لطفا از بیعاطفگی مادران هم صحبت كنید. این موضوع من را اذیت کرده است.
دختری 20 ساله هستم. حدود یك سال است با پسری آشنا شدهام كه از لحاظ سواد و شغل و سطح خانوادگی از من پایینتر است. او به خواستگاریام آمده و به او علاقه دارم. فكر میكنم بتوانم با برخی نداشتههای او كنار بیایم، اما نمیدانم میتوانم با این طرز تفكر زندگی كنم یا خیر. لطفا راهنماییام کنید.
دختر جوانی دارم. او دایم پوست لبش را میكند و وسواس شدیدی دارد. نمیدانم برای حل این مشكل باید چكار كنیم؟
بعد از 5 سال زندگی مشترك تصمیم گرفتم از شوهرم جدا شوم. احساس میكنم ادامه این زندگی فایدهای ندارد اما از تنها شدن نگران هستم. تنهایی برایم دلهرهآور و همراه با ترس است. نمیدانم این ترس ناشی از چه چیزی است و چگونه میتوانم بر آن غلبه كنم؟
یك سالی است كه ازدواج كردهام اما از چند ماه قبل بشدت ایرادگیر شدهام و دائما سر هر موضوعی از همسرم ایراد میگیرم. بهانهگیریهای من باعث كدورت شوهرم شده است و خودم هم از این رفتار خسته شدهام. چه كار باید بكنم تا ایراد گرفتن را كنار بگذارم؟