این مطلب از سایت وب گردی است و تنها جنبه سرگرمی دارد.
زنی که فرمان زندگی را در دست دارد + عکس ها و سرنوشت باورنکردنی
به گزارش ایسنا، اصفهان فرمان کامیون در دستان زنی جوان و جسور است؛ زنی که سالهاست بیش از هزاران کیلومتر از جادههای ایران او را خوب میشناسند و میدانند هیچ چیز نمیتواند مانعی بر سر راهش باشد.
اخیرا اخباری درباره زن کامیون سوار منتشر شده است. زن کامیون سوار در اصفهان سکونت دارد. زن کامیون سوار جاده های ایران را خوب میشناسد. این زن کامیون سوار از کودکی عاشق رانندگی با کامیون بوده است. در دامه بیشتر راجع به این زن کامیون سوار می خوانیم.
دیدن زن جوانی در حال رانندگی یک کامیون آنقدر عجیب است که خیلی از رانندگان کنار جاده بزنند و از این صحنه فیلم و عکس بگیرند. رانندگی کامیون از آن دسته شغلهایی است که محدودیتی برای مردان و زنان ندارد، اما تعداد انگشتشماری از زنان ایرانی سراغ این شغل رفتهاند. شاید به خاطر اینکه این شغل در کنار مهارت و دقت زیاد نیاز به دل و جرئت دارد؛ دل و جرئتی نهفقط برای زدن به جادههای طولانی و پر پیچوخم، بلکه برای رسیدن یک زن به علایق و آرزوهایش، آن هم پیش از آنکه تبدیل به حسرت شوند.
ناهید کمانی، متولد ۱۳۶۷ و از اهالی گلپایگان است. او از دوران کودکی عاشق رانندگی شده و همراه پدرش که راننده کامیون بوده، دل به جادهها زده است. ناهید با از دست دادن پدرش، فرمان زندگی را به دست گرفت و از آن پس رانندگی کامیون حرفه اصلیاش شده؛ کامیونی قدیمی و مستهلک که هزینههای زندگی ناهید، مادر، خواهر و برادرش که بهتازگی ازدواج کرده را تأمین میکند.
به مناسبت روز زن به سراغ ناهید رفتم؛ زنی جسور با دلی بزرگ و روحی لطیف که برای رسیدن به علاقهاش سختیهای زیادی پشت سر و حتی پیش رو دارد، اما همچنان با اراده پای علاقهاش ایستاده و برای رسیدن به اهداف زندگیاش میجنگد.
- اگر اجازه بدهید دوست دارم با یک سؤال کلیشهای گفتوگویمان را شروع کنیم، به نظر شما رانندگی مردان بهتر است یا زنان؟
رانندگی نه به مرد یا زن بودن، بلکه به مهارت، دقت و شجاعت برمیگردد. اگرچه مردان از بچگی در خیابانها دوچرخه و موتورسیکلت سوار شدهاند و بیشتر بیرون از خانه بودهاند، برای همین تا حدی ترسشان ریخته، اما زنان هم شاید اوایل یادگیری رانندگی کمی ترس و دلهره داشته باشند، اما وقتی یاد میگیرند در رانندگی احتیاط بیشتری دارند.
- برخی میگویند زنان بیشتر تصادف میکنند؟
-من هم زیاد شنیدهام که میگویند زنان بیشتر تصادف میکنند، اما به نظرم مردان به خاطر اینکه احتیاط نمیکنند و میخواهند بگویند با دل و جرئت هستیم، بیشتر تصادف میکنند.
- پس چرا میگویند رانندگی زنان خوب نیست؟
من مدتی مربی آموزشگاه رانندگی بودم و در خیابان با رانندگان سر و کله میزدم، برای همین اصلاً این حرف را قبول ندارم، چون میدیدیم خیلی از مردانی که رانندگی زنان را مسخره میکنند، بدتر از همان زنان رانندگی میکنند و این موضوع را به چشم دیدهام. حتماً شما هم دیدهاید که وقتی ماشین یک خانم وسط خیابان خاموش میشود، خیلیها بوق میزنند، مسخره میکنند و میخندند، اما اگر همین اتفاق برای یک آقا بیفتد اصلاً توجهی نمیکنند، حتی یکبار در پمپ بنزین دیدم یک آقای راننده نمیتوانست با خودرو سواری دنده عقب بگیرد، یا برخی حتی دل و جرئت رانندگی را ندارند، اما همینها رانندگی زنان را مسخره میکنند! در مقابل زنان زیادی را هم دیدهام که با مهارت خیلی زیادی رانندگی میکند. البته این کلیشهها امروز در جامعه ما خیلی کمتر از قبل شده، اما متأسفانه همچنان وجود دارد.
برگردیم به اصل گفتوگو، چه شد که به رانندگی علاقهمند شدی؟
از کودکی علاقه خاصی به رانندگی و ماشین داشتم. پدرم راننده کامیون بود و من هم دوست داشتم همیشه همراهش باشم، اما چون سنم کم بود از پدرم مخالفت و از من اصرار و گریه و زاری ... ؛ تقریباً از ۱۰ سالگی همراه پدرم میرفتم، اما برخی جاها پدرم اجازه نمیداد همراهش بروم، مثلاً وقتی میخواست به معدن برود، به خاطر خطری که وجود داشت همیشه کاری میکرد بدون اینکه من خبردار شوم برود، اما من هم بیکار نمینشستم و تلاش میکردم هر طور شده خودم را در ماشین جا بدهم و همراهش بروم. هرچقدر بزرگتر شدم علاقهام به این شغل بیشتر و بیشتر شد و کمابیش همراه پدرم بودم. تا از ۲۶ سالگی که گواهینامه پایه یک گرفتم و رانندگی کامیون حرفه اصلیام شد.
بهمحض اینکه به ۱۸ سالگی رسیدی گواهینامه پایه سوم را گرفتی؟
- دقیقاً، اما گواهینامه پایه اول را تا قبل از ۲۶ سالگی نمیدهند.
- آزمون رانندگی هم حتماً برای کسی که از بچگی عاشق رانندگی بوده مثل آب خوردن بود؟
همینطور بود. بعد از اینکه خودم گواهینامه گرفتم، دوره مربیگری هم رفتم و مدتی مربی آموزشگاه رانندگی بودم.
- رانندگی کامیون را چطور یاد گرفتی؟
همانطور که گفتم سن گواهینامه پایه یک ۲۶ سالگی است، اما قبل از آنهم همراه پدرم میرفتم و به پدرم در رانندگی کمک میکردم، یعنی بیشتر از اینکه آموزشگاه رانندگی بروم با پدرم میرفتم تا اینکه پدرم کم کم بیمار شد و نیاز به همراه داشت، از آن زمان دیگر همیشه همراهش بودم. در مسیرهای رفت و برگشت من و پدرم به نوبت پشت فرمان مینشستیم و پدرم فرمان را دستم میداد تا بهاصطلاح رانندگان پایه یک «دستم پر باشد». وقتی گواهینامه پایه یک گرفتم در مسابقات اسلالوم کامیونرانی که برای اولین بار در ایران برگزار شد، شرکت کردم و توانستم مقام اول این مسابقات را به دست آورم.
زنی که فرمان زندگی را به دست گرفت
- از چه زمانی خودت پشت فرمان کامیون نشستی؟
بعد از اینکه پدرم بر اثر بیماری به رحمت خدا رفت، برادر کوچکم تازه سربازیاش تمام شده بود و هنوز به سن قانونی گرفتن گواهینامه پایه یک نرسیده بود. از همان زمان شروع به کار کردم تا الآن که با هم کار میکنیم.
- رانندگی ماشین سنگین با خودرو سواری چه فرقی دارد؟
وقتی با خودرو سواری رانندگی میکردم مربی رانندگی هم بودم. آن زمان فکر میکردم رانندگیام حرف ندارد و خیلی ادعا میکردم، اما از وقتی پشت کامیون نشستم تازه فهمیدم از رانندگی هیچچیزی بلد نیستم، یعنی رانندگی خودرو سواری با ماشینهای سنگین دندهای خیلی متفاوت است و وقتی پشت ماشین سنگین مینشینی، تازه میفهمی رانندگی چیست! ضمن اینکه یادگیری و کنترل ماشینهای دندهای قدیمی خیلی سختتر از ماشینهای سنگین اتوماتیک و جدید است.
- چه ماشینی دارید؟
-اشین ما یک کامیون اسکانیای قدیمی و مستهلک است که فکر کنم مدل ۶۴ باشد. ماشینهای الآن اتوماتیک و بهروز است و رانندگی با آنها خیلی سخت نیست، اما ماشین ما دندهای است و باید سرتاسر جاده مراقب باشی چه دندهای میدهی، اگر در یک سر بالایی دنده اشتباه بدهی ماشینت خراب میشود، و اگر در یک سرازیری دنده اشتباه بدهی با جان خودت و بقیه بازی میکنی. همه اینها فوتوفن خاصی دارد که چون با پدرم میرفتم همه را به من یاد داد و بهاصطلاح دستم پر شد. بهغیراز سختیهای رانندگی، این ماشین راحتی که باید برای راننده داشته باشد را هم ندارد و هزینه تعمیرات ماشین هم که خیلی زیاد است. تا الآن چندین بار برای نوسازی ماشین اقدام کردهام، اما بینتیجه بوده است، از جمله همین چند وقت پیش که به اداره راهداری شهرستان رفتم و گفتم چون خانم هستم و با این ماشین خرج خانواده میدهم کمک کنند که وامی بگیرم و ماشین را عوض کنم. آنها هم شمارهای از من گرفتند تا تماس بگیرند، اما دو ماه گذشته و هیچ خبری از تماس نشد!
- رانندگی ماشین سنگین شغل پر درآمدی است؟
من و برادرم با هم روی این ماشین کار میکنیم و یک خواهر کوچکتر مجرد و مادر دارم که هزینه آنها هم از درآمد همین ماشین است، اما به خاطر قدیمی بودن ماشین، بیشتر درآمدمان صرف تعمیرات میشود. کرایههایی هم که برای حمل بار مسافتهای طولانی میدهند، کم است. البته ماشینهای اتوماتیک زمان کمتری به مقصد میرسند، اما بهعنوانمثال ما از گلپایگان تا تبریز ۲۱ ساعت در راه هستیم، درحالیکه بیشتر مواقع برای مسیر برگشت بار نیست یا باید در معادن بار بزنیم که با این شرایط جوی خیلی از مواقع رفتن به معدن صلاح نیست.
- با این مشکلات هیچوقت به این فکر کردهای کار دیگری شروع کنی؟
هیچوقت، من عاشق کارم هستم.
- یعنی اگر شرایط خانوادگی شما طور دیگری بود بازهم این کار را انتخاب میکردی؟
قطعاً بازهم همین کار را انتخاب میکردم.
- ازدواج کردهای؟
بله.
- همسرت با شغلت مشکلی ندارد؟
من قصد ازدواج نداشتم، اما با این شرط که همسرم مخالفتی با کارم نداشته باشد، قبول کردم ازدواج کنم. قبل از ازدواج به همسرم گفتم میخواهم به کارم ادامه دهم و او هم مخالفتی نکرد، چون میداند که به خاطر کمک خانوادهام و علاقهای که دارم این کار را انجام میدهم.
-پسرت هم به رانندگی علاقه دارد؟
پسرم ۸ سال دارد و محصل است، به همین خاطر بیشتر وقتهایی که به سفر میروم پیش پدرش یا مادرم است، اما تابستانها همراهم میآید و مثل خودم خیلی به رانندگی و ماشین علاقهمند است. میگوید من را روی پایت بنشان و رانندگی کن، اما این کار خطرناک است و باید مدام بگویم صبر کن بزرگ شدی خودت پشت فرمان مینشینی.
- وقتهایی که نمیتواند همراه شما بیاید ناراحت و دلتنگ نمیشود؟
به این شرایط عادت کرده است.
- واکنش مردم وقتی میبینند یک خانم پشت فرمان کامیون نشسته چطور است؟
بیشتر واکنشها مثبت است، خیلیها خوشحال میشوند، خیلیها تشویق میکنند، البته تعداد انگشتشماری هم هستند که بخواهند اذیت کنند، اما اینقدر کم هستند که اصلاً اهمیت نمیدهم. خوشبختانه تا الآن از لحاظ برخورد همکارانام و مردم هم هیچ مشکل یا خاطره تلخی نداشتهام و با من بهعنوان یک راننده کامیون خانم محترمانه برخورد میکنند.
- از اینکه یک خانم پشت فرمان کامیون نشسته تعجب میکنند؟
خیلیها وقتی در جاده میبینند راننده کامیون خانم است تعجب میکنند. مثلاً یکبار یک خانم جوان و همسرش از کنار ما رد شدند اینقدر تعجب کردند که جلوتر از ما کنار جاده زدند تا وقتی من رد شدم فیلم بگیرند.
- از این خاطرات شیرین در جاده زیاد دارید؟
بله، خاطره شیرین زیاد دارم. مثلاً یکبار که به زنجان بار میبردیم در یکی از شهرها، وانتی از مزرعه برگشته بود و چند بچه و پدر و مادرشان عقب وانت نشسته بودند و مقداری میوه چیده بودند. وقتی من را پشت سرشان دیدند با خوشحالی دست تکان دادند و به راننده گفتند کنار بزند. وقتی ایستادیم آمدند با هیجان زیادی عکس گرفتند و از میوههایشان به ما دادند. من هم خیلی از بودن در کنارشان لذت بردم و این واکنشها و برخوردها خیلی انرژی خوبی به میدهد.
- چرا زنان خیلی کمتر از مردان به سراغ شغلی مثل رانندگی کامیون میروند؟
چون این شغل نیاز به شجاعت دارد. خیلیها تفکیک میکنند و میگویند این شغل مردانه است، اما من اصلاً چنین چیزی را قبول ندارم. رانندگی کامیون شغلی است که هرکسی دل و جرئت داشته باشد میتواند انجام دهد. بیشتر مردم هم به خاطر همین دل و جرئت تعجب میکنند. خیلیها به من میگویند ما از کنار کامیون هم که رد میشویم میترسیم، شما چطور با این ماشین رانندگی میکنید!؟ مخصوصاً که ماشین دندهای هم هست! کسانی که راننده هستند فرق ماشینهای دندهای و اتوماتیک را میدانند و به خاطر همین بیشتر تعجب میکنند. شاید برای همین است که تعداد زنان در این شغل خیلی انگشتشمار است و دیدن من پشت فرمان کامیون جلبتوجه میکند.
- راننده کامیون چه ویژگی باید داشته باشد؟
ویژگی که این شغل نیاز دارد، شجاعت است، یعنی باید در کنار مهارت و دقت زیاد، دل و جرئت انجام این کار را داشته باشی.
زنی که فرمان زندگی را به دست گرفت
تا حالا تصادف کردهای؟
- تا امروز به لطف خدا هیچ حادثهای برایم اتفاق نیفتاده است.
- حتماً در جاده تصادف زیاد دیدهای؟
بله، متأسفانه در جادهها تصادف زیاد اتفاق میافتد و تا الآن صحنههای تصادف زیادی دیدهام. حتی دیدهام که چند جنازه کنار جاده افتاده است. گاهی در صحنههای تصادف نمیشود توقف کرد و یا من آخر صحنه رسیدهام، اما یکی دو مورد بود که تصادف در شب اتفاق افتاد و ما به کمک رانند رفتیم. مثلاً یکشب دو ماشین جلوی من از شانه خاکی خارج شدند و چپ کردند که ایستادیم و به آنها کمک کردیم. خدا را شکر زنده ماندند و اتفاق بدی برایشان نیفتاد.
- دیدن این حوادث باعث ترس و نگرانی شما نمیشود؟
بیشتر ناراحت میشوم از اینکه چنین اتفاقی برای کسی بیفتد، اما اجازه نمیدهم افکار منفی و استرس و نگرانی جلوی من را بگیرد.
- زمانی که در جاده هستید بیشتر چهکاری انجام میدهید؟
بیشتر اوقاف موسیقی گوش میکنم. شب و روز هم ندارد، بستگی دارد بار را کی بخواهیم تخلیه کنیم، باید حساب کنیم چه ساعتی راه بیفتیم تا بار را بهموقع تحویل دهیم و در طول این مدت تا رسیدن به مقصد باید رانندگی کنیم.
- مشکلی با رانندگی در شب ندارید؟
زیاد نه، اما اگر جایی واقعاً خوابم بگیرد کنار میزنم و استراحت میکنم.
- رانندگی در جاده آرامش دارد؟
-واقعاً همینطور است، مخصوصاً وقتی عاشق این کار باشی، یعنی وقتی یک مدت ماشین خراب است، یا بار نیست احساس میکنم انرژی ندارم، اما وقتی دوباره یک سفر میروم و برمیگردم شارژ میشوم.
- این کار را ادامه میدهی؟
بله حتماً، فقط امیدوارم بتوانیم ماشین جدیدی بگیرم که مجبور به پرداخت هزینههای سنگین تعمیر ماشین نباشیم.
- بهعنوان زنی که ساختارشکنی کرده و دنبال شغل موردعلاقهاش رفته فکر میکنی محدودیتها چقدر مانع رسیدن زنان به آرزوها و علایقشان است؟
به نظر من اگر کسی بخواهد و اراده کند میتواند محدودیتها را پشت سر بگذارد و اینجاست که میتواند به خودش افتخار کند. درست است گرفتن گواهینامه پایه یک برای زنان آزاد است، اما به خاطر محدودیتهایی که وجود دارد کمتر کسی به سراغ این کار میرود، اما من اگر بخواهم به این محدودیتها توجه کنم و دست از علایقم بکشم مقصر خودم هستم. به نظرم اگر کسی علاقه به کاری دارد نباید اجازه بدهد موانع جلوی او را بگیرد، بلکه باید بهقدری اراده و اعتمادبهنفس داشته باشد که بتواند آن کار را ادامه دهد.
- بهعنوان یک فرزند، همسر و مادر، چه توصیهای به زنان دارید؟
اگر به کاری علاقه دارند نباید اجازه دهند موانع جلوی آنها را بگیرند. من زنان زیادی را دیدهام که میگویند به کاری علاقه داشتم اما به خاطر ازدواج یا مسائل دیگر نتوانستم دنبال آن کار بروم و الآن بعد از چندین سال دارم حسرت میخورند، درحالیکه شاید اگر اراده میکردند میتوانستند طوری زندگیشان را مدیریت کنند که هم به زندگی و همسرداری و بچهداری برسند و هم به شغلی که علاقه داشتند، مطمئن هستم در این صورت خوشحالتر بودند و با خوشحالی آنها، خانوادههایشان هم خوشحالتر بود.
- زندگی خانوادگی را چطور مدیریت میکنی؟
آدم اگر به کاری علاقه دارد باید برنامهریزی دقیقی هم برای کارش داشته باشد تا هم به پیشرفت خودش برسد و هم زندگیاش، یعنی نباید همهوقت خود را برای یک کار بگذارد و از مسائل دیگر بماند، خلاصه که در کار و زندگی نباید افراط و تفریط کرد. من هم با اینکه عاشق کارم هستم، اما همهوقت و زندگیام صرف کار نمیشود.
- در کنار رانندگی کامیون و انجام وظایف همسری و مادری چهکار دیگری انجام میدهید؟
در کنار زندگی و کار هر وقت فرصت کنم به کلاسهایی که دوست دارم میروم. به بازیگری علاقه زیادی دارم و کلاس بازیگری، فن بیان و گویندگی میروم، به ورزش هم علاقه دارم و تا جایی که بتوانم با برنامهریزی سعی میکنم به کلاسهایم هم برسم.
- و کلام پایانی؟
از مسئولان درخواست دارم برای رانندگان ارزش بیشتری قائل شوند و این شغل را یک شغل تفریحی محسوب نکنند. رانندگان ما با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکنند که کسی این مشکلات را نمیبیند. شاید ظاهر یک ماشین سنگین را میبینند و فکر میکنند راننده وضعیت مالی خوبی دارد، درحالیکه ممکن است فرد کل سرمایه زندگیاش را تبدیل به ماشین کرده باشد، ماشین را با وام و قسطهای سنگین خریده و یا اصلاً گاهی ماشین اجارهای است و فقط راننده است و...، متأسفانه رانندگان مشکلات زیادی دارند، اما کسی نیست به داد آنها برسد.
به زنان هم توصیه میکنم هیچوقت از آرزوهایشان دست نکشند، برای رسیدن به هدفهایشان بجنگند و هر روز یکقدم به جلو بردارند.
ارسال نظر