گفتگوی اختصاصی رکنا با آرین قلندران + آثار هنری
رکنا : آرین قلندران از موزیسین ها و نقاشان جوان کشورمان است که آثار نقاشی بسیاز زیبا و متفاوتی خلق کرده است.
به گزارش رکنا ، هنرمندان کشورمان کم نیستند؛ به ویژه در دهه های اخیر خوشبختانه شاهد استعدادهای درخشانی در عرصه های مختلف هنر هستیم. در این بخش از رکنا با آرین قلندران که از هنرمندان آینده دار کشورمان است گفتگویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.
لطفا خودتان را معرفی کنید.
من آرین قلندران در پنجم خرداد ماه سال 1375 در شهر تهران متولد شدم. فارغ التحصیل از دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی در رشته عمران هستم. از 8 سالگی یادگیری موسیقی و نوازندگی ساز سنتور را در مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما آغاز کردم و همچنان به نوازندگی و آهنگسازی مشغولم. از زمانی که دقیقا به خاطر ندارم (شاید پیش از آنکه لب به سخن گفتن باز کنم) به نقاشی علاقه مند شدم و تا الان نیز با علاقه ای روز افزون به عنوان حرفه اصلی خود در حال پرداختن به آن هستم.
شما موزیسین هم هستید. آیا بین نقاشی و موسیقی ارتباطی وجود دارد؟
با اینکه این دو هنر هر کدام در مدیوم های خاص خود تعریف شده اند و به کل جنس متفاوتی دارند اما از نظر من بسیار از لحاظ حس با یکدیگر در ارتباط بوده و بر هم تاثیرگذار هستند. اصولا نقاشی ارتباطش با چشم انسان و موسیقی با گوش است و هر دو در درون و ذهن انسان ارتباط حسی ایجاد می کنند و می توانند مسبب پدید آمدن الهام در انسان شوند. بسیاری از موزیسین ها با الهام گرفتن از دیدن یک اثر نقاشی و بسیاری از نقاشان با شنیدن قطعات موسیقی آثار خود را پدید آورده اند.
کدام یک به نظر شما تاثیرگذارتر است؟ هم از نظر مادی و درآمدی و هم از نظر فرهنگی و روحی
اولا باید بگویم که من تاثیرگذارترین هنر را سینما می دانم زیرا سینما مخاطب را به وسیله حواس متعدد درگیر کرده و تنوع و تعداد فریم هایی که هرکدام حاوی تصاویر و صداها در چارچوب خط داستان هستند بیننده را به شدت درگیر می کند. حال بین موسیقی و نقاشی هم من موسیقی را تاثیرگذارتر از نقاشی می دانم چون در طول مدت اجرای یک قطعه، شنونده با اثر خود فرصت ایجاد برقراری ارتباط حسی بیشتری را دارد اما در نقاشی تمام منظور و حرف هنرمند در یک تصویر خلاصه می شود و این بسیار دشوار است که یک نقاش بتواند با یک اثر، احساس مخاطب خود را برای مدت طولانی و به شکلی عمیق درگیر کند.
آیا تدریس هم می کنید؟
بله چند سالی هست که موسیقی و ساز سنتور را تدریس می کنم . تجربه تدریس نقاشی و طراحی را هم داشتم ولی احساس می کنم برای نقاشی معلم چندان خوبی نیستم.
جامعه نقاشان به نظر در برابر موزیسین ها مظلوم واقع شده اند. آیا حمایت خاصی از این قشر در کشور می شود؟
به طور کلی به هر جامعه هنری با توجه به تعداد مخاطب و توان درآمدزایی آن توجه شده و بها داده می شود. نه فقط در ایران بلکه در اکثر کشور ها ، موسیقی مخاطبین بیشتری از تمام طیف های جامعه نسبت به نقاشی دارد بنابراین اکثر سرمایه گذاران هم ترجیه میدن تا در موسیقی سرمایه گذاری کنند . بنابراین توجه به جامعه نقاشان همیشه به مراتب کمتر از جامعه موزیسین ها بوده.
در کشور ما هم به همین خاطر و آشنایی اندک مردم با نقاشی و نقاشان توجه آنچنانی به نقاشی نشده. هر چند فکر میکنم برای کشوری با چنین سابقه هنری و فرهنگی باید بسیار بیشتر از این بها داده شود و این پتانسیل در هنرمندان ایرانی وجود دارد تا ایران را بار دیگر به قطب فرهنگ و هنر در دنیا تبدیل کنند.
آیا شما تا به حال نمایشگاه نقاشی برگزار کرده اید؟
نه ، من هیچ نمایشگاهی تا امروز برگزار نکرده ام . همیشه فکر می کنم صرف برگزاری نمایشگاه های متعدد توفیقی برایم به همراه ندارد چون چیزی که بیشتر از درآمد برایم دغدغه بوده و هست این است که تا چه حد مخاطب با دیدن کارهای من حس و ذهنش درگیر شود. موقعی که احساس کنم می توانم زندگی بازدیدکنندگان کارهایم را به دو بخش قبل از ورود و بعد از خروج از نماشگاه تقسیم کنم و آثارم باعث غلیان جریان فکری و حسی در مخاطبم بشود حتما نمایشگاه برگزار خواهم کرد.
سبک کارهایتان و نوع رنگ آمیزی ها را برایمان بگویید.
من به جز سبک آبستره ، تقریبا در همه سبک ها با تمام تکنیک های گوناگون کار کردم اما در حال حاضر به شکل تخصصی نقاشی دیجیتال و سبک رئال کار می کنم ، هرچند هنوز هم نتوانستم استایل و سبک خاصی برای خودم در نظر بگیرم و خودم را محدود به آن کنم و بسته به حس و حالم همچنان در سبک ها و با تکنیک های مختلف نقاشی می کنم.
در اوقات فراغت چه می کنید؟
من به غیر از نقاشی و موسیقی علاقه بسیار زیادی به سینما دارم و چند سال است که سینما را به صورت جدی دنبال می کنم . نقدها را مطالعه می کنم و آثار کارگردانان را سعی می کنم با نگاه درست تر و دقیق تری ببینم. بسیار به مباحث علمی(فیزیک و متافیزیک و اخترشناسی) و تاریخ علاقه مندم و همیشه در هر زمان سعی می کنم کتاب های مختلف را در این زمینه ها مطالعه کنم. مدتی است که هر روز قرآن می خوانم و به این باور رسیدم که هیچ کتابی از منظر عمق و فساحت و تاثیرگذاری ذره ای نمی تواند با قرآن برابری کند و فهم آیات آن به معنی واقعی موجب رشد بینش و حکمت و عمیق شدن نگاه انسان به زندگی و فهم و درک خلقت خداوند می شود. پیاده روی و کافه رفتن هم تقریبا جزئی از برنامه روزانه ام است و خوردن قهوه و صحبت کردن با دوستانم حول مسائل مختلف که در نهایت موجب رسیدن به نتایج نو و مفاهیم جدید بشود را بسیار دوست دارم.
به نظر شما نقاشی ذاتی است یا با تمرین مثل موسیقی می شود آن را پرورش داد؟
من باور دارم که هر انسانی با ذات و علاقه مختص خود آفریده می شود. چیزی که ما از آن به عنوان استعداد نام می بریم در واقع کشش اصلی و تمایل انسان در جهتی است که باید در طول زندگی به سمت آن برود . در نقاشی و سایر زمینه های هنری استعداد لازم است اما باید شخص مستعد و علاقه مند تحت تعلیم درست قرار بگیرد تا در کنار تجربه و تلاش های متعدد پرورش پیدا کرده و به پختگی برسد و ماحصل آن خلق آثار منحصر به فرد شود. هر چند نه تنها هنر بلکه علم و دانش و سایر چیز ها هم هیچ گاه برای انسان به انتها نمی رسد و انسان تا انتهای عمر محدود خود می تواند در هر زمینه ای پیش برود و چیز های بیشتری را بیاموزد و عرضه کند.
بهترین نقاش ها از دید شما؟
قبل از پاسخ به این پرسش باید بگویم برای من همیشه مهم ترین عامل در هر اثر هنری از جمله نقاشی فرم آن اثر است. جدا از محتوا که همیشه برایم مورد توجه جدی است ، فرم یک اثر که در دل آن تکنیک درست است باعث ایجاد حس در من به عنوان مخاطب اثر می شود.
بنابر این بهترین آثار نقاشی از نظر من آنهایی هستند که در سبک مربوط به خود از فرم درست برخوردارند.
برایم سخت است که بخواهم به تعداد محدودی از نقاشان با توجه به دامنه وسیع سبک ها و تکنیک های گوناگون اشاره کنم اما از هنرمندان قدیمی میکلانژ ، داوینچی ، رامبرانت و بعد ها پیکاسو و دالی … و از هنرمندان امروزی به نظرم Georgy Kurasov , Alex Grey , Ali Cavanaugh ,Conor Walton, Casey Baugh , Odd Nerdrum و.... را نام می برم.
هدفتان در آینده چیست؟
من قبلا هدف هایی داشتم که در نگاه خودم بزرگ بود مثل نمایشگاه گذاشتن ، کنسرت برگزار کردن ، کسب درآمد زیاد و ... اما الان تمام آنها دیگر چندان برایم مورد توجه نیست . تنها هدفی که دارم این است که چه در زمان زندگی ام و چه بعد از آن از خودم اولا آثار ارزشمند و تاثیرگذار چه در نقاشی و چه در موسیقی به جا بگذارم و دوم اینکه تاثیر خوب و بزرگی برای مردم و نقش موثری در تاریخ داشته باشم.
در دوران کرونا چه می کنید؟
کرونا با تمام شر و گرفتاری هایی که به همراه داشته برای من توفیقی شد تا به خودم و درون خودم بیشتر رجوع کنم . به بسیاری از مسائل بیشتر فکر کنم و سعی کنم بسیاری از ایرادها و عادت های نادرست که به آنها کم توجه بودم را اصلاح کرده و خودم را کامل تر کنم . به نظرم این شرایط ویژه در جهان برای انسان ها در زمانی که انسان و انسانیت از هر نظر در سراشیبی و هبوطی مرگبار قرار گرفته بود بی دلیل ایجاد نشده و باید انسان ها از آن استفاده کنند و قطعا تاثیر آن را روی زندگی فردی و اجتماعی و روند آن درک کرده و مشاهده خواهند نمود. جدا از این مسائل مثل قبل تا جایی که امکان دارد همه کار هایی که از قبل می کردم به جز تدریس را همچنان ادامه می دهم و به آینده پس از گذر از سختی ها و مشکلات امیدوارم و روشن نگاه می کنم.
آیا در خلق کارهای تان حتما از سوژه دیداری بهره می برید به عنوان الگوی طراحی یا با تصویر سازی ذهنی اثری را خلق می کنید؟
یک اثر هنری همیشه ماحصل میزان پختگی و تجربه هنرمندی است که آن را خلق کرده است . یک اثر خوب همیشه نشان می دهد که خالق آن چقدر زندگی را به معنی واقعی زندگی کرده ، چقدر دیده ، شنیده ، اندیشیده و لمس کرده است . بنابر این بدون اینها محال ممکن است که کسی اثر قابل توجهی را پدید بیاورد.
در نقاشی همیشه الگوی طراحی برای تمرین و بالا رفتن سطح تکنیک لازم است اما به نظرم باید ذهن یک هنرمند آماده خلق آثار ذهنی که نشان دهنده نوع نگاه هنرمند هست باشد چون وقتی اثری الگویی دارد تنها می شود تکنیک را با آن به نمایش گذاشت نه حرف تازه ای که احساسی تازه و نو را پدیدار کند.
حرف آخر؟
اولا از شما و خبرگزاری بسیار وزین رکنا تشکر می کنم که این فرصت را به من داد تا حرف هایم را به گوش مردم عزیز برسانم.
در آخر می خواهم بگویم که نقطه کمال و بالاترین حد برای انسان در جایی است که انسان هیچ کس و هیچ چیزی را بالاتر از خود به جز خدا نبیند. وقتی انسان وابستگی ذهنی اش به چیزهای فانی و کم ارزش و بی ارزش را کم کند و تمام نگاهش به ذاتی ابدی و ازلی که سرچشمه هر چیز قابل تصور و غیر قابل تصور است دوخته شود در بالاترین حد از کمال و بی نیازی و بزرگی قرار می گیرد و این را درک می کند که رسیدن به هر چیز و هر خواسته ای چه مادی و چه غیر مادی برایش قابل دسترس است به شرطی که از راه درست آن را بخواهد و در ذهنش به دغدغه ای که به خاطر آن حرص خورده و از انسانیت خود دور شود تبدیل نشود. در این صورت همیشه در آرامش و رضایت و بی نیازی و روشن نگری زندگی سپری خواهد شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر