این 3 برادر پلید ایرانی آبروی دالتون ها را هم بردند + عکس و فیلم بدون پوشش
حوادث رکنا: این جوان با همدستی برادر و 3 تن از دوستانش نقشه فرار برادر زندانیاش از بیمارستان امام خمینی «ره» را طراحی کرده بود.
به گزارش گروه حوادث رکنا، یونس روز 9 آبان ماه سال جاری با همدستی 4 مرد دیگر و تیراندازی در بیمارستان امام خمینی توانست برادر زندانیاش را فراری دهد اما پس از 3 ماه فرار در عملیات پلیس آگاهی تهران دستگیر شد.
یونس 33 ساله که برادر بزرگتر سعید است ادعا میکند که از همان روز اول میدانستیم دستگیر شویم اما تصمیم گرفته بودیم که برادرم را فراری دهیم.
سابقه داری؟
بله، بخاطر درگیری، سرقت و حمل 35 گرم کراک دستگیر شدم و سالها زندان بودم.
مواد برای مصرف خودت بود؟
نه، میفروختم.
چرا خودت مصرف نمیکردی؟
خوب من فروشنده بودم.
مواد مخدر خوب است یا بد؟
بد.
پس چرا میفروختی؟
سکوت.
آخرین بار کی زندان بودی؟
6 ماه قبل بود که از زندان آزاد شدم.
سعید هم زندان بود؟
بله، وقتی آزاد شدم برادرم در زندان بود.
به چه جرمی در زندان بودی؟
سرقت.
چرا به فکر فراری دادن برادرت افتادی؟
سعید زندان بود و شرایطش خوب نبود به همین خاطر تصمیم گرفتم فراریاش دهم.
چه وقت تصمیم به اجرای نقشه فرار برادرت افتادی؟
از قبل تصمیم گرفته بودیم اما منتظر یک زمان مناسب بودیم که روز قبل از اجرای نقشهمان، سعید با برادر کوچکترم تماس گرفت و گفت که فردا برای درمان به بیمارستان منتقل میشود.
اسلحه را از کجا آوردی؟
از قدیم اسلحه داشتیم.
روز اجرا نقشه چه اتفاقی افتاد؟
از صبح ساعت 8 داخل حیاط بیمارستان بودیم که دیدم برادرم همراه دیگر زندانیها آمدند که در این صحنه من با در دست داشتن کلید دستبند به سراغ برادرم رفتم و در یک لحظه دستش را از زندانیهای دیگر باز کردم و روی دوشم انداختم که یکی از ماموران به سمت آمد که برادرم حمید با در دست داشتن تفنگ اقدام به تیرهوایی کرد و تفنگ پلیس را گرفت و همراه من به بیرون بیمارستان میوید تا اینکه برادرم را سوار بر موتور کردم و خودمان نیز 200 متر به سمت اتوبان چمران دویدیم و سوار بر خودروهایمان پا به فرار گذاشتیم.
بعد از سرقت کجا رفتی؟
به یک باغ که لباس برادرم را در آنجا رها کردیم و دستبند و پابند را با کلیدی که داشتیم باز کرده و همگی به سمت کوهدشت رفتیم.
دوستانت برای کمک به فراری دادن برادرت پول گرفتند؟
نه، همه بخاطر رفاقتی که با ما داشتند این کار را کردند.
برادرت را برای درمان کجا بردی؟
هیچ بیمارستانی نبود که برادرم را قبول کند به همین خاطر مدتی در کوهها پنهان بودیم.
خوب زندان که برای برادرت بهتر بود؟
نه، فقط میخواستیم برادرم را نجات دهم.
اصرار داری که در زندان به برادرت رسیدگی نکردند شما برای او چه کار کردید؟
مدتی در کوهها پنهان شدیم تا اینکه به یک نفر پول دادیم و برادرم را داخل یک خانه جراحی کرد.
شنیدم پس از فرار برادرت در شهرهای مختلف سرقت میکردید؟
من نبودم ولی شاید دیگر همدستانمان این کار را میکردند.
5 دختری که همراهتان دستگیر شدند چه نقشی داشتند؟
یکی از آنها با برادرم حمید دوست بود که در سرقت ها و زاغزنیها همراهیاش میکرد و دیگر دختران هم با همدستانمان دوست بودند.
قصد داشتید بعد از فرار کجا بروید؟
مدتی در کوههای شهرمان پنهان بودیم و بعد از آن هر روز در حال فرار بودیم و در یک خانه پنهان میشدیم.
فکر می کردی دستگیر شوی؟
بله.
پس چرا برادرت را فراری دادی؟
نمیدانم از روی احساسات تصمیم گرفتم و حالا همگی دستگیر شدیم.
چند برادر داری؟
7 برادر هستیم که ما 3 برادر آخر خلافکار هستیم.
خانوادهتان خبر داشتند؟
بعد از فرار همه در شهر کوهدشت میدانستند که ما فراری شدیم.
با برادرانت در یک باند سرقت میکردی؟
نه، هر کدام جداگانه و در باندهای جدا دزدی میکردیم.
فیلم فراری دادن متهم از بیمارستان امام خمینی
فیلم صحنه دستگیری 5 مرد مسلح در کردان
بنا به این گزارش، متهم برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس ایزد موسی در اختیار ماموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران قرار دارد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار مرتبط:
گفتگو با متهم ردیف اول: اولین گفتگو اختصاصی با سعید گانگستر تهرانی + عکس و فیلم بدون پوشش
ارسال نظر