این مطلب از گروه وب گردی تهیه شده و فقط جنبه سرگرمی دارد
روایت سیروس مقدم درباره دلایل ساخته شدن «پایتخت7»، اهمیت حضور محسن تنابنده و سکانس جذاب دعوای نقی و بهتاش | مقدم: پایتخت متکی به فکر تنابنده است
بعد از حواشی که برای «پایتخت6» اتفاق افتاد، سیروس مقدم و محسن تنابنده اعلام کردند دیگر حاضر نیستند ادامه این سریال را بسازند اما بعد از گذشت شش سال با «پایتخت7» بار دیگر توانستند هیاهوی بسیاری به راه بیندازند. سیروس مقدم در مصاحبه جدیدش درباره چرایی ساخت فصل هفتم توضیح داده و از اهمیت حضور محسن تنابنده در فرایند شکلگیری این سریال گفته است. او همچنین به نکات جالبی درباره سکانس جذاب دعوای نقی و بهتاش اشاره کرده است.

سیروس مقدم در مصاحبه ای ، به نکات مهمی درباره فصل جدی پایتخت اشاره کرده است که بخشهایی از آن را مرور میکنیم.
جفا به پایتخت 6 | یک باره «پایتخت6» شد «اسمشو نبر» و فصل ۶ را پخش نمیکردند، تا فصل ۵ روی آنتن میرفت و بعد به گونهای برخورد میشد که انگار یک تیمی فصل ۶ را یواشکی روی آنتن برده است. ضوابط تلویزیون را میدانید که تا فریم آخر باید هماهنگ جلو ببرید. در آن شرایط، بسیاری از ما ترجیح دادیم به فعالیتهای شخصیمان بازگردیم. آقای تنابنده و دیگر همکاران به پروژههای دیگری مشغول شدند و اتفاقاً پروژههای خوب کار کردند، نقشهای خوب و جایزههای خوب گرفتند. اینگونه نبود که آدمهای بیکاری باشند و فقط بخواهند با این سریال آنتن را پر کنند نه. ارزشهایی برایشان مهم بود! طبیعی است که بعد از این دلسردی طولانی تا اتصال دوباره برقرار شود و مدیرانی بر سر کار بیایند که به درک و شناختی برسند که به اصطلاح «در یک مسجد را برای یک بدنماز نمی بندند» کمی طول کشید. مدیرانی که به این نتیجه رسیدند «پایتخت» آنقدر که خدمت کرده، آسیبزا نبوده است. مهمتر اینکه یک سریال موفق و پربیننده را به دلیل یک اشکال تعطیل نمیکنند. تا این ارتباط برقرار شود و آن بدبینی دو طرفه به یک میزگرد و نشست مشترک تبدیل شود حداقل چهار ماه طول کشید تا زمینه برای همکاری مجدد فراهم شود.
متکی به ذهن محسن تنابنده | من چند جای دیگر هم گفتهام و الان هم میگویم که «پایتخت» متکی به ذهن و شعور محسن تنابنده است. یعنی ابتدا جرقه زده میشود، ذهن او به یک ایده میرسد و این ایده پرورانده میشود. سپس او ابزاری نیاز دارد برای اینکه اینها به مرحله اجرا برسد و کار من از جایی شروع میشود که ذهن محسن را تبدیل کنم به تکنیکی که قرار است در صحنه اجرا شود. ایدهاش به بهترین شکل پیاده شود و در بهترین زوایا بتوانیم برداشت کنیم، بهترین لنز و بهترین زاویه انتخاب شود. به همین دلیل، یک کار با تعامل اما کاملاً متکی بر احترام و اعتماد متقابل به همدیگر بود. به جرات میتوانم، بگویم که بین ذهنیت تنابنده به عنوان خالق و من به عنوان کسی که این مخلوق را شکل میدهم، تعارض یا ناهمخوانی وجود ندارد. در مورد همه اینها تفاهم کامل وجود دارد.
بدون سفارش و تحمیل | یک کلمه تفاهم کامل ایجاد شد یعنی دست ما را کاملاً در انتخاب موضوع باز گذاشتند و تا پایان یک کلمه هم به عنوان خواسته یا سفارش ویژه که در فیلمنامه تزریق شود، به ما تحمیل نشد. از طرف تیم نویسنده، فیلمنامه ارائه و نظراتی داده میشد و برمیگشت. اگر آقای تنابنده این نظرات را قبول داشت، اصلاح میکرد و اگر قبول نداشت، دست نمیزد و تغییر نمیداد. فکر میکنم به جز «پایتخت ۲» که مثلاً سکانس گلدسته در قشم ۱۱ بار بازنویسی شد. اینجا بیشترین بازنویسی را داشتیم. تفاوت این بود که این سکانسها همه بازنویسی میشدند، اما وقتی به صحنه میرسیدند، متناسب با صحنه و لوکیشن ساعتها روی آن کار میشد. آرش عباسی تغییرات را وارد میکرد و این سکانس نهایی میشد. به همین دلیل، کار بسیار سخت بود و تا به سه قسمت اول برسیم، زمان زیادی گذشت.
-
فیلم تریلر جنگ دنیاها انقراض War of the Worlds Extinction
ارسال نظر