حدود بیست سال است که ازدواج کردهام و یک فرزند دختر دارم که ۱۷ ساله هست و از ۱۳ سال پیش به همسرم گفتم که یک فرزند دیگر بیاوریم و همسرم از همان سال مخالف بچهدار شدنمان بود تا الان و من هم بشدت بچهدوست هستم و هر چه با همسرم صحبت میکنم راضی نمیشود. در حقیقت میخواهم طلاقش بدهم با وجودی که او را دوست دارم ماندهام چکار کنم لطفا راهنماییام کنید. سنم ۴۴هست و همسرم ۳۹ سال. ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید.
من دختری ۱۰ ساله دارم که خیلی پنهانکاری میکند. وقتی دلیلش را میپرسم جواب میدهد میترسم تنبیه بشوم، (من موقع درس نخواندن تنبیهاش میکردم)، تقریبا با خیلی از بچههای اقوام سازگاری ندارد (اهل دعوا، پرخاشگری، کتککاری و... نیست)، ناسازگاری از این جهت که چرا فلان حرف را زدی و... اگر یك بچه کوچک را نوازش کنم ناراحت می شود و میگويد او را از من بیشتر دوست داری، فوری قهر میکند، واقعا کلافه شدهام. لطفا راهنمایی کنید.
مدتی است همسرم خانم همسایهمان را صبحها به سر کار میبرد که آن خانم بیوه هستند. البته به من هیچچیز راجع به این قضیه نگفته و خودم یواشکی از پشت پنجره دیدهام خیلی نگران و دلواپس هستم.
چون همسرم قبل از من با پسرخاله پدرش در ارتباط بوده الان مدام فکر بد به سرم میآيد و میترسم. با اینکه خیلی دوستش دارم ولی چند وقتی است كه خیلی نسبت به من بیاعتنا شده و هر کاری خودش میخواهد میکند و اصلا با من مشورت نمیکند.
شوهرم خیانت کرد و کل دارایی زندگی ما در طول سالها را به باد داد. بداخلاق و خشن بود. ۱۵ سال زندگی کردیم ۵ سال آخر اصلا سمت من نمیآمد تا آخر فهمیدم با کسی رابطه دارد. با وکالت طلاق جدا شدم. هنوز او نمیداند... آیا به او بگويم یا بگذارم خودش بفهمد؟