راز هیولای پنهان پدر و مادر بابک خرمدین چه بود؟ / مادر: طوری می کشتیم که کسی نفهمد !

به گزارش رکنا، محمد بلوری، روزنامه‌نگار پیشکسوت، نوشت: با گذر زمان، هر روز افشای جزئیات حقایقی درباره زنجیره جنایات هولناک خانواده « خرمدین » با روشنی بیشتر چهره شیطانی هیولای پنهان در روان زوج جنایتکار نه تنها افکار عمومی را در بهت و حیرت بیشتری فرو می‌برد، بلکه روانشناسان را هم در شناسایی شخصیت زن و شوهر بیشتر به اعجاب وا می‌دارد.

زن و شوهری با چهره‌هایی آرام و رفتاری خونسردانه در برابر یک قاضی متعجب و خبرنگارانی در هیجان پرسش ظاهر می‌شوند و جزئیات جنایات هولناک‌شان، از جمله کشتن و قطعه‌ قطعه کردن جسد پسر ‌شان را به‌ عنوان آخرین قربانی چنان با خونسردی و بی‌تفاوتی تعریف می‌کنند که گویی آن شب سرگرم ساطوری کردن سبزی آش برای میهمانان فردا بوده‌اند.

اما در روند انتخاب قربانیان، خانواده برای سلاخی شدن در آن مسلخ خانوادگی تا رسیدن به نوبت کشتار چه واکنشی داشته‌اند؟ پرسش برخی از مردم است!

وقتی یکی از فرزندان با قرعه مرگ روبه‌رو می‌شد آیا تا مثله‌ کردن و انتقال جسد قطعه‌‌ قطعه شده‌اش، آثاری از این جنایت باقی نمی‌ماند تا دیگر اعضای خانواده پی به راز جنایت موحش والدین و غیبت قربانی ببرند؟

پدر و مادر بابک خرمدین

طوری می کشتیم که دیگر بچه ها نفهمند

جواب زن و شوهر برای هر شنونده‌ای چندان قانع کننده نیست. پاسخ این دو در جریان بازجویی و پرسش خبرنگاران این است: زن می‌گوید: طوری می‌کشتیم که دیگر بچه‌ها نفهمند، بهانه می‌آوردیم که به سفر رفته...! مرد: شاید یکی‌شان می‌فهمید اما فکر نمی‌کرد که نوبت به او هم برسد و یا حتماً راز قتل را پنهان می‌کردند که گرفتار نشوند.

اما توضیحات این زن و شوهر قانع‌ کننده نیست و به گفته یکی از روانشناسان حتماً بابک خرمدین به راز جنایات مشترک پدر و مادرش پی برده بود اما عجیب اینکه چرا پنهانشان می‌کرد.

به‌گفته یکی از روانپزشکان این‌گونه جنایات پیوسته و زنجیر‌وار زاییده باورهای غلط و بیمارگونه ذهنی است که به یقین با شکار و مثله‌ کردن اجساد قربانیان دیگری ادامه می‌یافت و پس‌ از کشتن افراد خانواده و وابسته فامیلی نوبت به افراد دیگر می‌رسید.

چنین افرادی که سخت پایبند این‌گونه باورهای غلط پنداری خود هستند معمولاً شخصیتی آرام و متواضع دارند و در معاشرت با دیگران مهربان و فروتن به‌نظر می‌رسند.

داستان عجیب مرد گله دار که قاتل سریالی بود

من حدود 60 سال پیش که خبرنگار بخش حوادث روزنامه کیهان بودم یک روز در کاخ دادگستری با چنین شخصیتی روبه‌رو شدم. در شعبه یک جنایی دادگاهی قدیم پرونده اتهام قاتل را خواندم و به جزئیات جنایات هولناک این متهم قسی‌القلب پی بردم.

این مرد 50 ساله کشاورز با داشتن گله‌ای گوسفند و چند جریب زمین در رفاه زندگی می‌کرد تا اینکه پس‌ از ازدواج با زن نسبتاً جوانی، ماجرا آغاز شد. وی پنج مرد را به تصور ارتباط با همسر جوانش در حال بیهوشی به قتل رسانده و سپس اجساد قصابی شده آنها را در بیابان انداخته است.

او ابتدا مرد جوانی را از روستایی دور و نزدیک برای میهمانی شام به خانه‌اش دعوت می‌کرد و هنگام صرف غذا زنش را وا می‌داشت که به میهمان جوان شربت آلوده به سم تعارف کند. پس از آنکه میهمان بی‌خبر از توطئه با خوردن شربت نیمه‌جان می‌شد. مرد صاحبخانه قربانی‌اش را با ساطور و قمه قطعه‌ قطعه می‌کرد و تکه‌های جسدش را در بیابان‌های اطراف می‌انداخت تا طعمه جانوران شود.

با کشف اجساد پنج مرد قربانی، ملاک جنایتکار دستگیر شد و در مراحل بازجویی مدعی شد که قربانیانش را به‌خاطر تعرض به زنش کشته است. با ارجاع پرونده به دادگاه جنایی در تهران و درخواست مجازات اعدام برای متهم، بین پزشک قانونی و گروه روانپزشکان انتخابی در مورد محاکمه‌اش اختلاف نظر به‌ وجود آمد.

پزشک‌قانونی اصرار داشت که قاتل با سبق تصمیم و سلامت عقل مرتکب قتل قربانیان شده اما روانپزشک‌ها معتقد بودند قاتل هرچند از سلامت عقل برخوردار بوده اما در لحظات بحران روانی ناشی از هجوم خاطرات درد‌ناک گذشته اقدام به چنین قتل‌هایی کرده است. اما دادرسان دادگاه جنایات این مرد را براساس سلامت عقل تشخیص دادند و به اعدام محکومش کردند.

راز خانه وحشت خرمدین چیست؟

اما در سلسله جنایات هولناکی که در اکباتان و خانه خرمدین‌ها اتفاق افتاده آخرین قربانی، بابک، یک استاد دانشگاه در رشته سینما است که دانشجویان و اهالی سینما به وقار اجتماعی و پاکی اخلاقش جملگی گواهی می‌دهند.

اما پدر، در بازجویی‌ها و مصاحبه با خبرنگاران مدام این چهره دانشگاهی و سینمایی را فرزندی منحرف معرفی می‌کند. به تعبیر دیگری، انگار گناهکار، عکس از صحنه جرم سنگینی را که مرتکب شده تکه‌تکه می‌کند تا با نگاهی به آن، وجدان خفته‌اش بیدار نشود. براساس اوراق بازجویی می‌بینیم در مورد قتل دیگر قربانیان از جمله دختر و شوهر او به انحرافات جنسی متوسل شده که خود را در کشتن این قربانیان محق جلوه دهد تا به تسکین روانی برسد.

طی 60 سال روزنامه‌نگاری با تجاربی که در برخورد با حوادثی چون این قتل عام داشته‌ام فهمیده‌ام متعصبان باورهای ناشی از جهل می‌توانند بی‌رحمانه‌ترین واکنش‌ها را از خود نشان بدهند!آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.