شیوع پدیده خون‌بازی در دانش‌آموزان

رکنا اجماعی: چند سال پیش، پدیده « خون‌بازی» به وسیله بعضی از کارشناسان آموزشی میان دانش‌آموزان شناسایی شد. آن‌ها از آموزش و پرورش خواستند تا این موضوع بحرانی نشده و میان دانش‌آموزان شیوع پیدا نکرده است با آن مقابله کند. «خون‌بازی»، پدیده‌ای است که طی آن دانش‌آموزان دست‌های خود را با وسیله‌ای تیز خراش و در معرض عموم قرار می‌دهند.

چندسال گذشت و آموزش و پرورش آن را فراموش کرد، تا اینکه هفته گذشته، فاطمه دانشور، فعال اجتماعی، با انتشار عکس دستان دختری که به شدت بریده شده بود، در صفحه اینستاگرام Instagram خود از شیوع پدیده «خون بازی» خبر داد و گفت: « دانش‌آموزان به سرعت در این پدیده از هم الگوبرداری می‌کنند و آموزش و پرورش راهکاری برای مقابله با آن ندارد.» او از وزیر خواست که «تا دیر نشده راهکاری برای مواجهه با این پدیده بیابد.»

آستین‌های خود را پایین بکشید که زخم‌هایتان معلوم نباشد!

فاطمه دانشور درباره پدیده «خون بازی» می‌گوید: مدتی است گزارشاتی مبنی بر شیوع این پدیده در بین دانش‌آموزان به ما می‌رسد که طی آن بچه‌ها برای لذت وخودنمایی، بدن خود و به‌ویژه دست‌هایشان را زخمی می‌کنند.

او ادامه می‌دهد: عکسی که در صفحه اینستاگرام من منتشر شد متعلق به دختری ۱۵ساله است که دست‌های خود را به طرز وحشتناکی خراش می‌دهد و از این کار لذت می‌برد.

به گفته این فعال اجتماعی دانش‌آموزان با الگوبرداری از هم این کار را انجام می‌دهند و به شدت هم بین آن‌ها گسترش پیدا کرده است. این دختر ۱۵ساله با مشاوران زیادی صحبت کرده و هیچ تاثیری بر روی او نداشته است و این یعنی اینکه باید از این اتفاق پیشگیری می‌شد و حالا هم حل آن بسیار مشکل است.

شیوع پدیده خون‌بازی در دانش‌آموزان

دانشور به راهکار آموزش و پرورش برای جلوگیری از گسترش آن اشاره می‌کند و اضافه می‌کند: از آن‌جایی که کاری از دست مدیران مدارس ساخته نیست آن‌ها به دانش‌آموزان می‌گویند؛ «آستین‌های خود را پایین بکشید که زخم‌هایتان معلوم نباشد.»!

مدیرعامل موسسه نیکوکاری مهرآفرین در پاسخ به این سوال که تعداد پسران درگیر در این پدیده بیشتر است یا دختران، اضافه می‌کند: این پدیده در دختران بیشتر است و شاید به دلیل محدودیت‌های فرهنگی که در کشور ما وجود دارد آن‌ها برخلاف پسرها که می‌توانند انرژی و غم‌شان در خیابان تخلیه کنند، آن در خود می‌ریزند و از خودشان انتقام می‌گیرند.

لزوم حضور مددکار در مدارس کشور

او معتقد است: با توجه به حساسیت مقامات بالای کشور بر روی آسیب‌های اجتماعی، آموزش و پرورش باید تمهیدات لازم را برای پیشگیری و مقابله با آن در نظر بگیرد و همزمان در راس وزارت‌خانه هم ستادی برای این اقدام ایجاد کند.

دانشور پیشنهاد داد: در این ستاد نیز از نماینده‌های سازمان‌های مردم نهاد به دلیل نزدیکی با این پدیده‌ها دعوت کنند تا بعد از تبیین آسیب‌ها راهکار مناسبی برای آن در نظر گرفته شود.

او به شیوع خودکشی در میان دانش‌آموزان نیز اشاره کرده و می‌گوید: در خانواده‌های آسیب‌دیده که خودزنی داشته‌اند، خودکشی‌های نافرجام زیادی هم اتفاق افتاده است.

این فعال اجتماعی معتقد است که باید در هر مدرسه یک مددکار اجتماعی وجود داشته باشد، حتی اگر در همه مدارس هم امکانش نیست، در مدارس حاشیه شهرها مستقر شوند تا نوع آسیب را شناسایی و برای مقابله یا پیشگیری از آن راه‌حلی بیاندیشند.

رها شدن آموزش و پرورش در دوران انتخابات

دانشور در پاسخ به این سوال که آیا به‌نظر شما آموزش و پرورش برای مقابله و یا پیشگیری آسیب‌های اجتماعی اقدامی انجام داده است یا نه، می‌گوید: آموزش و پرورش دچار حاشیه‌های زیادی شد. آقای فانی چندماه مانده به پایان دول یازدهم برکنار شد و فضا به سمت انتخابات رفت.

وی ادامه می‌دهد: وقتی فضا به سمت انتخابات می‌رود تقریبا یکسال و نیم امور رها می‌شود تا افراد جدید بیایند. تغییر افراد هم خود باعث عقب افتادن رسیدگی به امور می‌شود.

این فعال اجتماعی با اشاره به روی کار آمدن بطحایی نیز، می‌گوید: وزیر جدید باید با پرهیز از انکار به این معضل‌ها داشته باشد و در عین حال راه را برای حضور نماینده‌های سازمان‌های مردم نهاد نیز به فعالیت‌های مربوط به آن بازکند.

حاشیه‌های سازمان‌های مردم نهاد

دانشور با اشاره به اینکه تعداد سازمان‌های مردم نهادی که با آسیب‌های اجتماعی مقابله می‌کنند، بسیار کم است، اضافه می‌کند: در عین حال این سازمان‌ها همیشه به دلیل طرح بعضی از مسائل با دستگاه قضا درگیر هستند.

او ادامه می‌دهد: مددکاران اجتماعی ما از نزدیک در جریان آسیب‌ها قرار می‌گیرند و زمانی که زیاد می‌شود، ما هشدار می‌دهیم اما با ما برخورد می‌کنند چرا این مسائل را عنوان می‌کنید! چرا به ما نگفتید.

این فعال اجتماعی می‌گوید: در پاسخ آن‌ها باید گفت زمانی که سازمان‌های مردم نهاد هیچ جایگاهی در عرصه تصمیم گیری کشور ندارند و حتی یک صندلی در شورای عالی اجتماعی به آن‌ها داده نمی‌شود ما از طریق رسانه‌ها آن را به گوش مردم می‌رسانیم. شایسته نیست که بعد از هر هشداری ما را برای این اقدامات تهدید کنند یا در معرض فشار بگذارند.

دانش‌آموزانی که از « خون‌ بازی» لذت می‌برند!

یزدانپور، مددکار دختر ۱۵ساله‌ای است که از آسیب زدن به بدن خود لذت می‌برد. او بیش‌تر از هر مشاور مدرسه‌ای در جریان اتفاقات زندگی این دخترک قرار گرفته است.

او در شرح وضعیت این دانش‌آموز می‌گوید: «چند روزی است که با دختر ۱۵ساله‌ای آشنا شدم که در خانواده‌ای معتاد Addicted زندگی‌ می‌کند. پدر خانواده و سه تن از برادران او معتاد هستند، مادر و دختر هم تفننی مواد مخدر Drugs استفاده می‌کنند.»

این مددکار اجتماعی ادامه می‌دهد: «وقتی با آن دختر مواجه شدم دیدم تمام دستش را به طرز وحشتناکی خراشیده بود. سریعا به یک بیمارستان او را منتقل کردم تا جلوی خون‌ریزی دستش گرفته شود. بعد از درمان متوجه شدم که تمام بدن او به همین صورت، زخمی شده است.»

شیوع پدیده خون‌بازی در دانش‌آموزان

یزدانپور اضافه می‌کند:« سعی کردم با ارتباط با او در جریان علت این اتفاق قرار بگیرد. به من گفت که سابقه خودکشی دارد به‌طوری که مدتی هم در کما بوده است.زندگی‌اش را دوست ندارد. دو برادر معتاد با آن‌ها زندگی می‌کنند، یک نفر به‌خاطر حمل مواد مخدر در زندان Prison است و مادر هم با کار خدماتی خرج خانه را می‌دهد.»

او در ادامه صحبتهایش،می‌گوید:« او به من گفت مادرم تفننی مواد مصرف می‌کند و من هم به دلیل استفاده پدرم و اینکه می‌خواهم بدانم چه حالی دارد گاه‌گاهی مواد می‌کشم.»

به گفته یزدانپور، این دختر دانش‌آموز کلاس دهم است و می‌خواهد به دلیل نمرات پایین رشته فنی را برای خود انتخاب کند و علاقه‌ای به رشته‌های تجربی و انسانی ندارد.

او از دخترک سوال پرسیده که وقتی بدنت را میبری دردت نمی‌آید؟ دخترک گفته بود؛ نه! وقتی خون خارج می‌شود من لذت می‌برم. من امیدی به زندگی ندارم و دوست دارم که بمیرم.»

یزدانپور در توضیح شیوع این آسیب در بین دانش‌آموزان نیز، می‌گوید:« از دخترک پرسیدم که آیا دوستان دیگر تو هم در مدرسه اینکار را انجام می‌دهند؟ تایید کرد و گفت چون لذت بخش است.»

«خون بازی»؛ راهکاری برای جلب توجه

این مددکار اجتماعی به فقر، مشکلات خانوادگی و عاطفی دانش‌آموزانی که اینکار را انجام می‌دهند، اشاره می‌کند و اضافه می‌کند: بیش‌تر این دانش‌آموزان در حاشیه شهر زندگی می‌کنند و در حاشیه شهر هم به مدرسه می‌روند. کمبود عاطفی، فقر و مشکلات خانوادگی به شیوع این پدیده دامن می‌زند.

به گفته او دانش‌آموزان به دلیل کمبود عاطفی می‌خواهند با این کار جلب توجه کنند و به اطرافیانشان بفهمانند که« هستند». اکثرا آن‌ها در خانواده‌هایی هستند که به نحوی یک آسیب اجتماعی در میان آن‌ها وجود دارد. می‌تواند یکی از این آسیب‌ها طلاق هم باشد.

وی می‌گوید: بسیاری از این کودکان آسیب‌دیده بعد از مدتی به‌خاطر تقلید از دوستانشان این کار را انجام می‌دهند و بعد دیگر هیج احساسی به درد ندارند و برای آن‌ها لذت‌بخش است.

مشاورانی برای حقوق، مددکارانی برای دانش‌آموز

یزدانپور با اشاره به اینکه آموزش و پرورش مشاوران تخصصی ندارد، اضافه می‌کند: این اتفاق به سرعت در مدارس ما شیوع پیدا کرده است و آموزش و پرورش به دلیل فضای بسته‌ای که دارد از سایر مشاوران و مددکاران کمک نمی‌کند.

این دانشجوی دکتری مددکاری با بیان اینکه باید بررسی دقیقی بر روی آسیب‌ها انجام شود، بیان می‌کند: هر آسیب اجتماعی که به‌وجود می‌آید باید مورد مطالعه قرار بگیرد و برای آن راهکارهایی جمع‌آوری شود اما این کار در مدارس ما اتفاق نمی‌افتاد. مشاوران مدارس فقط یک عنوان اداری و یا پست سازمانی هستند.

او ادامه می‌دهد: آن‌ها ارتباطی با خانواده‌ها نمی‌گیرند و فقط به یک دفعه صحبت با دانش‌آموزان اکتفا می‌کنند. مشاوران مدرسه مشاوره فردی می‌دهند اما مددکاران به‌صورت سیستمی با آسیب برخورد می‌کنند در عین حال مدیران مدارس هم علاقه‌ای ندارند که مدرسه خود را بدنام کنند که مثلا فلان دانش‌آموز از مدرسه آن‌ها است.

۲تا ۷درصد دانش‌آموزان قلیان و سیگار مصرف می‌کنند

این مددکار اجتماعی با بیان اینکه ۲تا ۷درصد کودکان قلیان و سیگار استفاده می‌کنند، ادامه می‌دهد: با توجه به پایین آمدن سن اعتیاد قابل پیش‌بینی بود که اعتیاد به مدارس و دانش‌آموزان هم می‌رسد اما هیچ اقدامی برای مقابله با آن انجام نشد و برنامه‌ریزی نکردند.

وی با اشاره به اینکه قطعا این آمار افرایش پیدا می‌کند، اضافه می‌کند: آموزش و پرورش مبرا از آسیب نیست. وقتی دانش‌آموزی در خانواده‌ای معتاد بزرگ می‌شود و به مدرسه می‌آید این آسیب به مدرسه هم منتقل می‌شود.

او هم پیشنهاد می‌دهد که در مدارس باید مددکار وجود داشته باشد.

وزارت‌خانه‌ای که زیر بار کم‌کاری‌هایش نمی‌رود

اگر بخواهید عملکرد آموزش و پرورش را در رابطه با آسیب‌های اجتماعی بررسی کنید، بهترین گزینه مددکارانی هستند که به‌طور مستقیم با دانش‌آموزان در ارتباط‌اند. آن‌ها فارغ از پست سازمانی و با هدف کمک به دانش‌آموزان، در گستره‌ای فراتر از نیازهای فردی به بررسی منشا آسیب می‌پردازند و به‌طور ریشه‌ای و با گذشتن مدت زمان زیادی برای دانش‌آموزان، با آن‌ها مقابله می‌کنند.

قطعا خوانندگان این گزارش به نوع فعالیت مددکاران اجتماعی آشنا هستند اما قصد ما از معرفی مجدد، مقایسه آن‌ها با مشاوران مدارسی است که در این زمینه فعالیت تقریبا مفیدی ندارند و صرفا حقوق‌بگیران یک وزارت‌خانه و مشاوران اسمی آن هستند.

حالا چرا گفتیم مددکاران و نه معلمان؟ مگر معلم بیشتر از هر فرد خارجی دیگری با دانش‌آموز در ارتباط نیست؟ چرا معلمان از اقرار به وجود مشکل پرهیز می‌کنند؟ جواب این سوال را باید در رفتار قهری آموزش و پرورش با منتقدانش جستجو کرد. در صورتی که انتقادی از سوی رسانه یا معلمی شود این وزارت‌خانه به جای قبول کاستی‌ها و تلاش برای رفع آن، صورت مسئله را پاک و با رسانه و معلم رفتار قهری می‌کند. نمونه آن گزارشی است که چهارشنبه بعد از ظهر در انتقاد به وضعیت بد یک مدرسه در پایتخت در خروجی خبرگزاری مهر گذاشته شد و به سرعت معلم راوی و خبرنگار روایتگر تهدید به شکایت شده‌اند. آیا آموزش و پرورش می‌تواند با انکار حقیقت مشکلات را حل کند؟ بهتر نیست کاستی‌ها را بپذیرد و در جهت حل آن‌ها با رسانه و معلمان همسویی داشته باشد؟

منبع: مهر

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.