پشت پرده وحشتناک فرار مرد 2 زنه تهرانی به شمال ! + جزییات

قتل عجیبی در تهران رخ داد. این قتل به خاطر طلب 150 میلیون تومانی رخ داد. قتل مرد 32 ساله در کارگاهی در غرب تهران رخ داد. قتل به خاطر اختلافات مالی مرد اتفاق افتاد. متهم صحنه قتل را بازسازی کرد. عامل قتل مرد از اولیای دم طلب بخشش کرد.

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از یک سال و نیم قبل به دنبال کشته شدن مرد ۳۲ ساله ای در کارگاهی در غرب تهران آغاز شد. بررسی ها نشان می داد این مرد با ضربه های چاقو در کارگاهش کشته و دو خودرو او سرقت شده است .

ماموران پلیس به تحقیق پرداختند و دریافتند چند روزی بود یکی از دوستان بهروز به نام پیمان به کارگاه او آمده بود. اما همزمان با کشته شدن بهروز ،پیمان ناپدید شده است .

با افشای این ماجرا ماموران پلیس به ردیابی پیمان پرداختند و وی را در شمال کشور سوار بر یکی از خودروهای بهروز ردیابی و بازداشت کردند.

ماجرای قتل مرد 32 ساله در تهران چه بود؟

 پیمان که قصد فروش خودرو بهروز در شمال کشور را داشت به قتل او به خاطر اختلاف حساب مالی اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت.

 برای وی کیفرخواست صادر و پرونده اش به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان فرستاده شد.

 پیمان در حالی که از خود دفاع کرد که وکیل اولیای دم برای وی حکم قصاص خواست.

 وقتی پیمان ۳۲ سال در جایگاه متهم ایستاد گفت: من دو همسر و سه فرزند دارم و اهل چابهار هستم. من تولید ادویه در سیستان و بلوچستان دارم و میخواستم برند ادویه ام را ثبت کنم. اما چون مردم سیستان و بلوچستان فقیر هستند من نمی‌توانستم برند را آنجا ثبت کنم .به همین خاطر بیشتر اوقات به پاکستان و افغانستان می‌رفتم. من در همان سفرها عکس های رادیولوژی و سی تی اسکن را می خریدم و با خودم به تهران می آوردم و به بهروز که دوست قدیمی ام بود می دادم. او در کارگاهش عکس های رادیولوژی و سی تی اسکن را تجزیه می کرد و چون در آنها نقره وجود داشت آب آن  را استخراج کرده و به عنوان سوخت برای دستگاه های جوشکاری دریایی می فروخت .

این  متهم ادامه داد :من چند سال با پسر بهروز کار می کردم اما او ناگهانی فوت شد. به همین خاطر دو سالی بود که رابطه کاری ام با بهروز نزدیک‌تر شده بود و ۱۵۰ میلیون تومان از او طلب داشتم .چند بار با او تماس گرفتم و گفتم پولم را بدهد .اما آخرین بار مرا به کارگاهش دعوت کرد و گفت به تهران بروم  و در کارگاهش بمانم تا پول را با من تسویه کنم. من به کارگاه او رفته بودم و چند روزی را آنجا ماندم .آخرین بار که از او خواستم تا حساب مالی را تسویه کند عصبانی شد و فحاشی کرد.

او می‌گفت  چند روز است در کارگاه او مانده و مزاحمش شده ام.سر همین موضوع با هم بحث کردیم و به من فحش داد .من هم در یک لحظه کنترل اعصاب را از دست دادم و از خود بی خود شدم و  چاقویی را که در  در دست داشت و می‌خواست مرا با آن بزنند، از او گرفتم و ضربه ای به او زدم .

این متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: می دانم هر جرمی مجازاتی دارد .اما باور کنید اگر بهروز را نزده بودم شاید در آن درگیری کشته می‌شدم.من ناچار شدم او را بزنم.  من بعد از قتل همراه دو نفر از دوستانم دو خودرو بهروز را ا دردیدیم. یکی از آنها را در راه آهن تحویل دادم  تا به چابهار ببرند و با خودرو دیگر به شمال رفته بودم تا آن را بفروشم که دستگیر شدم .من از قتل بهروز پشیمانم و از وکیل اولیای دم  که در دادگاه حاضر است تقاضای بخشش دارم.

 با پایان دفاعیات متهم قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

وبگردی