ویروس کرونا از فضا به زمین آمده است؟

به گزارش رکنا، از ابتدای شیوع جهانی کووید-19 ، جهان در وحشتی عمیق به سر می‌برد. متأسفانه در آن دوره هر فردی نظریه دلخواه خود را به‌عنوان روش درمانی یا به‌عنوان روش تسکین و یا علت و منشأ ویروس اعلام می‌کرد.

در این میان فضای مجازی جولانگاه نظریه‌پردازان در حوزه‌های مختلف بود. یکی از مشهورترین نظریات اشاره به رمان «چشمان تاریکی» اثر دین کونتز بود که نظریه‌پردازان توطئه مدعی بودند در آن شیوع ویروس کرونا پیش‌بینی شده است.

در این بین، اما احتمالاً جذاب‌ترین شایعه، نظریه‌ای دال بر این بود که ویروس کرونا از فضا به زمین منتقل شده است. این ادعا برای مدتی از کانون توجهات خارج شد، اما در هفته‌های اخیر با انتشار ویدئو‌هایی در فضای مجازی مجدداً دست‌به‌دست می‌شود.

ادعای غیرعلمی از سوی یک اهل علم

نخستین بار این شایعه توسط چاندرا ویکراماسینگ (Chandra Wickramasinghe)، فعال حوزه نجوم و اختربیولوژی منتشر شد. ویکراماسینگ معتقد بود ویروس در یک دنباله‌دار زندگی می‌کرده و در اثر برخورد قطعه‌ای از آن سنگ فضایی به زمین در طی یک رویداد کوتاه در اکتبر ۲۰۱۹ قدم به سیاره ما نهاده است. او همچنین تصریح می‌کند که ستاره‌هایِ دنباله‌دارِ حاملِ ویروس در گذشته هم با زمین برخورد کرده‌اند و عامل شیوع ویروس‌های دیگری بوده‌اند.

این اولین ادعایِ ویکراماسینگ نبود، اما اولین بار است که تا این اندازه به لطف شبکه‌های مجازی دست‌به‌دست شده و جنجال آفریده است. ویکراماسینگ در گذشته ادعا کرده بود که بیماری دیگری یعنی سندرم حاد تنفسی حاد (SARS) نیز از فضا آمده است. او حتی در دهه هفته میلادی به همراه دستیار فِرد هویل (Fred Hoyle) کتابی را به نام «بیماری‌هایی از فضا» (Diseases from Space) نوشت و برای دهه‌ها تلاش کرد تا ثابت کند بیماری‌هایی مانند سارس از فضا آمده‌اند یا آنفلوآنزا به همین دلیل فصلی است!

اکثریت قاطع ویروس‌شناسان، منجمان، پژوهشگران و دانشمندان اظهارات ویکراماسینگ را مبنی بر اینکه این بیماری ریشه‌ای فرازمینی دارد، به باد انتقاد گرفتند و ایده‌ها و آرای وی را تا حد زیادی شبه‌علم دانسته‌اند.

چرا این ادعا از اساس غیرعلمی است؟

در درجه اول، وقتی یک دانشمند نظریه‌ای را مطرح می‌کند، آن نظریه نباید تنها براساس یک یا دو مدرک غیرمحکم بنا شده باشد. هنگامی می‌توان چیزی را به عنوان حقیقت علمی تلقی کرد که آن نظریه پس از تأیید توسط شواهد و قرائن، از طریق شبیه‌سازی‌ها یا مقایسه‌ها و... با داده‌های تصادفی مورد تأیید قرار گیرد. آنگاه توسط گروهی از داوران غیرهمسو ارزیابی شود. پس از تأیید این داوران است که می‌توان فرضیه را به عنوان حقیقت علمی قبول کرد (و آن حقیقت علمی جدید تا وقتی نظریه‌ای دال بر رد آن ثابت نشود، حقیقت علمی باقی خواهد ماند).

اما ادعای ویکراماسینگ از طریق روش علمی قابل تأیید نیست بنابراین نباید به عنوان یافته علمی قلمداد شود. فراموش نکنیم «علم» یک مکتب نیست، بلکه روشی است برای شناخت حقایق موجود در جهان. در روش علمی، هیچ چیزی را بدون سبک و سنگین شدن نمی‌توان تأیید کرد (هیچ چیز). با نگاهی به شبکه‌های اجتماعی پی می‌بریم اکثریت حامیان این شایعه مدعی هستند که مخالفان باید در رد آن سندی بیاورند. اما چنین خواسته‌ای نیز برخلاف اصول علمی است. هنگامی که کسی نظریه‌ای را مطرح می‌کند که برخلاف شناخت ما از جهان است، اوست که باید سند و مدرک ارائه دهد.

با این وجود در رد ادعای ویکراماسینگ همین بس که بررسی‌های دانشمندان نشان داده است مدت زمان زنده ماندن ویروس کرونا محدود است. پس اولاً این ویروس نمی‌تواند مسافت طولانی را پیموده باشد. ثانیاً امکان ندارد پس از قرار گرفتن در معرض تشعشعات سفر طولانی فضایی خود زنده مانده باشد و همچنان انسان را پس از فرود موفقیت‌آمیزش به خود آلوده کرده باشد.

شبه‌علم و مکافات آن

ادعا‌های خارق‌العاده نیاز به شواهد خارق‌العاده دارند. وقتی چیزی برخلاف سایر حقایق علمی است (مثلاً اینکه ویروس کرونا در اشکال مختلف چند دهه در زمین وجود داشته است) حتی اگر ایده جدید و بسیار جالبی باشد، اما چون دلیل خارق‌العاده برای پذیرش آن نداریم، آن را نمی‌پذیریم.

به طور کلی مسائلی که ظاهر علمی دارند، اما فاقد بنیان‌های قوی نظری هستند در رده شبه‌علم قرار می‌گیرند. در طول تاریخ نظریات زیادی مطرح شده است که در ابتدا علمی تلقی می‌شدند، اما سپس ثابت شد که شبه‌علم هستند. در این میان می‌توان به «فرنولوژی» یا علم شناخت افراد از روی اجزای چهره‌شان (به اصطلاح قدیم: «علم فراست») اشاره کرد.

اینکه فردی در قامت علمی یا درجه دانشگاهی بدون روش علمی با شواهد سست نظریه‌ای را مطرح کند می‌تواند بسیار خطرناک باشد، زیرا سایر افراد و عموم مردم که شناخت چندانی از علم ندارند ممکن است آن حرف را به عنوان حقیقت علمی بپذیرند.

حیات کیهانی

با تمام این حرف‌ها، نظریه مطرح‌شده توسط ویکراماسینگ تماماً زاده تخیلات او نیست. ریشه اعتقاد به اینکه شکلی از ارگانیسم در گستره گیتی منتقل می‌شود از فلسفه‌ای به نام پان‌اسپرمیا (Panspermia) نشئت می‌گیرد. پان‌اسپرمیا فرضیه‌ای است که معتقد است زندگی در یک نقطه مشخص به وجود نمی‌آید بلکه همواره در جهان وجود داشته است و بذر‌های آن در نقاط مختلف جهان هستی پراکنده شده و پیوسته از نقطه‌ای به نقطه دیگر از طریق شهاب و شهاب‌سنگ و دنباله‌دار و... انتقال می‌یابد. طرفداران این فرضیه اعتقاد دارند حیات روی زمین توسط این بذر‌ها از فضا به زمین راه یافته است.

ادعای ویکراماسینگ با فرضیه پان‌اسپرمیا پیوند دارد، نظریه‌ای دیرپا، اما اثبات نشده که می‌گوید حیات در زمین با کمک میکروارگانیسم‌ها و مواد بیولوژیکی از فضا آغاز شده است. در حالی که هنوز شواهد مشخصی وجود ندارد که پان‌اسپرمیا در روی زمین رخ داده باشد طرفداران این نظریه امکان وقوع آن را رد نمی‌کنند.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.