رکنا گزارش می دهد،
دختران ایران؛ قهرمانانی بی کفش، بی دوچرخه و بی دوربین! / وزارت ورزش و آموزش و پرورش، در مقام ناظرانی بی کفایت ! + فیلم
رکنا: این گزارش، تصویری تلخ و انتقادی از بیعدالتی ورزشی در ایران ترسیم میکند؛ جاییکه دختران ورزشکار مناطق محروم با حداقلها میدوند و رکاب میزنند، در حالیکه وزارتخانهها چشم بر استعدادشان بستهاند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ایران سرزمینی است سرشار از ثروت؛ از ذخایر بیمانند نفت و گاز گرفته تا معادن فلزهای گرانبها، از جنگلهای کهنسال میلیونساله تا جوانانی که گنجینهای از نبوغ و استعدادند.
با این همه دارایی و عظمت، تلخ است که در همین خاک، دخترانمان در حسرت یک دوچرخه ساده و جفتی کفش ورزشی، تنها بمانند.
در حالیکه ساختمانهای مجلل وزارت ورزش و وزارت آموزش و پرورش در قلب تهران، با تمام امکانات رفاهی ممکن پابرجاست، دخترانی از مناطق محروم ایران با حداقلها در پیستهای خاکی و خیابانهای بیچراغ و بیامکانات برای رسیدن به آرزوهایشان میدوند و رکاب میزنند. نه مربی دارند، نه کفش مناسب، نه دوچرخه شخصی، نه حتی یک گوشی ساده برای ثبت افتخاراتشان. فقط امید دارند؛ امیدی که نه از وزارتخانهها میآید، نه از فدراسیونها، نه از مدرسه.
دختری که کفش ورزشی ندارد؛ دختری که دوچرخه قرضی دارد؛ دختری که فقط با خرما برای مسابقات ورزشی آمادگی کسب می کند!
در مسابقات انتخابی تیم ملی دوچرخه سواری ، تصویری از مادری که پای پیاده دنبال دوچرخه دخترش میدود تا به او روحیه بدهد، به نماد تلخ وضعیت فعلی ورزش بانوان در مناطق محروم بدل شد. ریحانه مقیمیان و آیناز ظفرمند از بشرویه، بدون تجهیزات و حمایت، فقط با اراده وارد مسابقهای شدند که نابرابری از ابتدا در آن حکمفرما بود.
آیناز ظفرمند حتی دوچرخه نداشت و با وسیلهای قرضی مسابقه داد. ریحانه هم با دوچرخهای بدون زین حرفهای، بدون کفش و عینک مناسب در رقابت شرکت کرد. و در پایان، مادرش با تمام وجود مسیر را دوید تا مطمئن شود که دخترش خط پایان را میبیند؛ کاری که وظیفه وزارت ورزش بود، نه یک مادر تنها.
در همین ماه نیز خبری از آیناز سنجرزهی، دونده ۱۵ ساله از دهستان دامن، فریاد دیگری از بیعدالتی بود. دختری با پنج مدال ملی، که نه وزارت ورزش او را دید، نه آموزش و پرورش. سهم او از افتخاراتش فقط «یک ظرف آجیلخوری» بود و تمریناتش با خرما انجام میشد؛ حتی بدون کفش مناسب، حتی بدون یک گوشی برای ثبت لحظههای افتخارآفرینش.
وزارت ورزش: وزارت فوتبال، نه ورزش!
وزارت ورزش در عمل به "وزارت فوتبال" تبدیل شده؛ تمام تمرکزش روی پرسپولیس، استقلال و لیگ برتر است. اگر هم بودجهای هست، خرج سکوهای ورزشگاهها و مهمانیهای مدیریتی میشود. از استعدادهای مناطق محروم، دختران بیحامی و ورزشکارانی که با نان خشک و آرزو زندگی میکنند، اثری در بودجهریزیهای وزارتخانه نیست.
آموزش و پرورش؛ ناظر بیعمل در صف اول بیعدالتی
وزارت آموزش و پرورش که روزانه با این دانشآموزان در ارتباط است، حتی توان و جسارت شناسایی استعدادهای ورزشی درون مدارس را ندارد. کادر آموزشی مدارس جرئت دفاع از استعدادهای ورزشی را ندارد و نه از امکانات خبری هست و نه از حمایت روانی، مادی یا حتی انگیزشی.
معاونت تربیت بدنی آموزش و پرورش، سالهاست فقط در سطح آمار و شعار باقی مانده. در حالیکه میتواند حلقه واسط میان دانشآموز مستعد و وزارت ورزش باشد، تنها نقش ناظر خاموش را ایفا میکند.
دختران ورزشکار ایرانی، قهرمانان گمنامی که در سرزمینی غنی تبدیل به فریاد می شوند
وقتی یک دختر نوجوان بدون مربی، کفش، دوچرخه، مواد غذایی مناسب و تنها با امید در مسابقه کشوری شرکت میکند، باید پرسید: جایگاه عدالت اجتماعی و عدالت ورزشی کجاست؟ اگر فقط در پایتخت، آن هم برای ورزش مردانه است، پس دیگر نامی از «عدالت» نیاورید!
اینکه دختری از بشرویه یا ایرانشهر، در شرایط فقر مطلق، با زحمت و غیرت خود را به خط مسابقه میرساند، باید نه تنها تحسین شود، بلکه حمایت شود؛ اما واقعیت این است که تا وقتی تصمیمگیران در وزارتخانهها روی صندلیهای راحتشان نشستهاند و تنها دغدغهشان تیمهای لیگ برتری است، ریحانهها و آینازها فقط در عکسهای خبری دیده میشوند و بعد فراموش میگردند.
عدالت در توزیع امکانات و حمایت از استعدادها
وزارت ورزش و وزارت آموزش و پرورش باید فوری و شفاف، طرحی برای شناسایی و حمایت از استعدادهای ورزشی مناطق محروم ارائه دهند. سهم دختران ورزشکار از امکانات، نباید فقط «دویدن با خرما» باشد. نباید قرض کردن دوچرخه باشد. نباید نداشتن یک کفش ورزشی باشد.
ورزای ورزش و آموزش و پرورش پنبه را از گوششان در بیاورند و عینک بزنند!
اگر آقایان وزرای ورزش و آموزش و پرورش، پنبه ای در گوششان است، آن را در بیاورند و بشنوند صدای دختران ایرانی را. اگر نیاز به عینک دارند، آن را تهیه کرده و تلاش های دختران را ببینند. آنها وزیر شده اند که برای مردم کار کنند نه برای جمع کردن رزومه!
ارسال نظر