مردي 47 ساله هستم داراي 4 فرزند که 2 دختر را به خانه بخت فرستادم، ولي ميترسم که 2 فرزند ديگرم را نتوانم چون با فشار تنگدستي دست و پنجه نرم ميکنم. گاهي وقتها ميخواهم از خانه فرار کنم ولي عذاب وجدان دارم و احساس مسووليت ميکنم.
پسري 23 ساله هستم با دلي شکسته و پر غم. 5 سال است به دختري علاقه مند شدهام ولي خانوادهام اجازه ازدواج ندادهاند. نميگذارند به خواستگاري بروم. نميدانم بايد با اين فکر مشغول چه کار کنم؟
مدتي است شوهرم اجازه رفتن به خانه اقوام را نميدهد. همچنين از رفتن به خانه پدر و مادرم نيز جلوگيري ميکند. از لحاظ قانوني اجازه اين کار را دارد؟ راهنماييام کنيد چگونه با او رفتار کنم؟
دوست دارم بمیرم. هميشه آرزو ميکردم خوشبخت شوم و آرامش داشته باشم. ميدانم در اين دنياي شلوغ و پر از دغدغه آرامش به سراغم نميآيد. از خيلي رنجيدهخاطر هستم. هيچوقت نميبخشمش، به من بد کرد. همه چيز را خراب کرد و رفت و دنياي من و بچهام را نابود کرد. حالا با اين فکر ناراحت چگونه زندگي کنم؟
لطفا درباره تاثیرات روانشناختی ویروس کرونا روی بیماران و روابط زن و شوهرها و فرزندان در قرنطینه توضیح دهید.