جوانی 23 ساله و 9 ماه عقد هستم. همسرم 6 سال از من كوچكتر و خيلي حساس است، تا يك حرفي ميزنم، خيلي زود گريه ميكند. هر چيزي خواسته برایش فراهم كردهام. جرأت نميكنم به همسرم حرفي بزنم، چون زود گريهاش ميگيرد و خيلي زود جوش ميآورد و غصه ميخورد. نميدانم با اين وضعيت چه كار كنم. لطفا راهنماييام كنيد.
جوانی 20 ساله هستم. به دختری علاقه پیدا کردهام. به او وابسته شدهام طوری که نمیتوانم او را ترک کنم. او هم به من همین حس را دارد، اما خانوادههايمان اجازه ازدواج نميدهند. لطفا راهنماييام كنيد.
دختری 22 ساله هستم. دو سال پیش با پسری آشنا شدم. یک ماه که از این ماجرا گذشت، از او متنفر شدم. به من ابراز علاقه کرد، اما باگذشت زمان به او علاقه پیدا کردم. اگر یك روز نبینمش دیوانه میشوم. قرار بود با هم ازدواج کنیم، خانوادهاش مخالف هستند. لطفا راهنماييام كنيد؟
خانمی که ۶ سال زندگی را ترک کرده باشد و در این مدت هیچگونه خبری از وی نشده باشد آیا شوهر برای طلاق از سوی دادگاه باید مهریه پرداخت کند؟
همسر قبلی ام بدون اجازه از من بعد از هفت سال آمد من هم به خاطر خدا اجازه دیدن فرزندم را دادم اما بچه را با خودش برده و هیچ آدرسی هم ندارم. چکاری باید بکنم؟