«زخم کاری» موجی نو‌ در سریال سازی

 چیزی که این روزها و در کمبود اخلاق و انصاف، زیاد در جامعه مشاهده می‌کنیم. طبیعی است که نشستن نام مکبث در کنار نام سریالی که در ایران تولید شده و کارگردانش هم محمدحسین مهدویان است، می‌تواند مخاطبان زیادی را به خود جذب کند. همین اتفاق برای من هم افتاد و به‌رغم مشغله زیاد، وقتی از سوی دوستان برای تماشای این سریال دعوت شدم، تصمیم به تماشای آن گرفتم.

من منتقد سینما نیستم، اما علاقه‌مند به آنم و همواره هم از منظر یک علاقه‌مند، آن را دنبال کرده‌ام. دو قسمت از سریال زخم کاری را هم به‌عنوان یک علاقه‌مند به آثار مهدویان جوان تماشا کردم و واقعیتش این است که تا به اینجای سریال، رد چندانی به‌جز هاله‌ای از چند کاراکتر مکبث را در زخم‌کاری ندیدم. اما فیلم‌نامه جذابی را در زخم کاری دیدم که می‌تواند مخاطب را پای قصه بنشاند.

صدالبته که قضاوت درباره این سریال، با تماشای دو قسمت از آن کاری دشوار است و باید دید در ادامه مکبثِ زخم‌ کاری که به نظر می‌رسد همان کاراکتر مالک است، چقدر در مسیر مکبثِ شکسپیر خواهد بود و سرانجام‌شان چه خواهد شد.

زخم‌کاری تا به اینجا روایت تحقیر، تزلزل و تنزل اخلاق در روابط، زیاده‌خواهی، طمع و خشم انسان‌ها را به تصویر کشیده و از این منظر، می‌توان آن را دستکم درمیان سریال‌های ساخته شده در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی دارای موضوعی نسبتا جدید دانست.

زخم‌کاری می‌تواند موجی نو در سریال‌سازی کشور را در کنار آثاری چون قورباغه هومن سیدی به راه بیاندازد و محتوای فیلم‌نامه‌ها و تولیدات بصری در شبکه نمایش خانگی را حداقل یک سر و گردن ارتقا دهد. محتوایی که از ماجراهایی عشقی و روایت‌های سطحی عبور کرده و می‌تواند تا مدت‌ها ذهن مخاطب را درگیر آنچه که به تماشایش نشسته کند.

به عنوان یک حامی جوانگرایی در تمام عرصه‌ها از جمله سیاست، فرهنگ، هنر، ورزش و ... خوشحالم که این موج نو با حضور کارگردانان جوان کشورمان به راه افتاده و این نشان می‌دهد که اعتماد به جوانان و میدان‌دار شدن نسل‌های جدید، در تمام عرصه‌ها موج آفرین است.