در زندگی مشترک هیچ چیز من را خوشحال و امیدوار نمیکند. همیشه غمگینم کسل و افتاده هستم. دارم کلافه میشوم. از لحاظ سلامتی هم فقط مشکل بیماری قلبی دارم خواستم راهنماییم کنید که دلیلش افسردگی هست یا نه؟
زنم پس از 15 سال زندگی به من خیانت کرده چکار کنم؟
من مردی 35 ساله هستم از همسر سابقم 5 سال پیش جدا شدم و یک دختر از این زن دارم که پیش پدر بزرگ مادری زندگی میکند و خیلی مشتاق زندگی با من هست اما من مرد شاغل هستم از صبح تا شب بیرون از خانه هستم شرایط نگهداری از او را ندارم. پارسال یک دختر بود که برای ازدواج با او آشنا شدم تمام شرایط را برای او گفتم قبول کرد قرار ازدواج گذاشتیم اما بعد عید نوروز او بهانه های مختلف آورد و من قانع به قطع این رابطه شدم اما همچنان با من در تماس است و همیشه جویای حال من میشود و میگوید نگران شما هستم اما نمیتوانم با شما ازدواج کنم. نمیدانم چکار کنم. یک زن مطلقه هم به من علاقه دارد که این موضوع خواستگاری قبل از آشنایی با این دختر بود که من راضی به ازدواج با او نشدم او از همه لحاظ خوب است حتی دختر مرا برای زندگی مشترک قبول کرد و دختر من هم او را دوست دارد و میگوید با او ازدواج کنم. تمام شرایط زندگی مرا قبول کرده و میگوید من کمک حال شما هستم اما من دلم راضی به ازدواج با او نیست. شما مرا راهنمایی کنید من خیلی فکر کردم اما نمیدانم چکار کنم.
من ۶۲ سال سن دارم. ٤۵ سال راننده کامیون و اتوبوس بیابان بین شهری بودم. در تاریخ ۱۳۹۲/۱۱/۱۵ به دلیل حادثه ناشی از کار ۱۱ مهره از ستون فقرات کمر و گردنم آسیب دیدهاند که پای چپ من معلول و قدرت کلاج گرفتن ندارد تا زمان حادثه هزینه ماهانه بیمه ام را پرداخت کردم که بیمه دفترچه درمانی بیمه ام را قطع کردند در این مدت بیشتر از شش سال بیکارم که بعد از عمری زحمتکشی سربار شدم. حتی سهام عدالت و کمک معیشتی به من تا حال نداده اند غیر از خدا هیچکس دلسوز واقعی و هیچ چیز ندارم اهل خانه نیز بعد از شش سال و سه ماه خسته شده و اگر در مقابل بیاحترامیهایشان کوتاه نیایم مرا از خانه بیرون میکنند. حال من با این شرایط چکار کنم؟
من ۳۹ سالم است و خیلی احساس تنهایی و بیکسی و به درد نخوردن میکنم. اگه سه تا بچه هام نبودند تا حالا مرده بودم. شوهرم را دوست ندارم. او دروغگو و بدجنس است و من میدانم شیشه میکشد ولی قسم دروغ میخورد که نمیکشد. من از آینده بچه هام که دوتاشون ۱۰ ساله و یکیشون ۹ ساله است میترسم. دلم میخواهد جدا شوم و بچه هایم را تنهایی بزرگ کنم ولی نه کسی را دارم نه شغلی و نه پولی.