پسري 24 ساله هستم. يک سال پيش با دختري آشنا شدم که 5 سال از من بزرگتر بود و با فريبکارياش گول خوردم. اول ادعا ميکرد خانه دارد و جهيزيهاش تکميل است و دهها دروغ ديگر اما وقتي وارد زندگي شدم ديدم دروغ ميگويد. حتي خانوادهاش توان تهيه جهيزيه را نداشتند و پدر و مادرم به اين ازدواج راضي نبودند اما من جنگيدم و همه چيزم را از دست دادم. الان هم يک فرزند در راه داريم. لطفا راهنمايي کنيد.
من دختري 14 ساله هستم. با اينکه به همه احترام ميگذارم ولي احساس ميکنم ديگران آنطور که بايد به من احترام نميگذارند. ميخواستم بدانم اين احساس من ناشي از چيست؟
25 سال دارم. دو سال است که با دختري 18 ساله ازدواج کردهام. متاسفانه او هيچ موقع به حرف من گوش نميدهد و دوست دارد هميشه با دوستانش بيرون برود. خيلي مغرور است و بيشتر اوقاتش را با دوستانش سپري ميکند. ميخواهم او را طلاق بدهم اما از عاقبتش ميترسم.
زني 28 ساله هستم که بهخاطر اخلاق خوب و صبور بودن در بين همه اعضاي فاميل زبانزد هستم اما مادر شوهرم من را اذيت و توهين و بياحترامي ميکند و مدام بهخاطر چيزهاي پيش پا افتاده دعوا و جر و بحث راه مياندازد، ديگر خسته شده ام و دنبال راه چارهاي هستم.
دختري 14 ساله و خيلي خجالتي هستم و در حضور افراد مهم دچار سردرگمي ميشوم، چرا رفتار من اينگونه است. بايد چکار کنم؟