5 خرداد سال گذشته، حراست یکی از بیمارستان‌های تهران در تماس با پلیس از بستری شدن دختری که بشدت مجروح شده بود خبر داد. مأموران به بازجویی از دختر 19 ساله به‌ نام مینا پرداختند که گفت: در شرکتی مشغول به‌کار هستم و روز گذشته بعد از پایان کار، زمانی که به انتظار تاکسی در کنار خیابان ایستاده بودم خودرو پژویی مقابلم توقف کرد. راننده پسر جوانی به‌نام شهرام بود. او را می‌شناختم، در مشاور املاک کار می‌کرد و برای انجام کارهایش به شرکت ما می‌آمد.

او از من خواست سوار ماشینش شوم تا مرا به خانه برساند. بعد از طی مسافتی ناگهان تغییر مسیر داد می‌خواست مرا برباید اما من شروع به سر و صدا کردم و درنهایت در خودرو را باز کردم و خودم را از ماشین به بیرون انداختم. احساس کردم تمام بدنم درهم شکسته و زخمی شده است. مرد عابری که در حال گذشتن از آنجا بود مرا به بیمارستان برد.

با شکایت دختر جوان، به دستور بازپرس جنایی بلافاصله مأموران راهی مغازه پسر جوان شدند اما مغازه بسته بود. در اقدام بعدی کارآگاهان به سراغ خانه شهرام رفته، اما خانه‌اش را نیز تخلیه کرده و رفته بود.

دستگیری در پاساژ

بررسی‌ها برای دستگیری شهرام ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل مینا در یک مرکز خرید به طور اتفاقی شهرام را دید و با کمک مأموران انتظامی محل او را دستگیر کردند.

دختر جوان در تحقیقات گفت: برای خرید به پاساژ آمده بودم که ناگهان چشمم به شهرام افتاد. باورم نمی‌شد که بعد از یکسال اتفاقی او را دیده باشم.

شهرام که توسط مأموران بازداشت شده بود در تحقیقات گفت: من فکر می‌کردم در آن حادثه مینا جان باخته است به‌ همین خاطر از ترس خانه و مغازه‌ام را تخلیه کرده و متواری شدم. وی درباره روز حادثه گفت: با مینا در شرکتشان آشنا شدم. روز حادثه باهم قرار داشتیم تا به کافی شاپ برویم و باهم صحبت کنیم. او سوار ماشینم شد در بین راه ناگهان تلفنش زنگ خورد. بعد از قطع تماس رفتار مینا عوض شد. او شروع به داد و بیداد کرد و یک دفعه در ماشین را باز کرد و خود را از ماشین به بیرون انداخت.

به‌دنبال اظهارات پسر جوان، تحقیقات برای بررسی اظهارات شاکی و متهم ادامه دارد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.