می گوید بعد از آزاد شدن از زندان نه از سوی خانواده و نه جامعه حمایتی در کار نیست. در ادامه گفت و گویی را با پسری که دو سال از عمرش را در زندان گذراند، می خوانید.

چند وقت و به چه جرمی در حبس بودی؟

نزدیک 2 سال بود که به خاطر درگیری و ضرب و شتم یک نفر تا حد مرگ، به زندان افتادم.

شغل ات چه بود و چقدر سواد داری؟

کلاً آدم سر به راهی نبودم و مدام به دنبال کارهای خلاف، از درگیری و ایجاد مزاحمت برای زنان و دختران تا قاچاق مواد، بودم. درسخوان هم نبودم و به زور تا مقطع سیکل ادامه تحصیل دادم و بعد از آن هم به دنبال کار آزاد رفتم.

ماجرای درگیری ات چه بود؟

درگیری کار هر روز و هر ساعتم بود. مدام در پاتوق ها با دوستان بدتر از خودم سرگردان بودیم و مواد مصرف می کردیم. در این گیر و دار به نوعی هر کدام از ما برای خودمان یک دوست جنس مخالف داشتیم و بابت این ماجرا هم زیاد با آدم های شرور دیگر درگیر می شدیم. روزی نبود که یک جای بدنم زخمی نشود یا این که سری را نشکنم. کلاً فردی عصبی و تندخو بودم و به خاطر همین دوستانم اسمم را «تنهای وحشی» گذاشته بودند و خیلی وقت ها به همین نام مرا صدا می کردند.

یک روز با دختری که بعدها با او ازدواج کردم در یکی از پاتوق ها مشغول خوشگذرانی بودم. در آن روز چند نفر از اوباش روی سرم ریختند و تا حد مرگ مرا کتک زدند و با چاقو مرا زخمی کردند و بعد از آن پا به فرار گذاشتند.

بعد از این واقعه به خاطر شدت جراحات چند روز در بیمارستان بستری شدم و بعد از مرخص شدن از آن جا چون از یکی از ضاربان کینه به دل گرفته بودم نقشه تلافی جویانه ای کشیدم. مدتی یکی از ضاربان اصلی را که مرا از ناحیه سر با چاقو مورد حمله بی رحمانه قرار داده بود زیر نظر گرفتم تا این که پاتوق اصلی اش را پیدا کردم. شب حادثه از روی دیوار به داخل خانه ضارب رفتم و در یک لحظه او را در موقع استراحت غافلگیر کردم و با ضربات پی در پی چاقو مورد هدف قرار دادم و غرق در خون کردم. بعد از این اتفاق به سرعت قبل از این که دار و دسته اش از راه برسند از محل فرار کردم اما به خاطر این که ضارب مرا شناخت خیلی زود لو رفتم و کارم به دادگاه کشید.

متاهل هستی و فرزند هم داری؟

بله متاهل هستم و دو فرزند دارم اما آن ها از من خیری ندیدند چون به غیر از خشونت و درگیری چیزی برای آن ها به ارمغان نبردم. همسرم هم پاسوز من شد و با کارهای ناپسندم کنار آمد.

شاکی حاضر به دادن رضایت نشد؟

نه اصلاً حاضر به دادن رضایت نشد و به زندانی شدنم اصرار داشت. بعد از این که او را روانه بیمارستان کردم با شکایتش خیلی زود به زندان افتادم. به خاطر این درگیری علاوه بر چند سال حبس، به پرداخت چند میلیون تومان دیه هم محکوم شدم. البته خودم قبل از این ماجرا از دست شاکی ام و دار و دسته اش تا حد مرگ کتک و چاقو خورده بودم اما غرورم به من اجازه نمی داد از آن ها شکایت کنم برای همین تصمیم گرفتم خودم در مورد آن ها قانون را اجرا کنم. بالاخره بعد از کش و قوس های فراوان و مدتی حبس کشیدن و پرداخت دیه رضایت شاکی را جلب کردم و از زندان آزاد شدم.

اعتیاد و سابقه کیفری داشتی؟

بله به انواع مواد مخدر، از سنتی تا صنعتی، اعتیاد داشتم. سابقه کیفری هم کم نداشتم و بابت انواع خلاف چند بار به زندان افتادم.

همسرت چطور حاضر شد با یک خلافکار ازدواج کند؟

قبل از ازدواج با همسرم دوست بودیم و مدام با هم اوقات مان را در پاتوق ها می گذراندیم. همسرم از خلاف هایم اطلاع داشت و به خاطر علاقه اش حاضر شد تن به ازدواج با من بدهد. در این سال های پر از حادثه همسرم کنار من ماند و با همه ناملایمات ساخت.

اگر صحبتی در پایان داری بگو.

اصلاً در این زمانه کسی حاضر نمی شود به یک سابقه دار کار درستی بدهد و افراد به محض این که از سابقه شخص باخبر می شوند سریع آدم را پس می زنند و حمایتی در کار نیست. چون کار درستی نداشتم و ندارم مجبور می شوم دوباره سراغ کار خلاف بروم و این کار و قاچاق هم بدون درگیری معنایی ندارد چون سر قاچاق پول های زیادی رد و بدل می شود و همین اتفاق باعث درگیری های خونین با تبهکاران می شود.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی