تجمع داغداران 19 قربانی انفجار کلینیک سینا اطهر در تجریش/چرا فراموش شده ایم؟+فیلم و عکس
حجم ویدیو: 64.21M | مدت زمان ویدیو: 00:08:43

کلینیک سینا اطهر واقع در میدان تجریش تهران،11 تیرماه سال 99 طعمه انفجار و حریقی مهیب شد که در پی آن 19 نفر از کادر درمان کلینیک سینا اطهر در طبقه چهارم محبوس شدند.حجم دود دپو شده در طبقه چهارم به حدی زیاد بود که افراد محبوس شده را به کام مرگ برد.حالا یک سال از انفجار تلخ و دردناک کلینیک سینا اطهر می گذرد و خانواده قربانیان جوان این فاجعه هنوز هم نتوانستند به نتیجه ای محکم و متقن در پیگیری قضایی این پرونده برسند.مطالبه خانواده قربانیان کلینیک سینا اطهر چیزی جز مجازات مقصرین حادثه نیست.حادثه ای که 19 جان شیرین را دستخوش فنا کرد.

سینااطهر3

اخبار اختصاصی رکنا - کپی رایت

به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا، آنها 19 نفر بودند. 19 نفر که هر روز با پوشیدن بال سفید فرشته در خط درمان تکاپو می کردند.19 نفر که عزیزخانواده هایشان بودند و سخت کار می کردند تا نانی حلال سر سفره شان رود و بارقه امیدی به آینده شان.

غروب روز 11 تیر ماه سال 99 برای آنها غروب پایانی زندگی شان بود.تماس های هولناک آنها با خانواده هایشان تمامی نداشت.صدای فهیمه در گوشی تلفن می پیچید.نوعروس 23 ساله در آخرین تماس با همسرش التماس می کرد که دست امدادی به او کمک کند.همسرش و پدر و مادرش مثل بقیه خانواده ها خودشان را به کلینیک رساندند.آتش در ساختمان زبانه می کشید و آتش دیگری در دل محمد،همسر فهیمه به پا بود.آتشی که از آن روز تا حالا هر روز شعله ور تر می شود.

آیدا دختر دردانه خانواده اعلایی از میان دود و آتش به مادرش زنگ زد:«مامان عاشقتم.»آیدا می دانست که دیگر هرگز زنده از طبقه چهارم کلینیک پایین نمی آید و خانه پدر و مادر آیدا از صدای خنده های تنها فرزندشان از یک سال قبل تا به حال خالی است.

خواهران محدثه رضی شب حادثه سر خیابان ایستاده بودند و در باور مرز باریک مرگ و زندگی خواهرشان ضجه می زدند.حالا یک سال است دختر خوش قد و بالای خانواده به آغوش مرگ رفته و ناباوری از این مرگ سوزناک هنوز هم در دل خانواده محدثه موج می زند.

مریم خورسندی مدتی بود مادرش را ندیده بود.کسی چه می داند شاید در خیال خود غوطه ور بود و به دلتنگی برای مادرش فکر می کرد که صدای انفجار او را از رویای آغوش کشیدن مادرش بیرون آورد.

احسان و رها،همین سه هفته قبل از حادثه پیوند خوود را بسته بودند.زوج عاشق که غرق کار و تکاپو بودند حتی فرصت نکردند ماه عسل بروند اما در آغوش هم به سفر ابدی رفتند.

حلقه عشق شبنم دیبایی چند روز قبل از حادثه در جشن بله بران،به انگشت او نشست.اما حالا عکس شبنم به جای این نوعروس در آن جشن تا آخر عمر بر دیوار خانه پدری اش خواهد نشست.

پدرلیلا عیوض خانی هر روز سر کوچه ماهروزاده دنبال دخترش می آمد.همان پدری که شب های امتحان آیدا تا صبح کنار دخترش می نشست به امید اینکه آینده روشن دخترش را شاهد باشد اما آتش کلینیک سینا اطهر زندگی شان را سوزاند و خاکستر کرد و روزگار خانواده لیلا را تیره و تار کرد.

ابراهیم جدی مدتی بود برای کار از ارومیه به تهران آمده بود و تنها زندگی می کرد.پدرش راننده تاکسی است و حالا شاید در خیابان های ارومیه که دور می زند خیره به کف خیابان ،جوان مرگ شدن فرزندش را باور ندارد.فرزندی که جسدش را از راه دور برایش آوردند و به خاک سرد گور سپرد.

محسن پارسا دو هفته بود نامزد کرده بود و لابد سخت تلاش می کرد تا بتواند کاخ رویاهایش را بسازد.اما رویاهایش در تل خاکستر کلینیک سینا اطهر جا ماند.

خانواده مریم زمانی شب حادثه کف خیابان نشسته بودند و بیقراری شان حد و اندازه نداشت.اضطراب از سرنوشت مریم و تردید مرگ و زنده ماندن مریم به خبر فوت دخترشان پیوند خورد.حالا یک سال است زندگی بی مریم برایشان بی مفهوم است.مریم را در زادگاهشان در علویجه اصفهان به خاک سپردند و دیگر در تهران دلیلی برای ادامه زندگی ندارند و کوله بار بسته اند که تا آخر عمر در کنار مزار دخترشان زندگی کنند.

خانواده نسرین محمود خانی ساکن شهر ساوه هستند.نسرین سختی دوری از خانواده و زندگی در خوابگاه را به جان می خرید تا بتواند زندگی خوبی برای خود بسازد و افتخار خانواده اش باشد.حالا افتخار خانواده زیر خروارها خاک خفته است.

مژگان دهقان قدیمی ترین پرسنل این مرکز درمانی بود.کمتر کسی است که در این کلینیک کار کرده باشد و از خنده های مژگان خاطره نداشته باشد.کمتر بیماری است که گذرش به این مرکز افتاده باشد و از صبر و دلسوزی مژگان حرفی نزده باشد.حالا لبخند مهربان مژگان تا ابد گوشه قاب عکس خواهد خشکید.

پرستو مهرعلی چند ماهی می شد که در این مرکز کار می کرد.خانواده پرستو هم دور از او در شیراز زندگی می کردند و بعید نیست که گمان کنیم دلتنگ دختر آرام و صبورشان بودند و چشمشان به در بود تا پرستو در قاب در ظاهر شود.حالا تجسم حضور پرستو در خانه ،خیال تلخ و دردناکی است که به حقیقت بدل نخواهد شد.

ضایعه دردناک این انفجار با مرگ سه پزشک که سرمایه انسانی و فرهنگی این مملکت بودند دردناک تر می شود.جامعه چقدر باید هزینه کند و تاوان بدهد تا افراد فرهیخته ای مثل دکتر تورانی و دکتر علی اکبری و دکتر سلطانی محمدی داشته باشیم؟

یک پزشک چه مشقت و تلاشی را پشت سر گذاشته تا بالای سر بیمارش به عنوان پزشک و در قامت یک جراح حاضر شود؟

و در میان این قربانیان دو بیمار هم وجود داشت که برای دریافت خدمات درمانی به کلینیک رفته بودند اما مرگ،ارمغانی بود که انفجار در کلینیک غیراصولی و غیراستاندارد نصیبشان کرد.

و حالا در حالی جان شیرین این عزیزان اینچنین ناباورانه فنا شده است،خواسته خانواده هایشان تنها یک کلام است:«اشد مجازات مقصرین حادثه.»

مسئولین محترم دستگاه قضا؛

این خواسته از سوی خانواده های جانباختگان این حادثه خواسته زیادی است؟

سینا اطهر

بیانیه خانواده جانباختگان کلینیک سینااطهر خطاب به دستگاه قضایی

در روزهایی نزدیک به سالگرد حادثه تلخ انفجار کلینیک سینا اطهر،خانواده قربانیان بار دیگر در محل حادثه تجمع کردند و با گرامیداشت یاد عزیزانشان بیانیه ای خطاب به ریاست محترم قوه قضائیه قرائت کردند:« اکنون با دلی پر از درد و رنج، چند مطلب را خدمت ریاست محترم قوه قضائیه عرض می کنیم:پیش از هر چیز، از محضر شما خواهان تسریع در روند رسیدگی به این پروندههستیم.

هم اکنون با گذشت قریب به یکسال از حادثه کلینیک سینا شمیران، پرونده این حادثه در مرحله بازپرسی باقی مانده و هیچ حکمی برای مسببین صادر نشده است.

اصلی ترین مسببین این حادثه، همانا مسئولین کلینیک هستند. استفاده از یک ساختمان مسکونی فاقد تجهیزات ایمنی، دپوی کپسول های اکسیژن، الکل و تجهیزات پزشکی به شکلی غیر استاندارد و حتی در داخل راه پله ساختمان تنها گوشه ای از تخلفات مسئولین این کلینیک است. در واقع این مسئولین، عزیزان ما را فدای مطامع سیری ناپذیر خود کرده اند. به همین جهت ما از دستگاه قضاء خواهان اشد مجازات برای آنها هستیم. این افراد بایستی برای همیشه و به صورت مادام العمر از انجام چنین فعالیت هایی و تصدی چنین مقام هایی محروم شوند.

کلینیک سینا شمیران مجوز خود را از وزارت بهداشت دریافت کرده بود. از شرایط دریافت مجوز تاسیس کلینیک، داشتن ساختمان مورد تایید کارشناس وزارت بهداشت است. اکنون از شما می پرسیم، ساختمانی که دارای کاربری مسکونی و فاقد حداقل امکانات ایمنی بوده، وزارت بهداشت چگونه و بر چه اساسی اقدام به صدور مجوز تاسیس برای آن کرده است؟

در شب حادثه، ماموران آتش نشانی از یک سو، فاقد امکانات لازم از جمله نردبان با طول مناسب بوده ند و از سوی دیگر فاقد انگیزه کافی برای نجات محبوسین در ساختمان. در شرایطی که یک جوان دستفروش بدون هیچ امکاناتی یازده نفر را از طبقه سوم نجات داده بود، این ماموران با داشتن کپسول اکسیژن و لباس های ضد حریق نتوانستند حتی یک نفر از نوزده نفر محبوس در ساختمان را نجات دهند.

حادثه کلینیک سینا شمیران زخم عمیقی را بر قلب خانواده نوزده قربانی آن بر جای گذاشته و افکار عمومی جامعه را جریحه دار کرده است، اما آنچه بیش از همه نمک بر این زخم می پاشد، تلاش مذبوحانه مسببین و مقصرین این حادثه برای تبرئه کردن خویش، بدون حتی کوچکترین حرکتی در جهت دلجویی از خانواده درگذشتگان بوده است.

اینک، در این شرایط غمبار، چشم امید خانواده های داغدار به ریاست محترم قوه قضائیه و دستگاه تحت امر شماست تا به رسم ولایت حضرت علی (ع)، طعم شیرین عدالت را به کام تلخ گردیده ما بچشاند و مرهمی بر زخم دلمان بنهد.

پیشاپیش از بذل توجه شما کمال قدردانی را داریم ، باشد که با این دادرسی عادلانه روح عزیزانمان نیز در جوار حضرت حق در آرامش ابدی آسوده بمانند.»

 

تجمع خانواده قربانیان بعد از شش ماه

شش ماه بعد از وقوع حادثه هم خانواده قربانیان کلینیک سینااطهر در محل حادثه تجمع کرده بودند که در این گزارش می توانید جزئیات ماجرای تجمع را بخوانید :

 

غروب دهم تیرماه سال 99 صدای انفجار مهیبی در خیابان شریعتی و میدان تجریش تهران پیچید. کلینیک درمانی سینا اطهر در آتش می سوخت و در طبقه چهارم این مرکز جراحی، پرستاران و کادر درمان در اتاق عمل حبس شده بودند. آن شب خیابان شریعتی و کوچه ماهور زاده پر بود از دود و شیشه های خرد شده و التهاب و صدای ضجه خانواده های داغداری که لحظه های خود را در بیم و امید از دست دادن فرزندانشان لحظه های سختی را سپری می کردند.و با قربانی شدن 19 نفر از کادر درمان، نام حادثه آتش سوزی سینا اطهر به یکی از فجایع تاریخی تهران پیوست.

خانواده قربانیان کلینیک سینا اطهر یکدیگر را در آغوش کشیدند

حالا همان خانواده هایی که شب آتش سوزی مقابل کلینیک منتظر خبری از عزیز خود بودند، نزدیک شش ماه است داغدار عزیزان خود هستند. خانواده قربانیان آتش سوزی کلینیک سینا اطهر بعد از ظهر امروز سه شنبه بار دیگر مقابل محل حادثه گرد هم آمدند و به یاد عزیزانشان شمع روشن کردند.آنها مقابل در کلینیک را به یاد رد آخرین قدم های عزیزانشان گلباران کردند.صدای موسیقی غمگین و گریه خانواده قربانیان حادثه آتش سوزی،در کوچه ماهورزاده پیچیده است.

خانواده قربانیان آتش سوزی کلینیک سینا اطهر خواستار رسیدگی سریع به پرونده هستند

مقصران حادثه آتش سوزی به مجازات خود برسند

زمانی وکیل خانواده قربانیان حادثه آتش سوزی کلینیک سینا اطهر در مورد علت حضور این خانواده ها می گوید:«این خانواده های داغدار در این محل گرد هم آمده اند و این در حالی است که همه این خانواده ها به خاطر کرونا عزاداری مفصلی هم برای عزیزانشان نکرده اند.آنها تقاضای رسیدگی به پرونده شان را دارند.»

فرهاد دیبایی نام پدر شبنم است. دختر جوانی که قرار بود به زودی جشن عقدش را برگزار کند اما درست در همان تاریخ مراسم چهلمین روز درگذشت او را برگزار کردند.دیبایی در حالی که عکس شبنم را در دست دارد به خبرنگار رکنا می گوید:«همه خانواده هایی که امروز دراینجا جمع شده اند خواستار رسیدگی هر چه سریعتر به روند پرونده هستند. پرونده هنوز در مرحله دادسراست.»

خانواده فهیمه رحمانی هم در محل حضور دارند. شوهر فهیمه رحمانی می گوید:«ما شنیده ایم یکی از مسئولین آتش سوزی و انفجار کلینیک سینا اطهر بعد از حادثه به مقام ریاست در یکی از دانشگاه ها رسیده است. در حالی که او از مقصران حادثه بود و ما توقع رسیدگی هر چه سریعتر به این پرونده را داشتیم، شنیدن این خبر خیلی برایمان سخت بود و داغمان را بیشتر کرد.»

خانواده قربانیان آتش سوزی کلینیک سینا اطهر خواستار رسیدگی سریع به پرونده هستند

آیدا از میان دود و آتش به پدرش زنگ زد

پدر آیدا اعلایی می گوید:«آن شب تولد دخترم بود. دختر من در آخرین تماس خود به ما گفت که در حال خفه شدن است. اما دیگر کاری از ما برنیامد. انگار آیدا می دانست که دیگر زنده بیرون نمی آید و تسلیم مرگ شده بود چون در آخرین تماس خود به ما گفت عاشق شما هستم و با ما خداحافظی کرد.»

پدر لیلا وارد کلینیک سینا اطهر شده بود

پدر لیلا عیوض خانی یکی از کسانی است که بی تابی و بیقراری زیادی می کند.او می گوید که با کارگری دخترش را بزرگ کرده بود و لیلا با زحمت و شب بیداری توانسته بود درس بخواند و دانشگاه شهید بهشتی درس خوانده بود.

پدر لیلا در میان اشک و بی قراری هایش می گوید:«لیلا برای درسش زحمت خیلی زیادی کشیده بود.او تمام سرمایه زندگی من بود. هر کاری لازم بود برای او انجام داده بودم تا بتواند موفق شود و حالا سرمایه زندگی ام از دستم رفته است.»

او در ادامه می گوید: «آن شب با همه مخالفت ها در حالی که اجازه نمی دادند وارد ساختمان شویم اما من خودم را به طبقه چهارم رساندم. دیدم که دوستان دخترم بی جان کف اتاق عمل افتاده بودند. یک خانم دکتر پشت میزش نشسشته جان باخته بود.»

خانواده محدثه رضی هم در محل حاضرند و خواستار رسیدگی سریع به پرونده هستند.پدر محدثه می گوید:«می خواهیم قانون حق ما را از این حادثه بدهد.این جوان ها عده ای نخبه بودند.»

ناگفته های خانواده زوج جوان قربانی آتش سوزی

مادر رها نیک روش نیز می گوید:«رها و احسان فقط دو هفته بود که ازدواج کرده بودند.آنها حتی ماه عسل هم نرفتند.می دانم که حالا در آرامش هستند اما دلم می خواهد مقصران این حادثه هر چه سریعتر مجازات شوند تا داغ دل ما خانواده های داغدار آرام گیرد.»

خانواده قربانیان آتش سوزی کلینیک سینا اطهر خواستار رسیدگی سریع به پرونده هستند

عکس دخترم را در اینستاگرام دیدم و فهمیدم در آتش جان باخته است

مادر مریم خورسندی از لحظه ای می گوید که متوجه مرگ دخترش شد.او خبر را از اینستاگرام فهمیده بود:«نمی دانستم چه اتفاقی افتاده است.صبح روز چهارشنبه اینستاگرام را باز کردم و عکس دخترم را دیدم که یکی از دوستانش گذاشته بود و نوشته بود برای شادی روح مریم فاتحه بخوانید.دیگر حال خودم را نمی فهمیدم.»

مادر مریم می گوید که دخترش سختکوش و خیرخواه بوده است.او نیز مثل بقیه خانواده خواستار رسیدگی سریع به پرونده است.

خانواده قربانیان حادثه آتش سوزی کلینیک سینا اطهر درخواست ملاقات با رئیس قوه قضائیه را دارند تا تقاضای خود را از او بیان کنند.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

وبگردی