من مردی 35 ساله هستم از همسر سابقم 5 سال پیش جدا شدم و یک دختر از این زن دارم که پیش پدر بزرگ مادری زندگی میکند و خیلی مشتاق زندگی با من هست اما من مرد شاغل هستم از صبح تا شب بیرون از خانه هستم شرایط نگهداری از او را ندارم. پارسال یک دختر بود که برای ازدواج با او آشنا شدم تمام شرایط را برای او گفتم قبول کرد قرار ازدواج گذاشتیم اما بعد عید نوروز او بهانه های مختلف آورد و من قانع به قطع این رابطه شدم اما همچنان با من در تماس است و همیشه جویای حال من میشود و میگوید نگران شما هستم اما نمیتوانم با شما ازدواج کنم. نمیدانم چکار کنم. یک زن مطلقه هم به من علاقه دارد که این موضوع خواستگاری قبل از آشنایی با این دختر بود که من راضی به ازدواج با او نشدم او از همه لحاظ خوب است حتی دختر مرا برای زندگی مشترک قبول کرد و دختر من هم او را دوست دارد و میگوید با او ازدواج کنم. تمام شرایط زندگی مرا قبول کرده و میگوید من کمک حال شما هستم اما من دلم راضی به ازدواج با او نیست. شما مرا راهنمایی کنید من خیلی فکر کردم اما نمیدانم چکار کنم.
ارسال نظر