دو زن به من دستور قتل دادند / اعتراف عجیب قاتل نازی آباد تهران

به گزارش رکنا، ساعت‌۱۱:۳۰ قبل از ظهر پنج‌شنبه ۲۵‌فروردین رهگذرانی در خیابان هزار‌دستگاه محله نازی‌آباد شاهد صحنه هولناکی بودند. آن‌ها دیدند مرد جوانی در پیاده‌رو به سوی مرد سالخورده‌ای حمله کرد و با چاقویی که در دست داشت دیوانه وار به او ضربه زد. اهالی محل با دیدن این صحنه دلخراش به کمک مرد زخمی شتافتند و سعی کردند ضارب را دستگیر کنند، اما مرد جوان با تهدید چاقو به سرعت از محل گریخت.

مرد زخمی غرق در خون کنار خودروی پارک شده‌ای روی زمین افتاد و رهگذران هم موضوع را به مأموران پلیس و اورژانس خبر دادند. لحظاتی بعد تیمی از مأموران کلانتری نازی‌آباد در محل حاضر شدند و مرد سالخورده را برای درمان به بیمارستان منتقل کردند، اما وی قبل از رسیدن به بیمارستان بر اثر اصابت ضربات چاقو به شکم، پهلو و سینه فوت کرد.

با اعلام خبر قتل مرد ۶۰ ساله پرونده وارد مرحله تازه‌ای شد و قاضی محمد‌رضا صاحب‌جمعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی در محل تحقیقات خود را آغاز کرد.

شناسایی قاتل

در تحقیقات میدانی یکی از شاهدان عینی به تیم جنایی گفت: «در حال عبور از خیابان بودم و مرد ناشناسی هم صد متری از من جلو‌تر در حال حرکت بود و پشت سر او هم مرد جوانی حرکت می‌کرد. در همین لحظه دیدم مرد جوان به سوی مرد سالخورده دوید و وقتی به او رسید ناگهان با چاقو ضرباتی به او زد و بعد هم به سرعت فرار کرد. من و افراد داخل خیابان در حالی که وحشت کرده و شوکه شده بودیم به سرعت بالای سر او حاضر شدیم و دیدیم او غرق در خون است و به سختی نفس می‌کشد.»

تیم جنایی در ادامه دوربین‌های مداربسته محل حادثه را بررسی کردند و چهره ضارب را به‌دست آوردند. چهره ثبت شده در دوربین مداربسته به گفته شاهدان و اهالی محل متعلق به پسر ۳۴‌ساله‌ای به نام بهمن بود که همراه پدر و مادرش در یکی از خیابان‌های نازی‌آباد زندگی می‌کرد.

سپس مأموران راهی محل زندگی متهم شدند و وی را ۳۰ دقیقه پس از حادثه خونین در پشت بام خانه‌شان هنگام فرار به‌دام انداختند و به اداره پلیس منتقل کردند.

متهم در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و در ادامه برای بررسی سلامت روحی و روانی‌اش به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد. تحقیقات درباره این حادثه ادامه دارد.

گفتگو با متهم

گاهی می‌خندد و گاهی گریه می‌کند و این رفتار‌های عجیبش حکایت از آن دارد که حالت روحی و روانی خوبی ندارد. می‌گوید چیزی از صحنه قتل به یاد ندارد، اما لحظاتی بعد می‌گوید به دستور مادرش و بعد هم حرفش را پس می‌گیرد و مدعی می‌شود به فرمان دو زن ناشناس مرتکب قتل شده‌است. متهم در نهایت به چند پرسش خبرنگار ما پاسخ می‌دهد.

معتادی؟

نه.

گفته بودی که ماریجوانا مصرف می‌کنی؟

بله ۱۰‌سال است ماریجوانا مصرف می‌کنم و روز حادثه هم ماریجوانا مصرف کرده‌بودم.

چه شد که معتاد شدی؟

چند سال قبل همراه خانواده‌ام از یکی از شهر‌های غربی کشور برای کار به تهران آمدم و از طریق دوستانم با ماریجوانا آشنا شدم و از آن زمان مصرف می‌کنم.

مقتول را می‌شناختی؟

نه، من اصلاً تا آن لحظه او را ندیده بودم و نمی‌شناختم.

چرا او را به قتل رساندی؟

من نمی‌خواستم او را بکشم، به من دستور دادند او را بکشم.

چه کسی دستور داد؟

در خانه‌مان بودم و صدای مادرم را شنیدم که گفت آن مرد غریبه را بکش.

لحظه حادثه مادرت همراه شما بود؟

نه، من تنها بودم.

پس چطور مقتول را شناختی؟

وقتی داخل خیابان آمدم دو زن ناشناس به من نزدیک شدند و با چشمانشان مرد غریبه را به من نشان دادند و گفتند: «او را بکش.»

بیشتر توضیح بده.

آن روز من درخانه‌مان تنها بودم و ماریجوانا مصرف کردم و بعد هم برای قدم زدن به داخل خیابان آمدم. در پیاده‌رو می‌رفتم، دو زن به من نزدیک شدند و با صدایی بلند دستور دادند آن پیرمردی که جلوی من حرکت می‌کرد با چاقو به قتل برسانم. آنقدر صدایشان در گوشم تکرار شد که به ناچار به پیرمرد حمله کردم و با چاقو چند ضربه به او زدم. وقتی او خونین روی زمین افتاد، برگشتم به آن دو زن بگویم که او را کشتم، اما آن‌ها ناگهان ناپدید شدند و من هم فرار کردم.

چاقو را از کجا آورده بودی؟

من همیشه با خودم چاقو داشتم، چون همیشه از ارواحی که همراه من هستند، می‌ترسم به من آسیب بزنند و به همین خاطر چاقو همراه خودم داشتم.