههای پرندگان است. خوزستان چندین فریدونکنار در خود دارد؛ از آن جمله تالاب شادگان، منطقه حفاظتشده هورالعظیم، منطقه هویزه و دشت آزادگان، تالاب بام دژ که میلیونها پرنده را به گرداب مرگ میکشاند. البته روش صید در اینجا تقریبا با فریدونکنار متفاوت است. یکی از روشهای متداول ایجاد آبگیرهای کوچک در کناره تالاب به نام مهیمه است. پرندگانی که در این مهیمهها مینشینند، با تور گیر انداخته و صید میشوند. روش دیگر مسمومکردن با دانههای سمی است و صد البته شکار با تفنگهای شکاری و غیرشکاری که تعدادشان در منطقه بسیار بالاست.»
به گفته داسمه، دو بازار Store در خوزستان وجود دارد که کاملا علنی و آزادانه، پرندههای صیدشده از هر نوع را به فروش میگذارند که یکی بازار کیانشهر اهواز است و لاشهها با رقمهای میلیونی به فروش میرسد. درباره این موضوع، انجمن رفتگران طبیعت بهبهان برای شکایت از متخلفان پا پیش گذاشت و انجمن سبز زاگرس و انجمن سبز چیای مریوان به آن پیوستند تا با حمایت قانون، جلوی این تخلف گسترده گرفته شود. پیگیریها معلوم کرد شکایت در شعبه ٢١ دادسرای اهواز ثبت شد و بعد به صلاحدید بازپرس، بنابر مواد ٩-١٠ و ١١ قانون Law صید و شکار و بدون درنظرگرفتن تخلفات حوزه تهدید بهداشت عمومی که در ماده ٦٨٨ قانون کیفری صریحا به آن پرداخته شده، در دادسرای کیفری ٢ اهواز درحال پیگیری است.
دیدار معاون امنیتی- انتظامی خوزستان
از آنجا که به غیر از بحث شکار پرندگان حرامگوشت و پرندگان حمایتشده، به دلیل شیوع آنفلوآنزای پرندگان، صید و فروش پرندگان رسما ممنوع اعلام شده اما سود کلان این تجارت برای گروهی کوچک و نان بخور و نمیری که برای گروهی دیگر از مردم منطقه دارد؛ مانع شده تا بهطور جدی با متخلفان برخورد شود. این مسأله در جلسه گفتوگو با قدرتالله دهقان، معاون امنیتی- انتظامی خوزستان هم طرح شد و از ایشان خواستیم اجازه ندهند خوزستان همانند فریدونکنار، مهر این جرم Crime را بر پیشانی بزند و شاید بلکه راه نوینتری برای امرارمعاش در اختیار مردم بگذارند. در این دیدار، از بیداد فاضلابهای شهری و صنعتی در کارون گفتیم و هوای مسموم و طوفانهای ریزگردی که در کمین مردم است و مسائل دیگر زیستمحیطی خوزستان.
داسمه در این دیدار گفت: «تالاب شادگان پاسگاه ندارد، در منطقه حفاظتشده خائیز ویلاسازی میشود، کارخانه سیمان در بهبهان آلودهساز است و مکان دفع پسماندها هنوز تغییر نکرده است.»
طباطبایی، روحانی محیطزیستی که سال گذشته از چهار مرجع برجسته درباره کشتار پرندگان مهاجر استفتا گرفته بود و متفقالقول گفته شده بود که این رویه شکار و صید حرام است، ابراز تعجب کرد که چرا رویه دینی ما در عمل تا این حد مورد بیتوجهی قرار میگیرد.
دهقان اما در پاسخ چنین گفت: «ما برای «نکن» گفتنها آمادهایم ولی هیچ جایگزینی نداریم. به مردم بگوییم پرندهها را شکار نکنید! ولی نمیتوانیم راه معیشت دیگری جلوی پایشان بگذاریم. این رویه معیشتی از گذشتهها بین مردم منطقه رسم بوده...» و بعد سوالی مطرح کرد که جواب آن را همان شب احمدرضا لاهیجانزاده، مدیر اداره کل حفاظت محیطزیست خوزستان گفت: «پس اداره محیطزیست چه کاره است؟»
دیدار با مدیرکل محیطزیست خوزستان
در دیدار با احمدرضا لاهیجانزاده، مدیرکل حفاظت محیطزیست خوزستان، او از مشکلاتی گفت که کمابیش در تمام ادارات حفاظت محیطزیست دغدغه تمام مدیران است. «یک تالاب شادگان ما به اندازه کل وسعت تالابهای مازندران و گیلان و کردستان و هفت- هشت استان دیگر است و کل نیروهای محیطبان به ١٠٠نفر هم نمیرسد. ما نیروی کافی نداریم تا جلوی صید پرندگان را در همان یک تالاب شادگان بگیریم، چه برسد به جمعکردن بازار شادگان!»
پاسخی نداشتیم. شاید اگر ما هم بودیم، همین جواب را میدادیم. البته شکایت انجمنهای زیستمحیطی برای یاریرساندن به یگان حفاظت محیطزیست است که مرتب از سوی شکارچیان به آنها تیراندازی میشود و این درحالی است که لایحه حمایت از محیطبان همچنان بیتکلیف مانده است. تغییر رویه شاید سخت است و چالشهایی را به دنبال دارد اما مگر غیر از این است که مدیریت به معنای مواجهه با چالشها و یافتن راهحلهای جدید و کشتی را از گِل بیرونکشیدن است تا در جریان آب شناور و هدایت شود؟ قرار نیست مدیران مسئول دنبال سادهترین راهها باشند تا اتمام دوران مدیریتشان بر این اریکه تا اریکه دیگر. اگر چنین است، پس چنان میشود که امروز شاهدیم. ما در این دیدارها و دیدارهای دیگر در استان خوزستان تنها به دنبال یک هدف بودیم: راهی برای درستزیستن که حاصلش بهترزیستن و بقا است.
کتی جهانگیری
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
تجاوز وحشیانه به سپیده توسط 2 مرد اجیر شده از سوی شهاب
شکایت یک مرد مازندرانی از آرایشگاه زنانه!
جاسوسی وزیر اسرائیل برای ایران / «سگو» مامور اطلاعاتی ایران بود! +عکس
این مرد در وسوسه صیغه یک زن در دام شومی افتاد!
تجاوز به ۶ دانشآموز لرستانی / مدیرکل چه می گوید؟!
سربازی که دستور «حاج قاسم سلیمانی» را اطاعت نکرد! + عکس
فیلمی منتشر نشده از شب فاجعه / ثلاث پشت فرمان اتوبوس بود!+فیلم
چرا ویلای سردار فیروزآبادی در لواسان باید پس از 25 سال تخلیه شود؟
شکنجه های بی رحمانه یک دختر در سرویس بهداشتی / عکس این دختر اشک همه را درآورد
اعتراف به آزار 41 دختر ایرانشهری / مرا به زور به یک خانه بردند و 4 نفری به جانم افتادند!
دستگیری نو عروس17ساله با ملافه خونین در تهران + عکس
ارسال نظر