به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت سال 84 با قتل یک مأمور انتظامی در شهریار آغاز شد. مأموران پس از حضور در محل و تحقیقات اولیه متوجه شدند که استوار فولادوند و یکی از همکارانش حین انجام مأموریت به یک دستگاه خودرو پژو مشکوک شدند و به راننده دستور توقف دادند. مأموران پس از توقف خودرو قصد بازرسی بدنی راننده و 2 سرنشین خودرو را داشتند که در این میان راننده گلوله‌ای به سوی استوار فولادوند شلیک کرد و متواری شد.

با شهادت این مأمور پلیس، شناسایی متهمان در دستور کار پلیس قرار گرفت و پس از چند ماه مأموران موفق شدند رد دو سرنشین خودرو را به‌دست آورند اما ردی از عامل اصلی شلیک به استوار که جوانی به‌ نام علی بود، به دست نیامد.

16 سال از این ماجرا گذشته بود که مأموران پلیس دریافتند علی در یکی از شهرستان‌های غربی کشور به‌صورت مخفیانه زندگی می‌کند و مأموران در عملیاتی او را دستگیر کردند. علی که حالا 43 ساله است پس از دستگیری به قتل استوار اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: روز حادثه من و 2 نفر از دوستانم در حال رفتن به باغی در شهریار بودیم که مأموران به ما دستور ایست و بازرسی دادند؛ چون اسلحه همراهم بود به دروغ گفتم نظامی هستم و به‌همین خاطر اسلحه همراه دارم؛ اما وقتی مأمور پلیس می‌خواست اسلحه را از من بگیرد یک تیر به سمت او شلیک شد.

وی درباره اینکه چرا اسلحه همراهش بوده نیز گفت: ما آن روز با فردی قرار داشتیم که مدعی بود دستگاه زیرخاکی و گنج یاب دارد. به‌خاطر اینکه فکر می‌کردم ممکن است خطری ما را تهدید کند از یکی از دوستانم اسلحه‌ای به امانت گرفتم.

محاکمه قاتل پلیس

به این ترتیب علی پس از بازسازی صحنه جرم و تکمیل پرونده‌اش به اتهام قتل، مشارکت در سرقت مسلحانه و حمل سلاح گرم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.

در ابتدای جلسه وکیل مدافع اولیای دم درخواست قصاص کرد و در توضیح بیشتر گفت: شهید فولادوند در زمانی که به شهادت رسید پسر سه ماهه‌ای داشت که حالا 16 ساله است. بعد از این ماجرا خانواده‌اش آسیب‌ زیادی دید که غیرقابل جبران است و من از طرف آنها تقاضای قصاص دارم.

سپس نماینده ناجا به جایگاه رفت و گفت: با توجه به اینکه تیراندازی از فاصله نزدیک صورت گرفته و متهم به صورت مستقیم به سینه مأمور پلیس شلیک کرده من به نمایندگی از ناجا درخواست مجازات متهم را دارم. بعد از آن علی که چند فقره سابقه کیفری هم در پرونده‌اش دارد به جایگاه رفت و با پذیرش اتهامش ماجرا را بازگو کرد و در پایان عنوان کرد: قصدم کشتن استوار نبود و نمی‌دانستم که اسلحه مسلح است بعد هم از ترسم به شهرهای مختلف رفتم و به‌صورت مخفیانه زندگی کردم.

در ادامه متهم ردیف دوم که با قرار وثیقه آزاد بود به اتهام معاونت در قتل محاکمه شد و گفت: من اتهام معاونت در قتل را قبول ندارم. من آن شب اصلاً نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. فقط صدای شلیک گلوله را شنیدم و از شیشه عقب ماشین دیدم مأمور پلیس به روی زمین افتاده است و بعد از شلیک هم علی بلافاصله سوار ماشین شد و فرار کرد. متهم بعدی هم که با قرار وثیقه آزاد بود در دادگاه حاضر نشد اما وکیلش مدعی شد وی در قتل نقشی نداشته است.

پس از پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.