لطفا درباره تاثیرات روانشناختی ویروس کرونا روی بیماران و روابط زن و شوهرها و فرزندان در قرنطینه توضیح دهید.
کرونا نتیجه جهش زیستی یا الگوی غلط زندگی اجتماعی است که قطعا دارای پیامد های بی شماری در آینده خواهد بود چرا که بحرانی با این ابعاد نمی تواند در آینده و بعد از کنترل شدن و از بین رفتن بدون پیامد باشد. این پیامدها می تواند دگرگونیهای اجتماعی و تغییرات عمیق شخصیتی را شامل شود. برخی از پیامدهای روان شناختی کرونا را می توان روی تعدادی از بیماران مشاهده کرد، مانند تقویت واکنش های وسواس گونه ، شستشو به خصوص شستشوی دست ، ترس از بیماری ، خود بیمار انگاری ، تمایل به درون گرایی و انزوا مخصوصا در قشر هایی که در سنین بالا هستند به شدت در حال رشد است ، ترس از محیط های باز و بسته یعنی افراد بنا به دلایلی از سوار شدن در آسانسور به خاطر بسته بودن محیط و آلوده بودن آنجا پرهیز بکنند یا از سوار شدن داخل تاکسی اجتناب کنند که این ترسها می تواند هر چه قدر تاثیرات کرونا افزایش پیدا کند طول مدت بیشتری را در زندگی فرد اثر بگذارد، پوچ گرایی مانند برای چه زندگی می کنم ؟ اصلا چرا زنده هستم ؟ بدبینی، افزایش مشاجرات زوجین به دلیل تماس زیاد با یکدیگر در قرنطینه فضای خانه که سطح بالای این مشاجرات به خاطر مسائل مالی و اقتصادی و آینده خانوادگی بوده است ، اختلالات خواب و تغذیه ، ترس از دست دادن والدین خصوصا در کودکان و ترس از مرگ. افزایش وزن و تاثیر کرونا در آن
یکی از عواملی که می تواند جزو پیامد های قرنطینه باشد چاقی است اما مشاهدات پزشکان نشان می دهد که خانواده ها به شدت در این دوران مستقل عمل می کنند یعنی نان داخل خانه پخته می شود و رژیم های غذایی خانگی دارند صرفا به دلیل اینکه برخی شواهد که هنوز به صورت قطعی اعلام نشده نشان می دهد که کرونا می تواند از طریق تغذیه انتقال پیدا کند به همین خاطر نمی توان گفت که سالم خواری افراد منجر به چاقی می شود اما به نظر می رسد که مردم مقدار زیادی مراقب هستند به طور مثال کالری ها تنظیم شده است و مواد غذایی تدارک شده خانگی تر است اما عدم تحرک می تواند منجر به چاقی نیز شود با همه این اوصاف کسانی هستند که به خوبی از این بحران عبور می کنند. گفتنی است که استرس های زیادی در زندگی مردم وجود دارد که به مراتب از کرونا وحشتناک تر است و تاثیرات ناگوارتری بر زندگی دارند مانند مرگ فرزند، مرگ پدر و مادر ، ورشکستگی ، جدایی زوجین و جنگ. اینها پیامدهایی به مراتب بدتر از کرونا دارند پس با بررسی نشان می دهد که ما با بحران هایی در گذشته رو به رو بودیم که از کرونا شدید تر بوده بنابراین کرونا نه تنها در برابر ارگانیزم های قوی بلکه در بدن های قوی و روان های قوی هم سرخورده و ناکارآمد است. یکسری از موضوعاتی که منجر به زد و خورد بین والدین و زوجین در دوران قرنطینه می شود مسائل عمده مربوط به نامشخص بودن آینده زندگی و روزهای پیش رو از لحاظ میزان توانایی و استقامتی است که زندگی برای مقاومت از خود نشان می دهد و این افراد احساس می کنند که زندگی ممکن است در روزهای پیش رو مقاومت خود را در برابر بحران از دست بدهد پس از عمده ترین علت نگرانی این افراد این است که خانواده ممکن است از لحاظ اقتصادی توان لازم را نداشته باشد و بخش زیادی از این مشاجرات به خاطر نامعلوم بودن روزهای پیش رو است و زوجین احساس می کنند که به مراحل خطرناکی می رسند به همین دلیل به جای همکاری و کمک گاهی مشاجره را انتخاب می کنند اما درباره کودک آزاری ممکن است هر چند موضوعات اقتصادی مهم باشد اما موضوعاتی مانند تفاوت شخصیتی بین زوجین، نگاه متفاوت بین آنها در نظام تربیتی، محدود شدن کودکان از نظر فیزیکی و روانی که منجر به بی حوصلگی و روزمرگی می شوند و این روزمرگی به شدت روی رفتارهایشان تاثیرگذار است اما اگر پدر خانواده در منزل قلمرو خودش را وسعت بدهد افراد دیگر نیز موظف هستند مانند او زندگی کنند که این نادرست است یا مادر طوری برنامه ریزی می کند که راحت بودن در اعضای خانواده مقدور نیست به همین خاطر شرایط شخصیتی و تربیتی خانواده ها می تواند منجر به افزایش مشاجرات شود اما فعلا در کشور ما مشکل اقتصادی در بین زوجین و پدر و مادرها است.
ترس از دست دادن والدین در اثر کرونا در کودکان، انزوا و درونگرایی بر زندگی کودکان تاثیر دارد. اگر این بیماری برای کودکان به درستی تشریح نشده باشد امکان این اتفاق وجود دارد اما کرونا از لحاظی مفید بوده چرا که کودک متوجه بهداشت فردی و خوراک خود شده و می داند که هر چیزی خوردنی نیست و به بهداشت خود توجه می کند اما زمانی است که والدین به شدت نگران هستند و مدام از کودک خود می پرسند دست هایت را شستی؟ به کجا دست زدی ؟ به دهان و چشمانت دست نزن و اینها ممکن است در کودک استرس را تبدیل به نوعی فوبیا ناشی از مرگ و بیماری کند که در آینده این اندیشه گسترش پیدا کند و شامل پدر و مادر نیز شود که این مسئله خطرناک است. در دهه 60 در زمان بمباران مناطق مسکونی از سوی دشمن بی وقفه ادامه داشت و شهر را از بین می برد برای موشک های رها شده اصلا هیچ اهمیتی نداشت که محل اصابت و موقعیت کجاست ، ما شاهد بودیم که در دهه 60 در چشم به هم زدن زندگی خانواده ها تبدیل به یک آوار بی ارزش می شد و تعداد بی شماری جانشان را از دست می دادند که تاثیرات آن به مراتب مخرب تر از کرونا است پس کرونا برخلاف موشک های دشمن حداقل به ما حق انتخاب می دهد فقط کافی است انسان ها با این حق انتخابی که کرونا به آن ها داده سهل انگاری را کنار بگذارند و کمی جدی تر پروتکل های بهداشتی و مورد تایید جامعه جهانی را عملی کنند.
کرونا در رابطه زناشویی و سردمزاجی در همخوابی بین زوجین در مورد شخصیت های وسواسی که برای امور ساده و روزمره زندگی خود به تشریفات متکی هستند تاثیرگذار است و دچار سرد مزاجی می شوند اما درباره زوج های عادی مخصوصا زوج هایی که کرونا ندارند و به راحتی کنار یکدیگر زندگی می کنند گاهی مواقع قرنطینه فرصتی عالی می شود که وقت بیشتری کنار یکدیگر داشته باشند و روابط زناشویی خود را تحکیم کنند، نوع همکاری را در سطح زندگی بالا ببرند شاید تا به امروز تجربه پخت و پز مشترک با همدیگر را نداشتند اما قرنطینه موجب ایجاد این تجربه شده است. کرونا جزو بیماری های مقاربتی نیست بلکه جزو بیماری های ریوی و تنفسی است و به همین ترتیب افراد اگر کرونا داشته باشند یا برعکس رابطه جنسی در این بین علت به حساب نمی آید و به هر طریقی انتقال پیدا می کند حتی از طریق رودررویی مستقیم و رابطه جنسی علتی برای انتقال این بیماری نیست و این بیماری ساختار بیماری های مقاربتی را ندارد. ویروس کرونا مانند تمامی استرس های جاری در زندگی انسان ها یک نوع تجربه است تجربه ای که فقط تفاوتش با تجربیات معمول زندگی آن است که فعلا آمادگی لازم با آن را نداشتیم اما این هم روانشناسان را قانع نمی کند چرا که بیشتر رویدادهایی که در زندگی ما در کسری از ثانیه رخ می دهد ناگهانی است مانند تصادف ، سقوط، بیماری اینها هم ناگهانی هستند پس کرونا مشکلی نیست که آن را متفاوت و مجزا قلمداد کنیم فقط تنها راهی که برای آن لازم است حل کردن و در برابر آن ایستادن است. از نگاه افراد سالم و شخصیت های متعادل گوشه گوشه زندگی انسان ها کمینگاه اتفاق است پس نمی توانیم به بهانه اینکه کرونا را نمی شناسیم و ناگهانی ایجاد شده آن را بزرگ جلوه دهیم. در مورد افرادی که معمول و متعادل زندگی می کنند کرونا هم مانند بسیاری از بحران هایی که در زندگی پیش آمده مانند جنگ تحمیلی، قحطی و خشکسالی، سیل ها و... ناگهانی بوده و در بسیاری از امور ممکن است که هیچ آمادگی در مواجهه با آن نداشته باشیم. کرونا تفاوتی با این اتفاقات ندارد اما مشکل اصلی آن است که کرونا برای مردم در قالب بیماری سخت و صعب العلاج و مرگ نشان داده شده که این لیست بلند بالای واژه های ناامیدکننده و نگران مردم را ترسانده اما کرونا هم قابل کنترل است. یکی از اندیشمندان دوران باستان عقیده داشت افراد و جوامعی سالم هستند که میزان آمادگی در برابر مشکلات و حوادث را بالا نگه دارند. بخش عمده مسئله معاش است. وقتی جوزف انت نخست وزیر ایتالیا به مردم می گوید که شما سال ها برای ایتالیا زحمت کشیدید و حالا ایتالیاست که باید در کنار شما باشد این حرف قوت قلب و خاطر است و مردم امیدوار هستند که آینده مبهم و نامعلومی ندارند و به حال خود رها نشده اند پس وقتی مردم احساس کنند که یک بلای وحشتناکی به سرشان آمده ولی هر دولت و سیستمی آنها را حمایت می کند طبیعتا قرنطینه برای آنها منجر به بهانه ای برای خودکشی و اتفاقات ناگوار نمی شود.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر